eitaa logo
سنگرشهدا
7.3هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
3.2هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫 @FF8141
مشاهده در ایتا
دانلود
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 3 📿 4 📿 5 📿 7 📿 26 📿 صلوات‌های ختم شده⇩⇩⇩ ( )
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
﷽ سلام ما بہ لبخند شهیدان بہ ذڪر روی سربند شهیدان سلام ما بہ گمنامانِ لشڪر بہ تسبیحات یا زهراے معبر همان‌هایے ڪہ عمرے نذر ڪردند اگر رفتند دیگر برنگردند 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ●ششم تیر ماه ۱۳۶۰؛ سالروز ترور نافرجام آیت‌الله خامنه‌ای به دست منافقین ❤️ j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
امام زمان 017.mp3
2.53M
( عج) ۱۷ سخنران : استاد شجاعی ❣برای یاری اش... باید آماده شد! کسی که قلبش، آماده پیوستن به امامش نیست؛ عاشقانه، به یاری اش نمی شتابد. 💓عشق...عنصر اصلی انتظار است💓 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
●سردار صبح به خط جزیره مجنون وارد شده بود. هنوز از حضورش ساعتی نمی گذشت که بمباران شیمیایی دشمن شروع شد. پدرانه دور نیرو ها می گشت و آنها را ترغیب به استفاده از ماسک می کرد و از طرف دیگر با روشن کردن آتش در پی از بین بردن اثرات مواد شیمایی بود. اما وقتی خواست با فرماندهی تماس بگیرد، ماسکش را بر داشت و در کمتر از چند دقیقه روی زمین افتاد، دشمن گاز سیانور، خطرناکترین ماده شیمیایی را روی سر بچه ها ریخته بود. ●سریع با وانت او را عقب فرستادیم، اما ماشین واژگون شد و پیکر سردار، همچون خورشیدی در جزیره مجنون برای همیشه بی غروب باقی ماند. 📎پ ن : سمت: فرمانده گردان تخریب، لشکر 19 فجر 🌷 ●شهدای غریب فارس ●محل شهادت: ۱۳۶۷/۴/۶جزیره مجنون j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
کاروان ها... .mp3
1.85M
▪️🎧🕊 کاروان ها میروند عاشقان را می برند مقصد این غافله دشت عشقم کربلا 📌۸ ذی الحجه حرکت امام حسین (ع) از مکه به سوی کربلا @sangarshohada 🕊🕊
❤️ شیعیان دیگر هوای دارد حسین «ع» روی دل با کاروان دارد حسین «ع» از حریم کعبه جدش به اشکی شست دست مروه پشت سرنهاد اما صفا دارد حسین «ع» می برد درکربلا ذبح عظیم بیش از این ها حرمت کوی منا دارد حسین «ع» .. 🌴 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
#رمان_محمد_مهدی 56 🔰 گفتم باباجون الان دیگه وقتش هست به سوال من جواب بدین " خوارج " به چه گروهی میگ
57 🌀 سرش رو گذاشت روی فرمان ماشین ، بعد چند ثانیه سرش رو بلند کرد و با آه و حسرت گفت : بله پسرم ، بله عزیزم، الان هم افرادی هستند که تفکرات خوارج رو دارن، بعضی ها خیلی شدیدتر مثل وهابی های تندرو و داعش بعضی ها هم خیلی کم رنگ تر ... باز سکوت کرد 🔰 گفتم باباجون یعنی چی کم رنگ تر؟ میشه بیشتر برام توضیح بدی؟ ✳️ باباگفت یعنی اینکه امام معصوم رو قبول دارن ، اهل جنگ با امام نیستن ، اما تو مسائل دینی فقط حرف خودشون رو قبول دارن و بس ، همه برداشت های خودشون از دین رو قبول دارن ، هزارتا دلیل و مدرک و سند هم براشون بیاری که این فکرت غلط هست، گوش نمیدن اینجور افراد هم به خودشون ظلم می کنن و زندگی رو برای خودشون جهنم می کنن، هم به خانواده و اطرافیان خودشون من خودم در دوران دانشگاه با یکی از این ها هم اتاق بودم ، اما اصلا نمی تونستم تحمل کنم و ترم بعد اتاقم رو عوض کردم 💠 گفتم بابا مثل دائی... ✳️ بابا سریع دستش رو گذاشت جلوی لبش و به من گفت : ادامه نده ، هیچی نگو ، شاید غیبت بشه 💠 بابا دوباره ماشین رو روشن کرد و حرکت کردیم به سمت مدرسه دوباره از من سوال کرد که اگه خانم معلم سوال کنه چه کسی خدا رو خلق کرده چی جواب میدی؟ منم کامل اون بحث هایی که با هم کرده بودیم و تو دفترم نوشته بودم رو برای بابا گفتم تا خیالش راحت بشه که درس رو بلدم 🌀 وقتی رسیدیم دم در مدرسه ، داشتم پیاده می شدم که باباهادی گفت پسرم اصلا درباره دائی ، چیزی به سعید نگو اصلا در این باره باهاش حرفی نزن ، شاید ناراحت بشه 🔰 گفتم چشم ، خیالتون راحت 🔰 همون زنگ اول ، خانم معلم گفت بچه ها میخوام یکی یکی از همون جایی که نشسته هستین ، جواب سوالی که ازتون کرده بودم رو بدین بعد گفت محمد مهدی جان ، شما آخرین نفری باش که جواب میدی نفر اول شروع کرد به جواب دادن که...
58 🔰 نفر اول شروع کرد به جواب دادن که ... اصلا نتونست حرف بزنه فکر کنم خجالت می کشید 💠 خانم معلم بهش گفت عزیزم شما باید عادت کنین که تو جمع حرف بزنین، بتونین حرف خودتون رو به دیگران انتقال بدین ، نباید از حرف زدن در جمع خجالت بکشین مخصوصا تو جمع دوستان و هم کلاسی هاتون که همه با هم داداش هستین راحت حرفتون رو بزنین ✳️ از نفر بعدی سوال کردن ، اسمش رضا بود رضا گفت خانم معلم من اصلا نتونستم جواب سوال شما رو پیدا کنم ، اما از مادرم پرسیدم و چیزهایی به من گفت و من هم نوشتم براتون آوردم خانم معلم گفت آفرین، همه برای رضاجون دست بزنن! خانم معلم گفت میدونی برای چی گفتم برات دست بزنن؟ رضا گفت : چون جواب سوال رو دادم؟ خانم معلم گفت نه عزیزم به خاطر اینکه راستش رو گفتی و گفتی که خودت ننوشتی و کمک گرفتی آفرین پسرم 💠 حالا بگو جواب سوال چی شد خدا رو چه کسی خلق کرد؟ رضا گفت: خانم معلم مادرم گفتش که خدا رو کسی خلق نکرد، از اول بود خدا از جنس ما آدم ها نیست که نیاز به خلق کردن داشته باشه جنسش با ما فرق داره ما آدم ها از آب و خاک و گل هستیم، اما خدا از جنس نور هست برای همین فرق داره با ما و کسی اون رو خلق نکرده چون کسی مثل خدا نیست ✳️ خانم معلم گفت آفرین پسرم اما میتونی خودت این جواب رو بیشتر باز کنی و توضیح بدی؟ رضا گفت نه خانم معلم همین که مادرم گفت رو حفظ کردم و گفتم ✳️ نوبت نفر بعدی شد چیز خاصی نتونست جواب بده نفرات بعدی هم همینطوری نتونستن خوب جواب بدن یا جواب هایی شبیه به جواب رضا دادن تا اینکه نوبت رسید به ساسان... ادامه دارد... ✍️ احسان عبادی
✋ کوفیــان در دلشــــان کـیـنــه زهراست، نیا مسلمـــت را بنگـــر بی کس و تنهاست، نیا کار این بی صفتـان سَب عمـویم علی ست بِین شان بُغض علی واضح و پیداست، نیا (ع)🥀 🥀 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🏴