🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃
296
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_اسماعیل_حیدری
╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗
@sangarshohada
╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
عاشقی دردسری بود،
نمی دانستیم!
#حاصلش خون جگری بود
نمی دانستیم
پَرگرفتیم ولی باز
به #دام افتادیم!
شرط بی بال وپری بود
نمی دانستیم!
#شهید_هادی_ذوالفقاری
#صبحتون_شهدایی🌷
ว໐iภ↬ @sangarshohada🕊🕊
#خاطرات_شهید
●شب عمليات به يک ميدان مين رسيديم. يک گردان منتظر دستور من بود. گشتيم تا شايد بتوانیم معبر عراقي ها را پيدا كنيم، اما پيدا نكرديم. متوسل شدم به بي بي حضرت زهرا(س)، قلبم شكست. گريه ام گرفت. نمي دانم چند دقيقه گذشت. يک دفعه گويي از اختيار خودم بيرون آمدم. رفتم سراغ گردان، در يک حال از خود بي خودي دستور برپا دادم. بعد هم دستور حمله. بچه هاي اطلاعات داد و بيداد ميكردند.
●محمدرضا فداكار مي گفت: آن شب حتي يک مين هم عمل نكرد. چند روز بعد كه سه نفر از بچه ها گذرشان به همان ميدان مين افتاده بود ، اولين نفر كه پا به آن میدان گذاشته بود ، يک مين عمل كرد و پايش قطع شد! بچه ها با سنگ و كلاه بقيه مين ها را امتحان كردند، همه منفجر شدند!
✍راوی: شهید عبدالحسین برونسی
📎مسئوول فرماندهی تیپ ۱۸ جوادالائمه(ع)
#شهید_عبدالحسین_برونسی
#سالروز_شهادت 🌷
● ولادت: ۱۳۲۱/۶/۳ ، تربت حیدریه
●شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۲۳ ، عملیات بدر
ว໐iภ↬ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ڪلیپ
✍ راوی: حاج حسین یکتا
مادرها به بچه هاتون بگین قهرمان مملکت و کشورمون مادریه که در طی پنج سال هم مادر شهیدان شد و هم همسر شهید و آخرشم خودش شهید شد !!!
قهرمان اونی نیست که دین و مملکت و خانواده و حجابش را فروخت و رفت اونور آب با بودجه و هزینه ضد انقلاب و منافقین داره بی حیایی و بی ناموسی رو ترویج میکنه....
#شهیداحمدتلخابی
#شهیدابوالقاسم_تلخابی
#شهیدعلی_تلخابی
#شهیده_کبری_تلخابی🌷
📎پ ن : سال و محل شهادت
▫️مادر مکه سال ۶۶
▫️پدر فاو سال ۶۴
▫️ ابوالقاسم «فرزند» سال۶۳ بدر
▫️احمد «فرزند» سال ۶۱ فکه
•••❥•ʝøɪɴ: @sangarshohada🕊
#خاطرات_شهید
●اصلا تاكتيك عباس در واحد اطلاعات و عمليات، ملاقات با سران گروهكها بود و بيشتر وقتش صرف رفت و آمد ميان آنها ميشد. غالبا هم تنها ميرفت و بدون اسلحه. مثلا يك گردن كلفتي به اسم «علي مريوان» دار و دسته مسلح سي _ چهل نفري راه انداخته بود. عباس تصميم گرفت كه «علي مريوان» را وادار به تسليم كند.
● اراده كرد و رفت پيش شان. اميدوار نبوديم زنده برگردد، جلويش را هم نميتوانستيم بگيريم. تصميم كه ميگرفت ديگر تمام بود. هرچه ميگفتيم بابا! اينها كه آدم نيستند، ميروي، سرت را برايمان ميفرستند، عين خيالش نبود.
● مدتي با آنها رفت و آمد ميكرد، با آنها غذا ميخورد، حتي كنارشان ميخوابيد! اينها عباس را ميشناختند كه كيست و چه كاره است ولي بهش «تو» نميگفتند. بالاخره «علي مريوان» و دار و دستهاش داوطلبانه تسليم شدند.
● دفترچه خاطره علي مريوان كه دست بچهها افتاد ديدند يك جا درباره عباس نوشته: «چند بار تصميم گرفتم او را از بين ببرم، ولي ديدم اين كار ناجوانمردانهاي است. عباس بدون اسلحه و آدم ميآيد. اين ها همه حسن نيت او را نشان ميدهد. كار درستي نيست كه به او صدمه بزنم...».
📎پ ن: چهارمین فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله «ص»
#شهید_حاج_عباس_کریمی
#سالروز_شهادت 🌷
● ولادت : ۱۳۳۶ ،قهرود کاشان
●شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۳ ،عملیات بدر، شرق دجله
ว໐iภ↬ @sangarshohada🕊🕊
#فرازی_از_وصیت_نامہ
●به خدا قسم هنگامی که به مرخصی میآیم و چشمم به خانواده شهدا میافتد آنقدر پیش این خانوادهها شرمنده میشوم که از خدا میخواهم که مرا در این عملیات سرنوشتساز از این همه درد و رنج نجات دهد و شهادت را نصیب این بنده حقیر بکند.
●اگر پاهایم از پیکرم جدا نشده بود آنها را به حالت دو بگذارند تا ببینند چگونه با جهش سریع و حرکت شتابد از به سوی معشوق روان بودم و اگر شهید گمنام شدم روزهای پنج شنبه(شب های جمعه) که می آئید گلزار شهدا رو به سوی کربلا کنید و برایم فاتحه بخوانید.خدایا به حق محمد و آل محمد(ص) همه ما را به مقام رفیع شهادت اعطا بفرما.
📎معاون گردان انصارالرسول لشگر۲۷محمدرسولالله (ص)
#سردارشهید_داوود_تهمتن🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۳۸ فسا ، شیراز
●شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۳ شرق دجله ، عملیات بدر
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
#سردار_شهیدم❤️
ما خيــر نديديم
از اين خانہ تكانـے
اي كاش كسـے بود،
كہ دل را بتــكاند
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ڪلیپ
●وقتی آنقدر سرگردان چرخاندن امورات زندگی بشوی که مجبور شوی گوشوارههایت را برای تهیهی غذا بفروشی...😔
●درون صحبتهای خانم سبکخیز همسر شهید برونسی غم سنگینی از تنگدستی روزهای پس از شهادت همسرس وجود دارد که انگار حتی پس از گذشت سالها از آن روزها همچنان دل این بانوی عزیز را میفشرد...
#حتما_ببینید👌
#شهید_عبدالحسین_برونسی
#سالروز_شهادت 🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #برزخ_تکریت
✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو
● #قسمت_دویست_و_دهم
🔆 بیمارستان نظامی تکریت۱
پایان فروردین ماه سال۱۳۶۷ یعنی ۶۷/۱/۲۹ همزمان شده بود با آغاز ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۸ ه .ق .
با بهبودی نسبی مجروحین و اضافه شدن افراد محدودی که روزه خواری میکردند به جمع روزه داران نسبت به سال قبل جو معنوی تری بر اردوگاه حاکم بود ولی در این سال به علت ضعف بنیه جسمی بچهها و رژیم غذایی نامناسب خیلی از دوستان در همان روزهای ابتدایی ماه خدا مریض و دچار اسهال میشوند
عدم رسیدگی و کمبود امکانات پزشکی و دارویی منجر به اسهال خونی میشود.
تقریبا در اواسط ماه مبارک دچار اسهال خونی شدم ، استحضار دارید که در اثر اسهال خونی تقریبا تمام آب بدن بیمار از دست رفته و از نظر جسمی ضعیف میشود
چند مورد بنا به تشخیص نگهبانِ بند به درمانگاه اردوگاه اعزام شدم ولی روز به روز حالم بدتر شد ، دوستان هوایم را داشتند و سهمیه چای خودشان را هدیه میکردند و دیگر اجازه روزه گرفتن را ندادند.
در آن ایام با سفارش بچهها و هماهنگی آشپزها تفالههای چای در سطل چای آسایشگاه ها تقسیم و توزیع میکردند
تفاله چای و چای غلیظ و پر رنگ در اسارت تنها داروی در دسترس جهت درمان موقت اسهال بود اما وقتی طرف به اسهال خونی مبتلا میشد دیگر قرص و دارویی پزشک عراقی نیز که چند روز در هفته با منت به اردوگاه میآمد و چند عدد قرص گچی آنهم اگر موفق به اعزام به درمانگاه میشدی افاقه نمیکرد
مشکل تنها پزشک و امکانات دارویی نبود، وضعیت غیربهداشتی و سوء تغذیه شدید عامل اصلی بود که در صورت تامین آن نیازی به امکانات درمانی نبود
مثل این بود که فرد غریقی را از دریا نجات داده و پس از بهبودی دوباره در دریا رها شود.
وقتی طرف رو به موت و احتمال مرگش حتمی بود عراقیها راضی به اعزامش به بیمارستان خارج از اردوگاه میشدند.
چون در شرایط عادی و خارج از فضای اسارت خیلی کم اتفاق میافتد فردی تا این حد دچار این بیماری شود با کمال عذرخواهی صلاح دیدم به آن شرایط خاص اشاره کنم.
ادامه دارد..✒️
⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#دویست_وسی_پنجمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿 16 📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_916_666)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#دست_های_خدا
#روی_زمین_باشید
💢سلام دوستان ما خادمین سنگرشهدا قصد داریم برای یک خانواده نیازمند پول جمع اوری کنیم برای هزینه درمان ... این خانواده شرایط خیلی سختی دارند #پدرخانواده_سرطان_روده دارند و مستاجر هستند و دوتا فرزند هم دارند واقعا تو هزینه درمان موندن هرکس قصد کمک داره به این ای دی پیام بده.. مدارک هم موجود هست..
ممنونم..🌹
#مبلغ_مهم_نیست_نیت_خیرشمامهمه
@FF8141
سنگرشهدا
#دست_های_خدا #روی_زمین_باشید 💢سلام دوستان ما خادمین سنگرشهدا قصد داریم برای یک خ
دوستان هرچقدر در توانتون هست کمک کنید..شرایط خیلی بدی داره این خانواده
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃
297
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_محسن_فرامرزی
╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗
@sangarshohada
╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
شهیداݧ برشهــادت خنده ڪردند
بہ عطرخود بهاراݧ زنـــــده کردند
بہ زیرلب بگفتـا لالـــــہ با خــود
شہیداݧ لالہ را شرمـــــنده ڪردند
#شهید_محمود_رضا_بیضایی
#صبحتون_شهدایی🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#خاطرات_شهید
●به سوره واقعه علاقه خاصی داشت و همیشه آن را قرائت می کرد در وصیت نامه هم سفارش کرده بود موقع تشییع جنازه بجای شعار دادن سوره واقعه را با ترجمه روان بخوانند.
📎پ ن : فرمانده محور چزابه
#شهید_مهدی_صبوری
#سالروز_شهادت 🌷
•••❥•ʝøɪɴ: @sangarshohada🕊
✍ شهادت اجر کسانی است
که در زندگی خود مدام
درحال درگیری با نفس اند وزمانی که
نفس سرکش خود را رام نمودند،
خداوند به مزد این جهاد اکبر،
شهادت را روزی آنها خواهد کرد.
#شهید_محمدمهدی_لطفی_نیاسر🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#ڪلام_شهید
✍همه حركتهاى ما بر مبناى عقيده و ايمان است. مى بينيم كه امام حسين(ع) در جنگ عقيدتى خويش شكست نخورد و اكنون راه حسين(ع) زنده است و امام حسين(ع) توانست براى هميشه عقيده خويش را زنده نگه دارد و گسترش دهد. اى خدا، تو مى دانى كه من براى هيچ چيز، جز عشق تو به جبهه نيامده ام. اى خدا، من شرمنده از خون شهدا هستم كه تا كنون زنده مانده ام. اى خدا، ياريم كن كه رهرو خون شهيدان باشم.
📎فرماندهٔ گردان عمارلشگر۵نصر
#سردارشهید_علیاصغر_منفرد🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۴۱ مشهد
●شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۴ عملیات بدر
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
.
تو راشبیه خودت "دوست دارم"
شبیه به همان آرامشی ڪه
آرام آرام آرام
نا آرامم ڪرد ...
#شهید🌷
#شهادت
#نخل_ناخدا
#شهید_و_شهدا
#شهدای_نخل_ناخدا
#عاشقان_شهید_و_شهدا
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #برزخ_تکریت
✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو
● #قسمت_دویست_و_یازدهم
🔆 بیمارستان نظامی تکریت۲
...اسهال خونی معمولا در اثر عفونت و خونریزی دستگاه گوارش (روده بزرگ) همراه با تب ایجاد میشود . دل درد شدید و احساس نیاز دقیقه به دقیقه به اجابت مزاج از عوارض و علائم اسهال خونی در شرایط حاد است وقتی هم که از شدت درد به دستشویی مراجعه میکنی فقط چند قطره خون .... .
دسترسی به سرویس بهداشتی فقط حدود چهار ساعت در طول روز آنهم با اخذ نوبت امکانپذیر بود ، چارهای جز استفاده از سطل توآلت داخل آسایشکاه نیست . درد شدید ناشی از این بیماری یکطرف استفاده از سطل در فضای عمومی و بوی تعفن و.... از طرف دیگر برای بیمار زجرآور است.
خوشبختانه بنده اغلب اوقات جایم کنار دیوار به اصطلاح دستشویی بود و از این نظر یک امتیاز محسوب میشد.
تقریبا در اواسط ماه مبارک رمضان با وخیم شدن بیماری با تشخیص پزشک راضی به اعزامم به بیمارستان شدند.
بیمارستان نظامی تکریت تقریبا در ۲۰ کیلومتری اردوگاه واقع بود .
صبح یکی از همین ایام به اتفاق سه نفر دیگر از بندهای دیگر سوار بر خودروی آمبولانس شکل مخصوص انتقال زندیان شدیم دو نفر دو نفر دستهایمان را با دست بند بستند دست راست من به دست راست دیگری تا در صورت فرار هر کدام رویمان به طرف دیگر باشد و نتوانیم دوشادوش هم راه رفته فرار کنیم ، دقیق به یاد ندارم که چشمانمان را بستند یا نه رمقی در بدنمان نبود.
خروجی اردوگاه دو در داشت فضایی به انداره توقف یک کامیون ما بین دو درها وجود داشت . خودرو به هنگام ورود و یا خروج ما بین این دو در متوقف میشد و پس از بازرسی کامل اجازه حرکت داده میشد . این فضا جهت عدم فرار خودرو تعبیه و طراحی شده بود .
بعد از حدود نیم ساعت به بیمارستان رسیدیم بیمارستانی در حومه شهر تکریت
در سالن اصلی بیمارستان مقابل راهرویی که در سمت راست واقع شده بود و به دو بخش منتهی میشد بدون اینکه دستهایمان را باز کنند روزی زمین رهایمان کردند .
درد شکم با دستان بسته و احتیاج به دستشویی در حالی که کنترلی روی خود نداشتیم آزارمان میداد
منتظر پذیرش بودیم حدود یک ساعت در همین حال رها شده بودیم ، زمان خیلی به کندی میگذشت .
ادامه دارد..✒️
⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#دویست_وسی_پنجمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿 16 📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_916_666)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#دست_های_خدا
#روی_زمین_باشید
💢سلام دوستان ما خادمین سنگرشهدا قصد داریم برای یک خانواده نیازمند پول جمع اوری کنیم برای هزینه درمان ... این خانواده شرایط خیلی سختی دارند #پدرخانواده_سرطان_روده دارند و مستاجر هستند و دوتا فرزند هم دارند واقعا تو هزینه درمان موندن هرکس قصد کمک داره به این ای دی پیام بده.. مدارک هم موجود هست..
ممنونم..🌹
#مبلغ_مهم_نیست_نیت_خیرشمامهمه
@FF8141
سنگرشهدا
#دست_های_خدا #روی_زمین_باشید 💢سلام دوستان ما خادمین سنگرشهدا قصد داریم برای یک خ
دوستان هرچقدر در توانتون هست کمک کنید..شرایط خیلی بدی داره این خانواده
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃
298
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_امیرعلی_محمدیان
╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗
@sangarshohada
╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
انگار ڪہ از مشت قفس رستے و رفتے
یڪباره بہ روی همہ در بستے و رفتے..
هر لحظہ ے همراهے ما خاطره ای بود
اما تو بہ يڪ خاطره پيوستے و رفتے...
#شهید_روح_الله_قربانی
#صبحتون_شهدایی🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
#خاطرات_شهید
🔹گرگ و میش سحر، برای خرید نان از خانه خارج شدم. چشمم به رفتگر محله افتاد که مثل همیشه در حال کار بود؛ دیدم امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده است. نزدیکتر رفتم، او رفتگر همیشگی محله ی ما نبود. کنجکاو شدم، سلام دادم و دیدم رفتگر امروز، آقامهدی است.
🔸آقا مهدی، شما اینجا چیکار میکنی؟ آقا مهدی علاقه ای به جواب دادن نداشت....ادامه دادم : قا مهدی شما شهرداری، اینجا چیکار میکنی؟ رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شما رو چه به این کارا.جارو رو بدین من، آخه چرا شما؟؟؟؟
🔹خیلی تلاش کردم تا بالاخره زیر زبون اقامهدی رو کشیدم : زن رفتگرمحله، مریض شده بود..
بهش مرخصی نمیدادن میگفتن اگه توبری نفرجایگزین نداریم.
🔸رفته بود پیش شهردار و اقامهدی بهش مرخصی داده بود و خودش اومده بود جاش...
اشک تو چشام جمع شد هرچی اصرار کردم اقامهدی جارو رو به من، نداد.
🔹خواهش کرد که هرچه سریعتر برم تا کسی متوجه نشه. رفتگر آن روز ما، شهید مهدی باکری #شهردار_ارومیه بود...
📎فرماندهٔ دلاورلشگر ۳۱ عاشورا
#سردارجاویدالاثر
#شهید_مهدی_باکری🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۳۳/۱/۳۰ میاندوآب ، آذربایجانغربی
●شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۵ جزیرهٔ مجنون ، عملیات بدر
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊