eitaa logo
سنگرشهدا
7.1هزار دنبال‌کننده
17.7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
آسمان بر خودش چه می بالد میهمانش دلیر و خوش نام است هـادی ما شــجاع و باغــیرت وهـبی در سپاه اســـلام است 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
آسمان بر خودش چه می بالد میهمانش دلیر و خوش نام است هـادی ما شــجاع و باغــیرت وهـبی در سپاه اســـل
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ ✍عاشق اهل بیت بود ده دقیقه قبل از شهادت گفته بود جان زهرا من رو در روز تاسوعا خاکسپاری کنید، ودر شب شهادت حضرت قاسم هشتم محرم 94 به شهادت رسید. ✍نماز_اول وقت تو مسجد بود ما هیچ وقت اونو تو منزل نمیدیم خادم مسجد بود نوکری اهل بیت رو با جون و دل میکرد ، همیشه اگر میخواستیم ببینیم باید میرفیتیم تو مسجد میدیدیم.همش تکیه کلامش این بود توکل به خدا کن از بــنده هاش نخواه حتی ما نمیدونستیم تو سپاه چه مقامی داشت بعدا فهمــیدیم تکاور و تک تیرانداز بود.اصلا اهل غیبت با تهمت نبود، عصای دست پدر و مادرش بود نوکری برادر مریضش و میکرد هیچ وقت از ما توقع چیزی رو نداشت. ۹۴_شب_حضرت_قاسم 🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #آخرین_خاکریز ✫⇠#قسمت1⃣1⃣1⃣ ✍نویسنده:
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠⃣1⃣1⃣ ✍نویسنده:میکاییل احمدزاده نمايندگان صليب سرخ جهاني عراقيها براي بستن دهان اسرا وعده دادند كه صدام دستور داده تا همة شما را به زيارت كربلا ببريم و بعد از زيارت، شما را به كشورتان اعزام كنيم؛ بنابراين نبايد مسائل گذشته را دامن بزنيم و كار را سخت تر كنيم. ما يك كشور مسلمان هستيم و همواره براي ايرانيها احترام قايل بودهايم. اگر كم و كاستي بوده، گذشته و اكنون نزد خانوادههايتان بازميگرديد. سرانجام پس از چند سال، تبادل اسرا آغاز شد و گزارش اولين گروه از مجروحين و معلولين آزاد شده به ما رسيد. ايران نيز براي اثبات حسن نيت، تعداد بيشتري از اسرا را آزاد كرده بود. همة اسرا مضطرب بودند؛ چون اوضاع عراق بحراني بود. هر لحظه احتمال حملة نيروهاي غربي متصور بود كه اين امر ميتوانست تبادل اسرا را قطع كند. روزها به سختي ميگذشت و ما براي آزادي لحظه شماري ميكرديم. عراقيها تمام كابلها، باتومها و وسايل شكنجه را پنهان كرده بودند تا نمايندگان صليب سرخ آنها را نبينند. 💠اسير شمارة 32884 صليب سرخ جهاني سرانجام نمايندگان صليب سرخ وارد اردوگاه ما شده، شروع به ثبت نام اسرا در فهرست خودشان كردند. شمارة اسارت من نيز 32884 شد كه در پروندة آنان درج گرديد. آنان به طور كامل به زبان فارسي مسلط بودند. خانم شانزلي مارتين سرپرست گروه اعزامي اعلام كرد: «ما نمايندگان صليب سرخ جهاني بوده، داراي اختيارات تام جهاني هستيم. شما اسراي صبور، براي كشورتان جنگيدهايد و اكنون هم اينجا هستيد. ما براي رهايي اسراي هر دو كشور و ساير كشورهاي درگير جنگ، تلاشهاي زيادي كردهايم. ما بايد گزارشي از رفتار مسئولان عراقي تهيه كنيم؛ بنابراين از شما ميخواهم بدون واهمه، هر آنچه كه ميدانيد، بگوييد. از دوستان و يارانتان كه كشته شدند و كسي از سرنوشتشان خبر ندارد، براي ما بگوييد. تبادل اسرا ادامه دارد و ما براي رهايي شما اينجا هستيم. قول ميدهم تمام توانم را براي تسريع روند تبادل به كار ببرم. در ضمن ما مأموريت داريم هر كدام از شما كه ميخواهد به ساير كشورهاي جهان كه عضو سازمان ملل هستند و كنوانسيون ژنو را امضا كردهاند ـ براي زندگي جديد، شغل جديد و در موطن جديد ـ برود، ثبت نام كنيم و به آن كشور اعزام كنيم. البته اين كار، پناهندگي نيست؛ بلكه يك امتياز براي اسراي تمام كشورهاست و هيچ كشوري نميتواند اعتراض داشته باشد؛ نه عراق و نه ايران. شما در كشور جديد، تبعة آن كشور ميشويد و با اخذ ويزا به وطن خودتان هم سفر خواهيد داشت. اگر كسي از شما دوست دارد، بلند شود تا نام او را بنويسيم و فردا ترتيب سفر او را بدهيم». سكوت همه جا را فرا گرفته بود. سخنان اين خانم همه را به فكر واداشته بود. اگر به ساير كشورها برويم، آيندة ما چگونه خواهد بود؟ تكليف ما چيست؟ تعدادي كه وسوسه شده بودند، توسط دوستان توجيه شدند كه نبايد از آرمانمان دور شويم. ما سختيهاي بسياري را تحمل كردهايم. اكنون مردم و خانوادهها انتظار ديدن فرزندانشان را دارند. زندگي در كشوري بيگانه، شايستة ما نيست. ما بايد به آغوش ملت خود برگرديم و قدر مملكت خود را بدانيم. نمايندگان صليب سرخ هر چه منتظر شدند، كسي داوطلب نشد؛ سپس گفتند: «هر گزارشي داريد، بگوييد. اين حق تمامي اسراي جنگي دنياست. تقاضا ميشود از گزارشهاي كذب و خصمانه خودداري كنيد». فرماندهان بلند مرتبة عراق كه اين گروه را همراهي ميكردند، در مقابل اختيارات تام اين خانم، خجالت ميكشيدند و حرفي براي گفتن نداشتند. آنان ملتمسانه ما را نگاه ميكردند و انتظار داشتند گذشته ها را فراموش كنيم. عدهاي از اسرا از جا برخاستند و اجازة صحبت گرفته، پرسيدند: «اگر ما همة مسائل را گزارش كنيم، عراقيها ميتوانند جلوِ تبادل اسرا را بگيرند؟» كه خانم مارتين جواب داد: «به شما قول ميدهم كه نميتوانند.» آنگاه همه يكي پس از ديگري از جا بلند شده، تمام جنايات عراقيها را بازگو كردند. مجروحين جاي زخمهاي متورم شده را نشان ميدادند. تعدادي نيز آثار كابلها را روي بدنشان نشان دادند. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #آخرین_خاکریز ✫⇠#قسمت2⃣1⃣1⃣ ✍نویسنده:
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠⃣1⃣1⃣ ✍نویسنده:میکاییل احمدزاده برخي نيز آمار شهدايي كه غريبانه در اثر تشنگي، گرسنگي و شكنجه كشته شدند، به آنان دادند. اسرا در صفهاي طولاني براي افشاي جنايات عراقيها ايستاده بودند و هر كدام گزارشي ميدادند و نمايندگان نيز همة موارد را مينوشتند. عراقيها از اين كار ما بسيار خشمگين شده بودند. سربازان عراقي از هر سو اسرا را فرا ميخواندند كه دست از اين كارها برداريد. فرماندهانشان نيز سعي كردند كه جلو اين كار را بگيرند كه خانم مارتين با تذكري محكم و كوتاه، آنان را سرجايشان نشاند. آمارگيري تمام شد؛ چون هر روز بايد 990نفر مبادله ميشدند. عراقيها اسامي 990نفر اول را خواندند. نام هر كس كه خوانده ميشد، اسرا برايش كف ميزدند و قرار شد از فرداي آن روز، اسراي اردوگاه ما ـ اردوگاه مخوف 15تكريت ـ تخليه شوند. 💠آخرين شب اردوگاه شب آخر تمام نميشد. همه بيدار بودند و به هر سو نگاه ميكرديم تا اردوگاه را فراموش نكنيم. ديوارها و فضاي اردوگاه، خاطرههاي بزرگ مرداني را در سينه داشت كه مظلومانه در اسارت شهيد شدند و اكنون پيكرشان در ديار فرمودند: «تربت پاك شهيدان، (ره) غربت باقي ميماند؛ همانگونه كه امام خميني تا قيامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفاي آزادگان خواهد بود». زمين تفتيده و خاكي اردوگاه، زخم دستهاي پينه بسته و رنجور اسرا را فراموش نخواهد كرد. به هر سو نگاه ميكرديم، خاطرات تلخ، اما غرورآميزي به يادمان مي آمد. همگي به فرمانده اردوگاه ميگفتيم: «حالا كه صلح شده، ما را از زيارت كربلا محروم نكنيد.» كه در جواب ميگفت: «يادتان رفته كه ديروز چه گزارشهايي به صليب سرخيها ميداديد؟ دور شويد. در ضمن فرصت نداريم. كشور ما در حال آماده باش است و شما تقاضاي زيارت رفتن ميكنيد؟» صبح روز بعد، اتوبوسها همان جايي كه چند سال پيش ما را پياده كرده بودند، براي برگرداندن ما حاضر شدند. براي هر اسير يك دست لباس سربازي به رنگ خاكي دادند تا بپوشيم. صدام حسين نيز براي ظاهرسازي، يك جلد قرآن براي هر يك از اسرا فرستاده بود كه حين سوار شدن به اتوبوس، به ما تحويل ميدادند. از دوستانمان خداحافظي ميكرديم و شماره تلفن ميداديم تا وقتي چند روز قبل از ما به ايران ميروند، وضعيت ما را به خانوادههايمان اطلاع بدهند. در هرگوشه اي همديگر را در آغوش ميگرفتيم و گريه ميكرديم. وقتي دوستان رفتند، همه جاي اردوگاه ساكت شده بود. اي كاش ميشد كه جنگي ميان ملتها رخ نميداد و اين اردوگاهها براي هميشه بسته ميشدند. روز سوم، نوبت آخرين گروه بود و من نيز به اتفاق ساير دوستان سوار اتوبوسها شديم. هيچكدام باور نميكرديم كه دوباره از سيمهاي خاردار خارج شويم. با دقت تمام به اردوگاه نگاه كردم تا براي آخرين بار از اين مكان جهنمي خداحافظي كنم. لحظاتي بعد اتوبوسها به راه افتادند. در حال حركت، به ساير اردوگاههاي اسرا كه با فاصله هاي كمي از ما قرار داشتند، نگاه ميكرديم و از دور، اردوگاههاي تخليه شده و اردوگاههايي كه هنوز نوبت آنها نشده بود را نظاره ميكرديم. ستون اتوبوسهاي حامل اسراي اردوگاه شمارة15 ،از پادگان صلاح الدين خارج و به اتوبان وارد شدند. هوا گرم بود. همگي يكبار ديگر بعد از ساليان دراز و براي آخرين بار، به اردوگاه جهنمي خود نگاه كرديم. هر لحظه كه از زندان دور ميشديم، احساس آرامش ميكرديم و افكارمان را به كشور و خانوادة خود معطوف ميكرديم. كسي حرف نميزد. هر كس از مونس و دوست سالهاي رنج و اسارتش جدا ميشد؛ دوستاني كه از خانواده هم نزديكتر بودند. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 5 📿 6 📿 7 📿8📿 9 📿10📿11📿12📿 14 📿 15 📿 16 📿 17📿18 📿19 📿 20📿 23📿 24📿26 📿 27📿 28📿 29📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ 🌸🍃 437 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: #شهید_علی_محمد_قربانی ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
#راهی_که_از_سَر_گرفتیم ... ❤️ سر برای عشق ناچیـز است در آئینـمان ... بند دل‌هامان گره خوردہ است بر پوتینمان ... #شهید_نوید_صفری #صبحتون_شهدایی🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
ڪم ڪم هجمه سلبریتی‌ها و بایڪوت رسانه‌ای علیه مهدی ترابی شروع میشه . اما به قول شهید اهل قلم #شهید_آوینی " حزب‌اللهی اهل اطاعت و ولایت است و قدر نعمت می‌شناسد ، فداڪار است و از مرگ نمی‌ترسد و گوش به فرمان اطیعواالله و اطیعواالرسول واولی‌الامر منڪم سپرده است ، چه شرفی از این بالاتر ." #دمت_گرم_دلاور #درود_به_غیرتت_مَرد #مهدی_ترابی ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ شب آخر جوراب‌های همرزمانش را می‌شسته، همرزمش به مجید گفته: مجید حیف تو نیست با این اعتقادات و اخلاق و رفتار که خالکوبی روی دستت است. مجید می‌گوید: تا فردا این خالکوبی یا خاک می‌شود و یا اینکه پاک می‌شود. و فردای آن روز داداش مجید محله یافت آباد برای همیشه رفت. یک تیر به بازوی سمت چپش خورد، دستش را پاره کردو سه تا از تکفیری‌ها را کشت ، سه یا چهار تیر به سینه و پهلویش ‌خورد و شهید می‌شود . محل شهادتش جنوب ، خان طومان، باغ زیتون است. 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🔰شهیدی که در قبر گفت 🌷 💠شهیدی که مزارش بارها توسط زیارت شده است. 🌸پس از شهادت عبدالمهدی مغفوری در ۴ ، پیکر پاکش را برای تشیع به آورده بودند. 🌺خانواده شهید و سه فرزند دلبندش برای آخرین دیدار بر گرد وجود آن نازنین حلقه زدند. 🌼مادر خانم شهید مغفوری روایت می کند ، وقتی خواستم چهره مطهر و نورانی شهید را برای وداع آخر ببوسم، با کمال تعجب مشاهده کردم که لبان ذکرگوی آن شهید به تلاوت سوره مبارکه مترنم است 🔹و پسرعموی شهید مغفوری هم از مراسم دفن این شهید خاطره‌ای شگفت دارد: 🔸وقتی می‌خواستیم شهید را به خاک بسپاریم با صحنه عجیبی مواجه شدیم،که به‌ یکباره منقلبمان کرد، وقتی پیکر شهید را در قبر می‌گذاشتیم صدای گفتن او را شنیدیم. ✅مزار در گلزار شهدای مسجد صاحب الزمان قرار دارد و عاشقان راه عشق و بر گرداگرد شمع وجودش پرواز می کنند. ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #آخرین_خاکریز ✫⇠#قسمت3⃣1⃣1⃣ ✍نویسنده:
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠⃣1⃣1⃣ ✍نویسنده:میکاییل احمدزاده از كنار شهرهاي عراق يكي پس از ديگري عبور ميكرديم تا اينكه به شهرهاي مقدس كربلا، كاظمين و سامرا رسيديم. ديدن آن گنبدهاي طلايي رنگ و آن گلدسته هاي بلند، غم سالهاي سخت را از بدنمان زدود. از اينكه نميتوانستيم به زيارت برويم، اشك از چشمانمان جاري بود. يكي دو نفر كه مداحي كردند؛ اما عراقيها (ره) صداي زيبايي داشتند، چند بيتي در مدح امام حتي براي چند دقيقه هم اجازة توقف به ما ندادند. از كنار اين شهرهاي مقدس ميگذشتيم. شهرها هيچ فرقي نكرده بودند. فضايي نظامي بر اطراف شهرها حاكم بود كه نشان از بروز اتفاقاتي در آينده ميداد. همگي تشنه و گرسنه بوديم و با سرعت به سمت مرزها در حركت بوديم. عراقيها اعلام كردند كه آماده باشيد، به مرز خسروي رسيديم. اتوبوسها يكي پس از ديگري وارد محوطهاي شدند كه مملو از خبرنگاران، عكاسان و فيلمبرداران عراقي و خارجي بودند. دور تا دور آن محل پر از نظاميان عراقي و نفربر و زرهپوش بود. بر اساس برنامه ريزي قبلي، عراق تعداد 990نفر اسير را با هماهنگي نمايندگان صليب سرخ به ايران تحويل ميداد و همان مقدار اسير عراقي را نيز تحويل ميگرفت. از دور نظاميان كشورمان را ديديم كه منتظر آمدن ما بودند. در همين زمان اتفاقي افتاد كه چيزي نمانده بود تبادل اسرا قطع شود. زمان ايستادن اتوبوس ها، چند نفر پاسدار به عنوان نمايندگان ايراني و در پوشش احوالپرسي، به طور مخفيانه مقداري عكس و پوستر به اسرا دادند و گفتند: «شعار فراموش نشود؛ چون تمام دوربينهاي جهان از شما فيلم تهيه ميكنند. در ضمن نبايد زمين را ببوسيد؛ چون تا فاصلة 50متري در خاك دشمن هستيم. خبرگزاريهاي عرب از بوسيدن زمين عراق بهره برداري سياسي ميكنند و اينگونه تفسير ميكنند كه آنقدر به اسراي ايراني در عراق خوش گذشته كه در حين ترك عراق، زمين و خاك عراق را به پاس قدرداني ميبوسند؛ غافل از اينكه اسرا نميدانند هنوز به خاك ايران وارد نشده اند.» ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊