eitaa logo
سنگرشهدا
7.5هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
3هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ ‍ بیا ببین دلِ غمگینِ بی شکیبا را بیا و گرم کن از چهره‌ات شبِ ما را "من و جُدا شدن از کویِ تو خدا نکند" که بی حرم چه کُنَم غصه‌های فردا را خیالِ کربُبلایت مرا هوایی کرد بگیر بالِ مرا تا ببینیم آنجا را به موجِ سینه زنانت قسم به نامِ توام که بُرده گریه‌یِ ما آبرویِ دریا را گدایِ هر شبم و کاسه گردم و ندهم به یک نگاهِ کریمانه‌ات دو دنیا را مرا بِبَر بِچِشَم زیرِ پا مغیلان را مرا بِبَر که ببینم به نیزه سرها را خدا کند که بیایی شبی به روضه‌یِ ما شنیده ام که به سر سر زدی کلیسا را خوشا به پنجه‌ی راهب که شانه‌ات می‌زد به آنکه بُرد دلِ راهبان ترسا را به پیر‌مرد غریبی که شُست گیسویت گرفت از سر و رویِ تو خاکِ صحرا را خوشا به بزم عزاخانه‌اش که تا دَمِ صبح شنید پیشِ سرَت روضه‌هایِ زهرا را چرا بُرید سرت را به رویِ دامنِ من چرا نشاند به خون این دو چشمِ زیبا را چگونه سنگ شکسته جبین و دندانت چگونه زخم تَرَک داده رویِ لبها را به رویِ نیزه سرت بود و خیمه‌ها می‌سوخت رسید شعله و زلفِ تو در هوا می‌سوخت ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
YEKNET.IR - shoor - 2 esfand 97 - narimani.mp3
4.27M
🎧 #بشنوید🎧 🔳 #شور احساسی #محرم 🌴آرامشم تنها خواهشم 🌴هر جا که تو باشی اونجا خوشم 🎤 #سید_رضا_نریمانی ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠⃣1⃣ ✍نویسنده:میکاییل احمدزاده خاطرهاي از منطقة شرهاني در عراق سال 1364 در منطقة عملياتي زبيدات شرهاني بوديم. اين منطقه بسيار خطرناك و در عين حال حساس بود؛ به طوريكه هر هفته يك عمليات ايذايي از سوي هر دو طرف ايران و عراق عليه مواضع يكديگر صورت ميگرفت. ما مدت شش ماه در آن منطقه مشغول انجام وظيفه بوديم و با اين حال خط پدافندي ثابتي نداشتيم؛ چون هر چند روز، خطوط پدافندي ما با عراقي ها در حين عقب نشيني و يا پيشروي، جابه جا ميشد و هيچگونه سنگر استراحتي هم وجود نداشت. آب و غذا هم در تاريكي شب و براي چند روز ارسال ميشد. در يكان ما سرباز بلند قامت و قوي هيكلي بود كه آرپي جيزن بود. او هر از گاهي در نگهباني سستي ميكرد و هر بار كه از او توضيح مي خواستيم، ميگفت: «در آينده وظيفة بزرگي دارم» و به دليل اينكه خدمتش رو به پايان بود، همه به شوخي به او ميگفتند: ـ پس كِي اين كار مهم و بزرگ رو از تو ميبينيم؟ ـ نگران نباشيد! روزي به بودنم افتخار خواهيد كرد و در آينده از اينكه نميگذاريد سر نگهباني چرت بزنم، ناراحت خواهيد شد. ما هم با خنده حرفهـايش را سـرپوش گذاشـتن بـر اهمـال كـارياش در نگهباني قلمداد ميكرديم و به همين دليل هر از گاهي اضافه خـدمت جانان ـهاي برايش در نظر ميگرفتيم. در اين ايام بود كه عراقي ها دست به عمليات معروف زبيدات و شرهاني براي بازپس گيري منطقة زبيدات، شرهاني و پل چم سري زدند. نبردي خونين صورت گرفت و يورش عراقي ها از هر سو آغاز شد. از آنجايي كه خاكريز مشخصي وجود نداشت، هدايت افراد بسيار مشكل و گاه غيرممكن مي شد. هر يك از سربازان در سنگر خود با استفاده از مهماتي كه از قبل زير زمين پنهان كرده بودند، پدافند ميكرد. نيروهاي احتياط هم نمي توانستند خيلي سريع در زير آتش تهية دشمن به ما ملحق شوند. با اين اوضاع، دفاع جانانهاي صورت گرفت و هركس هر آنچه كه آموخته و تجربه كرده بود، بهكار مي بست تا پيشروي دشمن را به تأخير بيندازد. دشمن مصمم بود با قاطعيت هر چه بيشتر، مواضع ما را تصرف كند؛ براي اين منظور، ناگهان بالگردهاي عراقي در آسمان پديدار شده، سنگرهاي ما را هدف قرار دادند و بعضي از سنگرها منهدم و تعدادي از سربازان شجاع به شهادت رسيدند. كمكم داشتيم نااميد مي شديم. احساس ميكرديم لحظات پاياني فرا رسيده و دشمن بر ما چيره خواهد شد. از گوشة سنگر، سرم را به سمت چپ كانال برگرداندم. ديدم سربازي كه هميشه ادعا داشت به وجودش افتخار خواهيم كرد، با آرپيجياش در حال تيراندازي به سمت ادوات و افراد دشمن است. درگيري همچنان ادامه داشت. در اين احوال، صداي مهيبي به آسمان برخاست كه متفاوت از انفجارهاي معمول بود. به سمت صدا نگاه كردم. ديدم سرباز شجاع، بالگرد عراقي را هدف قرار داده و بالگرد چون آهن پارهاي عظيم با صداي مهيبي منفجر شده است. صداي االله اكبر نيروهاي ما به آسمان برخاست و رزمندگان با روحيه اي مضاعف عراقيها را هدف قرار دادند. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠⃣1⃣ ✍نویسنده:میکاییل احمدزاده نیروهای عراقي با ديدن اين صحنه، نااميد به طرف مواضع خودشان فرار كردند و كمي بعد نيز نيروهاي احتياط ما وارد صحنه شده و عراقي ها را تعقيب كردند. همانجا بود كه اين سرباز شجاع، با اقدام به موقع خود ضمن نجات رزمندگان، موجب فرار عراقي ها نيز شد. او كه كمي از ناحية دست و زانو زخمي شده بود، خودش را به من رساند و با غرور و لبخند گفت: «ديدي روزي رو كه كار بزرگي انجام دادم! حالا شما بشين و برام اضافه خدمت رد كن». من هم ضمن قدرداني و تشكر، به او گفتم: «خدمت تو همين حالا تمام شد. اضافه خدمت هات هم بخشيده شد.» چنين هم شد. او مورد لطف فرماندهان قرار گرفته و ضمن دريافت نشان شجاعت، از خدمت مقدس سربازي ترخيص شد و خاطرهاي افتخارآميز براي همرزمان و يكانش باقي گذاشت. در يكي از روزها، خبر حملة منافقين خلق به شهر مهران رسيد. آنان به ياري دشمن رفته بودند تا عراقي ها را كه در باتلاق جنگ فرو رفته بودند، نجات دهند. دشمن براي بالابردن روحية نيروهايش، دست به حمله هاي مقطعي و سراسري زد كه به حمله هاي سراسري صدام معروف شد و در تمام جبه ههاي جنگ از كردستان تا جنوب ادامه داشت. در بامداد يكي از روزها، يورش عراقيها به سوي مواضع ما آغاز شد. نيروهاي استراق سمع ما كه در فاصله اي جلوتر از ما براي غافلگير نشدن مستقر بودند، اعلام كردند كه دشمن درحال پيشروي است. با توجه به درگيريهاي متعدد در آن نقطه، اولويت ما وارد كردن تلفات به دشمن و سركوب آنها بود و در صورت پيشروي دشمن، عقب روي تاكتيكي و پاتك نيروهاي احتياط ما و در نهايت محاصرة عراقي ها مدنظر بود. نيروهاي عراقي بسيار زياد و داراي تحرك عالي بودند كه نشان از تازه نفس بودن دشمن داشت. افراد ما خيلي سريع در مواضع از پيش تعيين شده مستقر شدند و تا حد امكان مهمات تهيه كردند. به وسيلة بيسيم موقعيت نيروها را به يكان بالاتر براي اتخاذ تصميم و آمادگي لازم براي به كارگيري نيروهاي احتياط گزارش داديم. در همين زمان عدهاي از عراقي ها از حد لبة جلويي منطقة نبرد عبور كردند كه با شليك تيربارها، آغاز درگيري اعلام شد. پس از مدتي كوتاه، آسمان منطقه پوشيده از دود و خاك و آتش شد. افراد نميتوانستند همديگر را ببينند و به دليل شرايط بسيار بد جوي، هر كس براي خود مي جنگيد. افراد مستقر در خطوط پدافندي سردرگم بودند و نميشد از آرايش هاي رزمي استفاده كرد؛ ولي با اين حال تلفات دشمن بسيار زياد بود. آنان با حالتي خوابآلود همچنان پيش مي آمدند و تعدادشان زياد بود. غرش مسلسل ها لحظهاي خاموش نميشد. درخواست پشتيباني آتش داديم. ارتش در پشت مواضع ما، اقدام به ايجاد مواضع توپخانة صحرايي از نوع 203 خودكششي كرده بود كه وجود اين جنگ افزار، باعث دلگرمي رزمندگان بود. خوشبختانه نيروهاي عراقي فاقد اين سلاح بودند و شليك اين جنگ افزار باعث تداعي زمين لرزه ميشد. در هنگام درگيري ها، بهترين و امنترين محل، همان خط مقدم است؛ چون دشمن به دليل پيشروي نيروهاي خودش، بر روي اين منطقه اجراي آتش نميكند و بيشتر، عقبة نيروهاي ما را ميكوبد تا خطوط تداركات و نيروهاي كمكي را قطع كند. درگيري سلاحهاي كاليبر كوچك آغاز شده و همچنان ادامه داشت. بوي دود و خاك فضا را پوشانده بود. هر كدام از نيروهاي ما مجروح ميشد، امكان امدادرساني نبود. شكل جغرافيايي محل به گونهاي بود كه عقبروي نيروهاي ما مساوي با كشته شدن بود؛ چون هيچ عارضه اي در منطقه نبود و در صورت برگشت، مورد اصابت گلوله هاي سرگردان قرار ميگرفتيم. لحظات به سرعت سپري ميشد و هرآنچه كه امكان داشت، از دشمن تلفات گرفتيم. ديگر امكان مقاومت بيشتر نبود؛ چرا كه نيروهاي دشمن به مراتب بيشتر از ما بود. افراد ما همديگر را گم ميكردند و قسمت هايي از يكان كه به داخل مواضع عراقيها رفته بودند، در محاصرة كامل عراقي ها قرار داشتند. از طرفي، زره پوش هاي عراق در پشتيباني از عمليات يكان پياده نظام خود، وارد معركه شده بودند. وجب به وجب زمين به وسيلة گلوله هاي كاليبر بزرگ كوبيده ميشد. تعداد مجروحان ما بسيار زياد بود و تعدادي از افراد هم به شهادت رسيده بودند. بايد تا آخرين گلوله مي جنگيديم؛ زيرا راه برگشت وجود نداشت و عراقي ها هم قصد كشتار ما را داشتند. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠⃣2⃣ ✍نویسنده:میکاییل احمدزاده وضعيت به رده هاي بالا گزارش ميشد و ديدگاه فرماندهي نيز ما را زير نظر داشتند. در همين زمان با دستور افسر عمليات، غرش آتش توپخانه هاي خودي آغاز شد. شدت آتش اين توپخانه به حدي بود كه قبل از شليك، به نيروها اعلام ميشد به داخل سنگرها بروند؛ چون تخريب و تركش آنها بسيار زياد بود. در جواب آتش عراقي ها اگر دو توپ شليك ميشد، زمين به حدي ميلرزيد كه عراقي ها تا چندين ساعت خاموش ميشدند. لحظة استفاده از آتش تهيه رسيده بود و توپخانه شروع به شليك كرد. زمين و زمان مي لرزيد و پي درپي مواضع عراقي ها در هم كوبيده ميشد. تلفات دشمن بسيار زياد بود؛ ولي همچنان عمليات عراقي ها ادامه داشت. سلاح هاي همگي ما از نوع سبك و نيمه سنگين بود. فرماندة تيپ دستور عقب روي داد تا مواضع ما هم كه دشمن وارد آن ميشد، به وسيلة توپخانه كوبيده شود. اين كار يكي از شگردهاي نظامي است كه دشمن را به دام مياندازد. خيلي سريع دسته هاي مقاومت به عقب كشيده شدند و دشمن وارد سنگرها شد. ناگهان آتش كاتيوشاها و توپخانه شروع به باريدن كردند و وجب به وجب منطقه را شخم زدند و هرآنچه در آنجا بود، منهدم كردند. شدت آتش پشتيباني ما به حدي بود كه به دشمن اجازة پيشروي نداد. ساعت هفت صبح شده بود كه بالگردهاي توپدار عراقي وارد كارزار شده و مواضع ما را هدف قرار دادند. موشك هاي آنها بسيار خطرناك بودند و تعدادي از نيروهايمان مجروح و شهيد شدند. در اين كارزار نقش سربازي كه با شليك آرپيجي.هفت، يكي از بالگردهاي عراقي را سرنگون كرد، بسيار اثرگذار بود. درگيري شديدي ايجاد شد. عدم تدارك نيروهاي عراقي و قطع شدن عقبة آنها، باعث شد از مواضع ما خارج شده و پا به فرار بگذارند كه با هدف قرار دادن آنان، تعداد بسيار اندكي جان سالم به در بردند. نيروهاي ما اقدام به تحكيم مواضع خود كردند. در راستاي عمليات هاي فريبنده و بازدارندة لشكر58 تكاور ذوالفقار، بنا به دستور بايد در مناطق مختلف رزمي عمليات ميكرديم. بعد از شكست مذبوحانة دشمن و ايجاد آرامش نسبي، مواضع به لشكر77 خراسان واگذار و بنا به دستور براي انجام عمليات آبي ـ خاكي در جزاير مجنون آماده شديم. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿4📿5📿9📿11📿13📿14📿15📿16📿18📿19📿20📿21📿22📿23📿24📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ 🌸🍃 383 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: #شهید_سید_مجتبی_حسینی ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
سلام ما بہ لبخند شهیدان بہ ذڪر روے #سربند شهیدان سلام ما بہ #گمنامانِ لشڪر بہ تسبیحات یا زهراے معبر همان هایے ڪہ عمرے نذرڪردند اگر رفتند دیگر برنگردند #سلام_بــر_شهدا #صبحتون_شهدایی🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش تند به تقطیع صحبت‌هایش توسط رسانه دولتی ایرنا به سبک بی‌بی‌سی! 🔸️ رئیس دولت‌شون هم با همین دروغ‌ها رای آورد پ.ن: این کلیپ را برای تمام مخاطبان خود بفرستید/آری مردم، اینها اینگونه شمارا فریب می‌دهند برای دروغ ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#خاطرات_شهید هميشه پارچه سياه كوچکی بالای جيب لباس سبز پاسداری اش دوخته شده بود؛ دقيقا روي قلبش... روی پارچه حک شده بود "السلام عليك يا فاطمة الزهرا". همه میدانستند حاج محسن ارادت دور از تصوری به حضرت زهرا دارد... هر وقت پارچه سياه كم رنگ ميشد از تبليغات، پارچه نو ميگرفت و به لباسش مي دوخت.... كل محرم را در اوج گرمای جنوب با پيراهن مشكی ميگذراند. در گردان تخريب هم هميشه توی عزاداری و خواندن دعا پيشقدم بود. حاج محسن بين عزاداريها بارها و بارها دم "يا زهرا(س)" ميداد و هميشه عزاداريها رو با ذكر حضرت زهرا(سلام الله عليها) به پايان مي برد. پ.ن: #معبرهای ما فرق میکند با معبرهای شما!! نوع ِ #سیم_خاردارهایش ... #مین_هایش ... #فرمـــانده! تخریبچی هایت را بفرست ... اینجـا، گرفتار ِمعبر ِ#نفسیم ... #گناه احاطه کرده تمام خاکریزهایمان را .. #فرمانده_ی_گردان_تخریب #شهید_محسن_دین_شعاری 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#پدرانه آنڪه یڪ عمـر به شـوق #تو در این ڪوچه نشست چشـم گریان خـود از شوق وصـال #تـو نبسـت... #پدر_شهید_مصطفی_نبی‌لو🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
گوی سبقت می برند این خاکیان در خروج خویش از افلاکیان #عشق این‌جا اوج پیدا می کند قطره این‌جا کار دریا می کند رخصتی تا ترک این هستی کنیم بشکنید این شیشه تا مستی کنیم پرده بالا رفت و دیدم هست و نیست راستی نادیدنی‌ها دیدنی‌ست.... #شهدا_گاهی_نگاهی😔 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
⭕️ جوانان انقلابی شیراز برای اصلاح تابلو های شهری شیراز که عنوان شهید از آنها حذف شده منتظر سازمان یا نهادی نخواهند نشست! ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠⃣2⃣ ✍نویسنده:میکاییل احمدزاده جزاير مجنون طولاني شدن جنگ تحميلي موجب شده بود كه تحليل هاي نظامي دشمن يكي پس از ديگري در اثر فشار نيروهاي ايراني به شكست بيانجامد. دشمن بعد از شكست هاي پي درپي از نيروهاي ايراني، در شرايط دفاعي قرار گرفته بود و عزم ايران بر اين بود كه دشمن را تا مرزهاي بين المللي عقب براند. دشمن بعد از حملة برق آساي رزمندگان ايراني و پيشروي هاي پي درپي، دست به ترفندي جديد زده بود. آنها با هدايت آب رودخانه هاي دجله و فرات، آب زيادي را به دشت پهناوري كه دهها كيلومتر مربع بود، هدايت كرده بودند تا نيروهاي ايراني به استان بصره دسترسي پيدا نكنند. اين موانع، عمليات ايراني ها را با مشكل مواجه ساخته بود. بر اين اساس، شيوة نبرد در اين منطقه عوض شد و دشمن با تصور اينكه ايران فاقد يكان هاي آبي ـ خاكي آموزش ديده است، به اين جزاير دلخوش كرده بود. لازم به ذكر است كه آنان شرايط بسيار سخت و موانع طبيعي بزرگي ايجاد كرده بودند كه روند پيشروي نيروهاي ايراني را با مشكل مواجه كرده بود. دشمن در طول جنگ با استفاده از امكانات و تجارب پيشرفتة مهندسي، موانع بازدارندة زيادي ايجاد كرده بود كه استحكامات و موانع مصنوعي خرمشهر تا جزاير هورالعظيم و استحكامات بتني و تونل هاي زيرزميني از آن جمله بودند؛ ولي اراده و ايمان رزمندگان ايران اسلامي بالاتر از حد تصور آنان بود. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠⃣2⃣ ✍نویسنده:میکاییل احمدزاده گسترش نيروهاي ارتشي و سپاهي به عمق مرز و وجود چاه هاي عظيم نفتي كه تعدادشان به صدها حلقه ميرسيد، ايجاب ميكرد كه در مقابل غارت عراقي ها از چاه هاي نفتي كشورمان از نفت شهر، ايران نيز چاه هايي را به عنوان غنيمت در دست داشته باشد. جزاير مجنون داراي آب و هواي شرجي با دماي حرارت بسيار زياد، همراه با تبخير زياد آب بود. هوا در صبحگاهان مهآلود و داراي حشرات گزنده و هواي آلوده بود. آب جزاير نيز آبي گنديده، ساكن و حاوي حشراتي مانند مار و حيوانات موذي زيادي بود. استنشاق هوا سخت و غيرقابل تحمل بود. گرماي سوزان و بيماريهاي مختلف پوستي بيداد ميكرد. بيشك استقرار در اين محيط غير قابل تحمل بود و نيروهايي را ميطلبيد كه دوره هاي سخت زنده ماندن در چنين شرايطي را گذرانده باشند. بر اين اساس، مأموريت ذاتي يكانهاي ما فراهم شده بود. يكي از مزيت هاي يكانهاي تكاور در جنگ ها، علاوه بر داشتن آمادگي رزمي ـ به لحاظ داشتن جنگ افزارهاي سبك و نيمه سنگين ـ در هر شرايط جنگي، امكان جابه جا شدن سريع يكانها است. طراحان جنگ نيز بر اين موضوع مهم اتفاق نظر دارند كه استفادة بهينه از نيروها و ادوات جنگي در كوتاهترين فرصت ممكن، وضعيت جبهة نبرد را تغيير خواهد داد. به فاصلة دو روز و به وسيلة اتوبوسها و بالگردهاي شينوك هوانيروز ارتش، لشكر58 تكاور ذوالفقار به جزاير مجنون انتقال داده شد. يكانهاي پيشرو ابتدا منطقه را شناسايي كردند و يكانهاي هم جوار نيز آخرين اخبار، اطلاعات، مدارك و اسناد را از يكانهاي تعويض شونده دريافت كردند تا در عملياتهاي بعدي از آنها استفاده كنند. جزيره مجنون تا چشم كار ميكرد آب بود و نيزارهاي كوتاه و بلند. جهاد سازندگي جبهه و جنگ اقدام به احداث خاكريز ميكرد و با توربين هاي ديزلي، آب منطقه را براي سرعت دادن به عمليات و ارسال تداركات مي خشكاند. جاده هاي خاكي به عرض حدود پنج متر به شكل مربع و مستطيل نيز ايجاد شده بود و هدف اين بود تا ضمن گسترش مواضع پدافندي، گام به گام در مسيرهاي مختلف به دشمن نزديك شويم. هيچ جنبندهاي از ديد و تير مستقيم عراقيها پنهان نبود. تردد خودرو در روز امكان نداشت و به وسيلة عراقيها هدف گرفته ميشد. تداركات و عبور و مرور به عقب، به وسيلة قايق هاي پارو دار و موتوري امكانپذير بود. سنگر استراحت نيروهاي ما حدود پنج متر با جاده خاكي فاصله داشت و ارتفاعش بيشتر از يك متر نميشد كه مجبور بوديم به صورت خزيده داخل سنگرهايمان شويم. سمت ديگر جاده نيز سنگرهاي دفاعي قرار داشتند كه به موازات خط پدافندي عراقي ها كشيده شده بود. دسته هاي غواصي ما حساسيت و اهميت زيادي در اينگونه مواضع داشتند. يكي از خطرات اين منطقه، وجود غواصهاي دشمن و بريده شدن گلوي نيروهاي ما بود كه در يك لحظه غواص از آب خارج ميشد و نگهبان را سر ميبريد. بايد چشم و گوش را به هر صدايي عادت ميداديم و مراقب ميبوديم صداي جزر و مد آب، مانع از هوشياري ما نشود. شب ها همه با آمادگي كامل بيدار بوديم. ناگفته نماند جادهاي هم در امتداد مواضع ما و عراق وجود داشت. وسط جاده به طول حدود 40متر به وسيلة شكسته شدن جاده كه حكم سد را داشت، بريده شده بود. در انتهاي دو سر جادة بريده شده، سنگرهاي بتني نامنظم ايران و عراق وجود داشت كه فقط شبها نيروهايي از طرف ايران و عراق براي جلوگيري از غافلگير شدن و پيشروي نيروهاي مقابل، حدود 25نفر و براي مدت 48ساعت به آنجا اعزام ميشدند كه از هم فاصله اي بيش از 100متر نداشتند. اين مواضع به اندازهاي به هم نزديك بودند كه تلفات ما و عراقي ها، بهوسيلة پرتابهاي نارنجك دستي و تير مستقيم صورت ميگرفت. اين محل حساس، گلوگاه مهمي بود كه در هر اعزام، حدود 9نفر شهيد و حدود هفت نفر مجروح ميشدند. در اثر كوچكترين كوتاهي نيروهاي ما، دشمن مي توانست از روي جاده به داخل مواضع ما هجوم آورده، نيروهاي منطقه را به محاصرة كامل درآورد. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿4📿5📿9📿11📿13📿14📿15📿16📿18📿19📿20📿21📿22📿23📿24📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ 🌸🍃 384 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: #شهید_سید_مصطفی‌_موسوی ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
بدانید این دنیــا یڪ راه بیش نیستـــ ... آن هم " حرڪت بہ سوے خدا " استــ ... #سردار_شهید_اسماعیل_لشگری #صبحتون_شهدایی🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
روح غمگین تو در کالبــــدم جـــا خوش کرد سرفه کــــردی و نظام #ریـــه‌ها ریخت به هم... #جانبازان #جانبازان_شیمیایی🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#شهیدی_که_پرچم_آقارا_باخون_خودرنگ_کرد #محمـدجـواد توی تبلیغـات بود و نقـاشی می ڪشید قـرار شد بـارگاه ملڪوتی امـام حسيـن(ع) رو روی دیــوار نقــاشی ڪنه.... نزدیڪای غـروب ڪارمون تقریبا تمـوم شد محمدجواد در حال رنــگ ڪردن پــرچــم حــرم امام حسين(ع) گفت: "حیفه این پرچم باید با #قـرمـز_خـونی رنـگ بشـه... هنــوز جمله اش تمـوم نشده بود ڪه صـدای سوت خمپـاره پیچید... بعد از انفجـار دیدم ترکش خمپاره به سر محمدجواد خـورده و خــون ســرش دقیقا به پــرچـم حــرم امام حسین (ع) پــاشیــده.... #طلبه_شهید #شهیدمحمدجواد_روزی_طلب🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
میـــونِ جـــــون فَـــــداهاے تــــو بــــے بــــے بِمــــیرَم غُـــربَت افغـانیـاتــــو... #شهید_سیدعارف_حسینی #فاطمیون🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#پنج_شنبه_های_شهدایی آهای شما که تک به تک رفتین و کیمیا شدین مدافعان حرمِ دختر مرتضی شدین التماس دعا ، نگاهیَم به ما کنین التماس دعا، به حال ما دعا کنین... #شهید_مصطفی_صدرزاده #شهید_سجاد_عفتی #یاد_کنید_شهدا_را_باصلوات🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
پیرهَن ، شال عَزا ، خیمہ و پَرچَم خواهَم رَخت مِشڪے ڪہ خریدَم جِگَرَم حال آمد 🖤 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠⃣2⃣ ✍نویسنده:میکاییل احمدزاده اين گلوگاه با همكاري رزمندگان بسيجي و سربازان نگهداري ميشد. قبل از اعزام نيروها به جلو، در حسينيه اي كه در دل جاده قرار داشت، به وسـيلة گـروه اطلاعات و عمليات آموزشهاي لازم بـراي جمـع آوري اخبـار، نحـوة درگيـري، علايم قراردادي و استفادة بهينه از سلاح و مهمات موجود، آموزش داده ميشـد و سپس در تاريكي شب دعاي توسل و راز و نيازها و حلاليت طلبي هاي فراموش نشدني شروع ميشد. رزمندگان با اينكه مـيدانـستند بـه احتمـال زيـاد ديگـر برنمي گردند و شهيد خواهند شد و شايد پيكرشان هم داخل آب جزيره طعمـة حيوانات خواهد شـد، بـاز هـم داوطلبانـه هجـوم مـي آوردنـد و از هـم سـبقت ميگرفتند. حال و هواي آن شبهاي عرفاني، فراموش نشدني است. نگـاههـاي منتظر، اشكهاي جاري بـر گونـه هـا، لبخنـدهاي معنـادار، قلـب هـاي بـي ريـا، آغوش هاي گرم و برادرانه و... همگي خاطراتي به ياد ماندني هستند. در راستاي مأموريت پدافند از جزيرة مجنون، اقدام به طرحريزي عمليات آبي ـ خاكي كرديم. در تاريكي شب ها با استفاده از لباس هاي غواصي، عرض جزيره را به سوي مواضع مستحكم عراقي ها طي ميكرديم و در لاي نيزارها، شناسايي منطقه را ادامه ميداديم. دشمن در اين منطقه اقدام به كشيدن سيم خاردار و نبشيهاي ستارهاي و كار گذاشتن مين هاي دريايي، خوشه اي و منور كرده بود. در يكي از شب ها كه براي شناسايي به سمت دشمن در حركت بوديم، سر و صدايي شنيديم. فهميديم كه غواصان عراقي به سمت مواضع ما در حال پيشروي هستند. درگير شدن در آب به دليل نبودن عوارض و موانع بسيار سخت بود و تلفات سنگيني به همراه داشت. سريع خودمان را به لاي نيزارها رسانديم. حدود 24نفر غواص عراقي با فاصله هاي معين شنا ميكردند. سر و صداي امواج آب، مانع از شنيده شدن صداي شناي غواصان ميشد. همگي به زير آب رفتيم و با استفاده از ني، در زير آب نفس مي كشيديم. حركت عراقيها بسيار كُند و محتاطانه بود و احتمال كشف شدنمان بسيار زياد بود. هنوز به اواسط جزيره نرسيده بوديم كه غواصان عراقي ـ كه جثه هاي قوي هيكلي داشتند ـ از ما دور شدند و به طرف خط ايران شنا كردند. فرصت خوبي به دست آمده بود. در داخل آب جمع شديم و تصميم گرفتيم تا برگشتن گشتي هاي عراقي در داخل نيزار منتظر بمانيم. احتمال ميداديم آنان در برگشت احتياط را رعايت نخواهند كرد و بنابراين ميتوانستيم به طرفشان شليك كنيم كه با اين كار، عراقي ها غافلگير شده و واكنش قابل توجهي نشان نميدادند. دقايق به آرامي ميگذشت و ماندن در داخل آب بسيار خسته كننده و طاقت فرسا بود. مراقب منطقه بوديم تا با گشتي ديگري از دشمن غافلگير نشويم. در داخل آب و تاريكي شب به آسمان نگاه ميكرديم. كسي حرف نميزد. جز صداي آب، صدايي شنيده نميشد و احساس ميكرديم اگر شهيد شويم، در همين آبها خواهيم ماند و ديگر كسي ما را پيدا نخواهد كرد؛ ولي تجربة خوبي براي ما بود كه اولين درگيري را داخل آب در جزيرة مجنون با عراقي ها آغاز كنيم. احساس ميكردم موفق خواهيم شد و به همين خاطر زياد نگران نبودم. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠⃣2⃣ ✍نویسنده:میکاییل احمدزاده پس از گذشت حدود يك ساعت، نقطه هاي سياه رنگ روي آب ـ كه همان غواصان عراقي بودند ـ مشاهده شدند كه اين بار با سرعت زياد در حال برگشت به مواضع خود بودند و اطمينان داشتند از جايي كه برميگردند، به كمين برخورد نمي كنند؛ زيرا تا قبل از اين عمليات، در اين محل دچار كمين نشده بودند. همگي به صورت دشتبان آرايش رزمي گرفتيم و آماده بوديم تا با رگبارهاي برق آسا به زندگي مزدوران عراقي خاتمه دهيم. كار بسيار دشواري بود؛ چون غواص ها در صورت احساس خطر، در زير آب شنا كرده، از ديد ما خارج ميشدند و ممكن بود در آن تاريكي، نيروهاي ما اشتباهي همديگر را هدف قرار دهند؛ به همين خاطر بهترين روش اين بود كه فاصلة درگيري بيشتر شود تا چنانچه فرصت فرار داشته باشند، ما يكديگر را هدف قرار ندهيم. پس از گذشت مدتي كوتاه و در حالي كه با عراقي ها حدود 30متر فاصله داشتيم، با حجم انبوه آتش ما سكوت شب شكسته شد و باراني از گلوله و نارنجك هاي صوتي و موجي، اطراف محل درگيري را فرا گرفت. اين كمين آنچنان سريع و هولناك بود كه نيروهاي خودي و عراقي از مواضع پدافندي اقدام به اجراي آتش هاي سنگين بر روي مواضع يكديگر كردند. موشك هاي خوشه اي، گلوله هاي زماني و موج انفجارهاي مهيب، از نبردي خونين در آب هاي مجنون خبر ميداد و باراني از توپ و گلوله، از زمين و آسمان مي باريد. تلفات عراقي ها در اثر غافلگيري و حجم آتش ما، زياد بود و امكان زنده ماندنشان بسيار ضعيف بود. آنان حتي نتوانستند دفاع قابل توجهي انجام دهند. صداي گوش خراش و آكنده از ترس و درد عراقي ها به آسمان بلند شده بود. بوي گلوله و باروت همه جا را فرا گرفته بود و پيدا كردن راه برگشت هم مشكل شده بود. بايد هرچه سريعتر برمي گشتيم؛ زيرا امكان آمدن يكان هاي قايق موتوري دشمن و تعقيب ما بسيار زياد بود. هر كس به نزديكترين همرزم خود اطلاع ميداد كه وقت رفتن است. با شنا كردن در زير آب، خيلي سريع به طرف مواضع خودمان حركت كرديم. در روي آب اجساد خونين عراقي ها پخش شده بود و عدهاي هم مجروح و در حال مرگ بودند. فرصت گرفتن اسير نداشتيم و بايد برمي گشتيم. احساس ميكرديم زير آب محل مناسبي براي زنده ماندن است؛ چرا كه در زير آب، امكان هدف قرار گرفتن نبود؛ ولي خطر همچنان وجود داشت. به سختي خودمان را به ساحل و نيروهاي خودي رسانديم. رزمندگان خيلي سريع به كمك ما آمدند و ما را از آب بيرون كشيدند. نفس نفس ميزديم و ناي حركت نداشتيم. آتش تهيه همچنان ادامه داشت و آسمان منطقه با گلوله هاي منور توپ و خمپاره مانند روز روشن شده بود. گلوله هاي توپ ها آب جزيره را ده ها متر به آسمان بلند ميكرد و پرواز تركش هاي سرگردان در آسمان احساس ميشد كه مانند باراني از سنگ با صداي مهيب خود به هر سو اصابت ميكردند. در اولين فرصت سراغ همديگر را گرفتيم. دو نفر از رزمندگان جا مانده بودند. احتمال داشت شهيد و يا مجروح شده باشند. دو نفر از سربازان نيز به سختي مجروح شده و خونريزي شديدي داشتند. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊