eitaa logo
سنگرشهدا
7.2هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
3.2هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫 @FF8141
مشاهده در ایتا
دانلود
روز مرد و پدر بر تمامی پدران ایران زمین مبارک باشد.🌷 عزیزی تعریف می کرد وقتی که حاج قاسم فرمانده لشکر۴۱ثارلله کرمان بود در جلسه ای خانوادگی نشسته بودیم. دختر حاج قاسم روی پایش نشسته بود و از گرمای وجود پدر استفاده می کرد. میهمانانی آمدند که در بین آنها دو دختر شهید بود.ایشان فرزند خود را روی زمین گذاشتند و آن دو کودک خردسالِ فرزند شهید را روی پای خود نشاندند. حس و حال آن دو کودک آنچنان بود که گویی در آغوش پدر خود هستند... ❤️ ✍"محمدصالحی" •••❥•ʝøɪɴ: @sangarshohada🕊
نازد بہ خودش خدا کہ دارد دریاے فضائلے مطهر دارد🌸🍃 همتاے نخواهد آمد واللہ صد بار اگر کعبہ تَرَک بردارد🌸🍃 💞ولادت مولای متقیان حضرت علی «ع» مبارک باد."💞 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢روزهای سخت دانشجویان فراری (۳) احمد میگه: من شروع کردم به تهیه یه مایع خونی و اونو داخل دهانم گذاشتم و بچه ها با سرو صدا پرستار رو صدا زدن تا پرستار اومد من بالا آوردم و دیدن صحنه استفراغ خونی حسابی پرستار رو وحشت زده کرد و پزشک رو خبر کرد و سریع دستور اعزام فوری به بیمارستان بعقوبه صادر شد. همون شب حاج آقا باطنی و مسعود ماهوتچی و هاشم انتظاری هم موفق شدن و چهارتایی به بیمارستان بعقوبه اعزام شدیم. رسول و مصطفی هم بعدا اعزام شدن. حالا تیم کامل فرار داخل بیمارستان بعقوبه جمع شده بودیم. مصطفی تهدید به عمل جراحی شد و مجبور شد فیلم بازی کردنو کنار بذاره و برگشت به قلعه. رسول که فیلمش درد آپاندیس بود رو عمل کردن و آپاندیس سالمشو برداشتن. داستان جراحی رسول خیلی جالبه! و اما داستان رسول چیتگری، رسول چیتگری از بچه های همدان بود. با هر دوز و کلکی که بود تونست عراقیا رو فریب بده و با داد و فریاد نشون می داد که آپاندیسش در شرایط بحرانی قرار داره و اگه عملش نکنن می‌ترکه و می‌میره. رسول با تمارض و زیرکی تونسته بود موافقت اونا رو برای اعزام بگیره. بچه‌ها ریخته بودن دورش که رسول احتیاج به عمل آپاندیس داره و باید سریع به بیمارستان اعزام بشه. بالاخره رسول رو شبونه از آسایشگاه به درمانگاه اردوگاه و بعدش به بیمارستان بردن. ما منتظر خبر فرار ایشون و بقیه بودیم که بعد از چند روز در اردوگاه باز شد و رسول با شکم بخیه شده و یه جفت عصا وارد شد. بچه‌ها دورشو گرفتن. چی شد؟ چرا اینجوری شدی. گفت: از من می پرسید چی شده ؟! از خودتون بپرسید. منو مریض کردید و فرستادید بیمارستان ، خدا بگم چیکارتان کنه، ببینید منو به چه روزی انداختید! می‌گفت: منو بردن بیمارستان و خودم رو به شدت به مریضی زدم ، اینجام درد داره ، دارم می‌میرم، یکی به دادم برسه، دکتر دلش سوخت و دستور بستری و عمل رو صادر کرد. اومد بالای سرم و گفت: چه دردی داری؟ گفتم : وسط شکمم درد می کنه، بعضی از وقتا کم و زیاد می شه، الان هم درد اومده پایین سمت راستم! ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢روزهای سخت دانشجویان فراری (4) دکتر گفت : تهوع و استفراغ هم داری؟ گفتم :حالت تهوع دارم ، اما استفراغ نه! گفت: باید ازت آزمایش خون بگیرم. داشت قضیه جدی می‌شد و منم خوشحال بودم که تو آزمایش مشخص می‌شه که بیماری خاصی ندارم و نیاز به عمل ندارم. با ۴ تا قرص و کپسول تموم می‌شه میره پی کارش. آزمایش گرفته شد و نتیجه رو به دکتر نشون دادن. دکتر به من گفت : وضعیتت الان چطوره؟ گفتم : الحمدالله بهترم. گفت: ولی آزمایش چیز دیگه‌ای رو نشان می‌ده! باید حتما عمل بشی. خدایا چه غلطی کردم.! رسول می‌گفت هر چه گفتم: دکتر دارم بهتر می‌شم، شاید دل دردم مربوط به معده باشه، شاید مال ... فایده نداشت و بساط اتاق عمل آماده شد و منو با یه برانکارد بردن تو اتاق عمل! هر چه التماس کردم که خوبم، بهترم، بابا ولم کنید ، می‌خواید چند تا پشتک وارو بزنم ببینید که من چیزیم نیست. فِکر می‌کردن از عمل می‌ترسم و گوششون بدهکار نبود. سوزن بیهوشی رو فرو کردن و حالا هم در خدمت شما هستم. رسول می‌گفت: مرده شورشو ببره این دکتر رو که هیچی حالیش نبود و الکی‌الکی آپاندیس من بیچاره رو برداشت . فرار که نکردم هیچی با شکم پاره برگشتم. حالا اگه فرمایش دیگه‌ای نیست برید گم شید می‌خوام برم استراحت کنم!. احمد چلداوی می‌گه: دو نفر از تیم فرار خارج شدن و موندیم ۴ نفر. به آقای باطنی گفتن که آماده عمل جراحی قتق بشه. ایشون قبول نکرد و گفت من می‌تونم درد رو تحمل کنم و نیاز به عمل جراحی نیست و ایشون رو هم برگردوندن قلعه. سه نفر از اعضای تیمِ ۶ نفره جا موندن و موندیم ما سه نفر. هاشم انتظاری، مسعود ماهوتچی و من. مونده بودیم عملیات رو ادامه بدیم یا بی‌خیال بشیم. لیست بلند بالایی از اسامی بچه‌های مفقودالاثر داشتیم که می خواستیم با خودمون به ایران ببریم. یه سال و نیم از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ گذشته بود ولی هم‌چنان عراق از دادن لیست اسرای مفقود به صلیب امتناع می کرد و معلوم نبود چه خیالی برامون در سر دارن. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿1 📿 2 📿 3 📿 4 📿 5 📿 6 📿 7 📿 8 📿 9 📿 10 📿 11 📿 14 📿15 📿 16 📿 17 📿 18 📿 19 📿 20 📿 22 📿 23 📿 24 📿 25 📿 26 📿 27 📿 28 📿 29 📿 30 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
#دست_های_خدا #روی_زمین_باشید سلام همسنگران عزیز ما خادمین سنگرشهدا قصد داریم مثل هر
موجودیمون تا الان هست واسه هرخانواده یک سبدغذایی ۲۰۰تومنی میخوایم که درکل به ۱۰تا خانواده میرسه..ممنونم حمایت کنید
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 562 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
❤️ درست است خونت در رگ من نیست اما 40 سال است در حق یک ملت پدری کردی.. یک ملت فرزندان تو بودند باهر عقیده و باور.. و امروز تو نیستی یک ملت یتیم شدند و پدر خود را از دست دادند.. اما امروز روز توست.. روزت مبارک بزرگ مــرد 🌷 •••❥•ʝøɪɴ: @sangarshohada🕊
ڪودڪ است دیگر، آغوش پدر مے خواهد روز پدر است، و قلب هاے ڪوچڪے ڪہ ... غریبانہ ،❤️ پـــدرم سایه ات همیشه مستدام.. •••❥•ʝøɪɴ: @sangarshohada🕊
❤️ عیبـے ندارد خاڪ هم باشے قبول است... یڪ چفیہ و یڪ ساڪ هم باشے قبول است... برگرد تنھا یڪ بغل باباے من باش ... 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
اسفند ماه حاج قاسم سلیمانی در مصلی بابل ... ◽️مهدیه رجایی‌فر مدافع حرم با بیان خاطره‌ای از دیدارش در اسفندماه سال گذشته با سردار می‌گوید: ◽️" در یادواره شهدای ابتدا به دیدارشان رفتم بعد از آن دلنوشته خواندم، وقتی به حضورشان رفتم ایستادند و دست‌شان را روی سینه‌شان گذاشتند من تعجب کردم و گفتم من دختر کوچک شما هستم☺️ ◽️گفتند البته که دختر کوچک من هستیدمن به خاطر که چنین دختری بزرگ کرده می‌ایستم؛ خیلی برایم جالب بود که یک سردار پر ابهت چگونه مرهم دل دختر شهید می‌شود.... ◽️در دیدار خصوصی که به حضورشان رسیدیم گفتم: ما دل‌مان به شما و قرص است خندیدند و سرشان را تکان می‌دادند؛ گفتم از و بابام خبری ندارید، ما فرزندان شهدا خیلی منتظر هستیم گفتند مطمئن باش باباتونو برمی‌گردونیم ◽️چون گریه کرده بودم برای اینکه دلجویی کنند یک انگشتر به من و به مادرم و برادرانم دادند. در دیدار به سردار گفتم: اگر ممکن است کنید گفتند: "برایت کتباً کنار عکس بابات نوشتم که شاهد باشه.‌.. 🌷 •••❥•ʝøɪɴ: @sangarshohada🕊
🔰 پوستر | شهیدی مثل پدر 🔺️ تصویرگری نمادین از فرزندان شهدای مدافع حرم در کنار سپهبد حاج قاسم سلیمانی در 🎨 اثر استاد آرش فروغی j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊