- چرا #غزه بزرگترین زندان روباز جهان است؟
_ نفوذ چطور اتفاق افتاد؟!
👈 از سال ۲۰۰۷ غزه در محاصره دریایی و هوایی صهیونیستهاست. غزه حدود ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار نفر جمعیت دارد که در پنج شهر غزهشمالی، شهر غزه، دیرالبلح، خان یونس و رفح زندگی میکنند.
#عکس_باز_شود
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
عادت داشت مستمر خون بدهد
بہ نیت قربت الی الله!
عاقبت هم خون داد و هم جان داد
بہ نیت قربت الی الله!
عجب رسم غریبی است حڪایت فرزندان حضرت زهرا(س)
#شهید_سعید_بیاضی_زاده🌷
#سالروز_شهادت
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
عادت داشت مستمر خون بدهد بہ نیت قربت الی الله! عاقبت هم خون داد و هم جان داد بہ نیت قربت الی الله! ع
#خاطرات_شهید
●درحالیکه دروس سطوح عالی حوزه را درشهر مقدس قم به خوبی خوانده بود،عزم دیار عاشقان کرده واصرار بر اعزام به سوریه کرد.
●تا در ماه مهمانی خدا توفیق پیدا کرد برای اولین بار به حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) مشرف شود.این بار که ازسوریه بازگشت داغدار فراق رفیق شهیدش شهید کریمیان بود.
●او در عمر طلبگی خود خصوصیات ویژهای داشت که بدون اغراق ومبالغه آنهارا بیان میکنم به نحویکه برخی ازاین ویژگی ها قبل از شهادتش در مدت کوتاه رفاقتمان ذهنم را مشغول کرده بود ومورد اذعان واعتراف همه دوستان وآشنایان اوست.
●مرتب می گفت: دوست ندارم وابسته به دنیا و تعلقاتش شوم، گاهی صمیمیت زیاد باعث اسارت انسان می شود و مانند غل و زنجیر برای انسان محدودیت ایجاد می کند.
●طرز بیان شیوا، دلنشین و جذابی داشت، به همین خاطر اگر یک بار به سخنرانی جایی می رفت دعوتش می کردند ولی خودش هیچ زمانی حاضر به سخنرانی در جاهایی که وی را می شناختند نشد روستاهای نزدیک را انتخاب نمی کرد، معمولا به مناطق محروم می رفت.
●برای اعتکاف جنوب کرمان و زابل را انتخاب می کرد، با این که مسیر هایی بسیار دور و سخت بود، ولی با دوستان روستایش به همین مناطق می رفت.
●سخنرانی با موضوع فلسفه ایثار و شهادت در مسجد روستا کرد و خیلی خوب بحث شهادت و وظیفه هر فرد مسلمان در شرایط حاضر را بررسی و جمع بندی کرد.
●به معنای حقیقی کلمه بی تعلق به دنیــا بود وهیچگونه تعلق دنیوی نداشت نه به مال ونه به عناوین فریبنده دنیا وحتی به درس . اگر بنده درس را باتعلق میخوانم اما او برای خدا میخواند.
●این بی تعلقی به شدت او را بی تکلف ساخته بود وبسیار ساده و باصفا بود که هیچیک از دوستانش هیچگاه از بااو بودن معذب نبوده بلکه از همنشینی با اولذت میبردند.
● جهادی وتلاشگر بود وازهیچ خدمتی دریغ نمیکرد از اردوهای بی شمار جهادی اوگرفته تا تدارک جلسات شهدا، روایتگری و شجاعت های او در جبهه عراق و سوریه.
●متواضع بود ودرگیر عناوین نبود.بااینکه جزء نخبگان واستعدادهای برتر حوزه بود واساتیداو به استعداد والای ایشان اذعان داشتند اما به قول طلبه ها وجهه علمی برای خود نتراشیده بود.
#شهید_سعید_بیاضی_زاده🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۷۳/۴/۵ انار ، کرمان
●شهادت : ۱۳۹۵/۷/۲۲ حماه ، سوریه
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
مراقب باشیم
ستون را گم نکنیم
که بیراههها در کمیناند ...
عکاس: فاطمه نواب صفوی
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
#رمان_محمد_مهدی 180 ✳️ بعد صحبت مسئول انگلیسی ، و تائید اون از طرف همه جوانب ، #سفیانی مامور شد تا
#رمان_محمد_مهدی 181
💠 پدافندهای هوایی هر دو طرف هم مشغول فعالیت شدید ، هم لشکر #سفیانی حملات هوایی خودش رو شدت بخشیده بود و هم لشکر اسلام
جنگ در زمین و آسمان با شدیدترین حالت خودش در حال پیگیری بود ، هر لحظه به تعداد نیروهای سفیانی اضافه می شد
کاملا مشخص بود که مدتهاست دنبال این جنگ بودند و نیروهای زیادی رو برای این کار تربیت کرده بودند
👈 هم در پدافند هوایی و هم حملات هوایی دست برتر با سپاه اسلام بود ، به دلیل برتری متخصصین ایرانی در ساخت تجهیزات عالی و بی نقص در این عرصه
دشمن به خیال خودش از تجهیزات رادارگریز استفاده می کرد اما متخصصین ایرانی دستگاه هایی ساخته بودند که به راحتی اونها رو تشخیص و رهگیری و منهدم می کرد
✳️ حاج قاسم ، فرمانده سپاه اسلام در دفاع از حرم امیرالمومنین (ع) ، متوجه میشه مسئول تیربار به شهادت میرسه
سریع بی سیم میزنه و از #محمد_مهدی میخواد که بیاد پشت تیربار
واقعا جرأت میخواست، نشستن پشت تیربار یعنی جایی که عملا در چشم دشمن هست ، چون از برق گلوله های خارج شده از نوک لوله شلیک کننده ، مشخص میشد مکانش کجاست
البته که روی ارابه محرک بود و مدام جای خودشون رو تغییر می دادند تا دشمن نتونه به راحتی بزنه
💠 همانطور که در سپاه اسلام ، افرادی مثل ساسان و دیگر رزمنده ها در نقش تک تیرانداز بودند ، در سپاه #سفیانی هم تک تیراندازهای زبده ای بودند که دنبال زدن تیربارها بودند
🌀 ساسان خیلی خوب تونسته بود چندتا از نیروهای دشمن که مدام مشغول تیراندازی بودند رو بزنه
کارش عالی بود
بدون هیچ ترسی کارش رو انجام می داد
✳️ #محمد_مهدی رفت پشت تیربار و با تمام شهامت و جرأت به سمت دشمن تیراندازی می کرد، از هیچی نمی ترسید، اون مدتها بود دنبال شهادت می گشت ، الان براش فرصت فراهم شده ، اون هم در جنگ هایی که داره منتهی به ظهور میشه
چی از این بهتر؟
مدام ذکر خدا رو می گفت و اجازه نمی داد که فکر دیگه ای اون رو سست کنه
فریادهای یا صاحب الزمان رزمنده های اسلام کل صحنه نبرد رو گرفته بود و هرکسی فرصتی به دست می آورد با صدای بلند حضرت رو صدا می زد تا روحیه بگیره
👈 یک مرتبه حاج قاسم دید که #محمد_مهدی به زمین افتاد...
#رمان_محمد_مهدی 182
🔰 👈 یک مرتبه حاج قاسم دید که #محمد_مهدی به زمین افتاد ، سریع رفت سراغش
تو اون تاریکی شب خیلی چیز خاصی معلوم نبود
💠 حاج قاسم : چی شده محمد مهدی جان، زخمی شدی ؟ نیروی امداد خبر کنم؟
✳️ محمد مهدی : نه حاجی ، نه ، خراش ساده هست، خداروشکر تیر به جای حساس نخوره ، خورده با بازو و رد شده
💠 حاج قاسم سریع بی سیم زد به گروه امدادی
🔰 محمد مهدی جلوش رو گرفت ، گفت نیاز نیست حاجی ، اصلا نیاز نیست، با چفیه محکم ببند ، حله، تیر از بدنم رد شده خداروشکر ، این دردی نداره، قابل تحمله
👈 محمد مهدی با همون رشادت بالای خودش ، دستش رو محکم بست و دوباره رفت پشت تیربار و به مواضع دشمن تیراندازی می کرد
✳️ ساسان همچنان در حال تک تیراندازی ، یه تنه کلی از تیربارچی های لشکر سفیانی رو از بین برده بود ،
وقتی محدوده جنگ محدود میشه ، حرف اول رو تیربارچی ها و تک تیراندازها می زنند،
💠 یک مرتبه لشکر اسلام با صحنه عجیبی روبرو شد
دیدند نورهایی از آسمان داره میاد به سمت پائین و به سمت مقر لشکر سفیانی
👈 همه غرق در شور و شعف شده بودن ، نیروی کمکی رسید، خوب هم رسید ، به موقع هم رسید
بله
اینها نور موشک هایی بود که از ایران شلیک شده بود و از اونجایی که ایرانی ها در این سالها خیلی روی موشک نقطه زن کار کرده بودند ، دقیقا داشت میخورد به وسط لشکر سفیانی
امان نمی دادن موشک ها
یکی پس از دیگری اونها رو تارو مار و می کردند
کسانی هم که قصد فرار داشتند توسط تک تیراندازهای سپاه های اسلام ، شکار می شدند
ادامه دارد...
✍️ احسان عبادی
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_سعید_بیاضی_زاده
╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗
@sangarshohada
╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
#شهید_علی_شاهسنایی ❤️
چہ خوب
ڪہ میان اینهمہ
دلتنگے و دل آشوبے
تُـو هستے
ڪہ هنوز
خوب مے خندے !
#صبحتون_شهدایی🌷
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
♨️عبرتی زیبا از یک گل ...
💠خانه قدیمی ما، حیاط بزرگی داشت با یک باغچه بزرگ پر از درخت و گل های رنگارنگ. در میان این گل های رنگارنگ یکی از گل ها خیلی چشم آقا رضا را گرفته بود، گل های ریز و سفیدی که به ظاهر هیچ جلوه زیبایی نسبت به سایر گل ها نداشت، گل شب بو یا همان گل محبوبه.
یک روز آقا رضا ما خواهر ها را کنار این گل جمع کرد و گفت: «این گل اخلاقی دارد که همه شما دختر ها باید آن را سرلوحه زندگی خودتان قرار دهید!»
متعجبانه نگاهی به ظاهر معمولی گل محبوبه انداختیم، هیچ جذابیتی نسبت به سایر گل ها نداشت، جز بوی عطری که تا هوا تاریک می شد تمام خانه را پر می کرد. می گفت این گل تا وقتی روز است و در خانه باز و نامحرمان در حال رفت و آمد هستند، چادر عفاف بر روی خود می کشد و هیچ اثری از او نیست و کسی متوجه او نمی شود. اما شب که شد، وقتی دیگر نفس نامحرمی در خانه نماند، پوشش خود را برای صاحب خانه کنار می زند و چنان عطر دل انگیزی در فضای خانه پخش می کند که هیچ گلی در روز چنین هنری ندارد!
همچون این گل باشید، زیبایی و هنرتان را از نامحرم بپوشانید و برای مَحرم شکوفا کنید!
#سردار_شهیدرضا_پورخسروانی 🌷
#شهدای_فارس
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
📣 قرائت میلیونی سوره مبارکه «نصر» برای پیروزی رزمندگان غزه
✅ میخواهیم برای نصرت رزمندگان غزه و ان شاالله نابودی غده سرطانی «اسراییل» و شریک بودن در ثواب جهاد رزمندگان اسلام پویش میلیونی ختم سوره مبارکه «نصر» را آغاز کنیم.
🌷 خواهشا سه مرتبه صلوات بفرستید و سوره مبارکه را قرائت فرمایید و سپس این پویش را در تمام گروهها نشر دهید.
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿١﴾ وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿٢﴾ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا ﴿٣﴾
🙏قبل از ارسال حتما قرائت فرمایید
امام زمان 066.mp3
7.39M
#امام_زمان ( عج)
#صوت ۶۶
▪️از جامه عزای حسین
تاخیمه مهدی، راهی نمانده است!
فقط یک لبیک کافیست...
وقلبی که آماده سربازی ست!
✔️"لبیک یا مهدی"را، اگر بفهمیم؛
لحظه باشکوه ظهور نزدیک است
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اَللّهُم اِنّا نَشکُو اِلَیکَ فَقدَ نَبِیِّنا
غَیبَةَ وَلیِّنا، کَثرَةَ عَدُوِّنا
وَ قِلَّةَ عَدَدِنا
آقا بیا
آقا بیا
#فلسطین
@sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
#رمان_محمد_مهدی 182 🔰 👈 یک مرتبه حاج قاسم دید که #محمد_مهدی به زمین افتاد ، سریع رفت سراغش تو اون
#رمان_محمد_مهدی 183
💠 صبح روز عملیات کم کم داشت می رسید ، بعد ادان صبح دیگه از شدت حملات دشمن کم شد .
پشتیبانی های هوایی و موشکی لشکر اسلام که عمدتا توسط ایران انجام شد ، شکست سنگینی به جبهه #سفیانی در عراق وارد کرد.
🔰 وقتی هوا روشن شد ، انبوه جنازه های دشمن بود که روی زمین افتاده بود ، البته از جبهه اسلام هم شهید و زخمی داده بودند .
هوا که روشن شد ، ساسان رفت پیش #محمد_مهدی
تازه متوجه زخم بازوی #محمد_مهدی شد و شوکه شد اما وقتی متوجه شد که چیز خاصی نیست ، خیالش راحت شد
👈 محمد مهدی : داشتیم شهید می شدیم که خدا نخواست !
👈 ساسان : ان شالله با هم و در کنار هم #شهید میشیم!
💠 محمد مهدی : یعنی میشه ؟ امکانش هست ؟
🔰ساسان : ان شالله ، خدا که بخواد همه چی میشه ، اگه من با تو از بچگی آشنا نمی شدم الان اینجا نبودم، معلوم نبود الان کجا بودم و چه سرنوشتی و چه اعتقاداتی داشتم
شاید مثل پدرم...
💠 محمد مهدی نگذاشت که ساسان ادامه بده و گفت : چیزی نگو ، ادامه نده ، هرچی باشه پدرت هست و احترامش واجب ، براش دعا کن، براش دعا کن که هدایت بشه و در این مدت باقیمانده از عمرش راه درست رو پیدا کنه
🔰 ساسان : خدا کنه همین بشه که میگی، امیدوارم شهید بشم و خون شهادت من مسیر زندگی پدرم رو عوض کنه
🌀 تو همین حس و حال بودند محمد مهدی و ساسان که یک مرتبه خبر رسید #سفیانی یک لشکر عظیم به سمت #مدینه فرستاده
همه دچار شک و بهت شدند...
#رمان_محمد_مهدی 184
💠 تو همین حس و حال بودند محمد مهدی و ساسان که یک مرتبه خبر رسید #سفیانی یک لشکر عظیم به سمت #مدینه فرستاده
همه دچار شک و بهت شدند...
🔰 همه داشتن با همدیگه حرف می زدن
👈 این سفیانی عجب نیروهای زیادی داره !
👈 این همه نیرو رو از کجا آورده؟
👈خرج اینها از کجا تامین میشه؟
👈این همه سلاح از کجا میاد؟
👈واقعا خودش به تنهایی این همه کار رو داره پیش می بره؟
👈الان مدینه میخواد چه کنه؟
👈نکنه میخواد علیه امام زمان(عج) هجوم ببره ؟
👈یا اینکه میخواد مردم شیعه اونجا را قتل عام کنه؟
👈تو مدینه چه کسی میخواد از امام دفاع کنه؟
👈هنوز که لشکر و نیرو در مدینه تامین نشده
👈آقا چطور میخواد با اینها جنگ کنه؟
👈ما باید چیکار کنیم؟
👈اگه بریم مدینه که حکومت وهابی اجازه نمیده
👈اگه بخواهیم اینجا بمونیم ، امام رو چیکار کنیم که جانش در خطره؟
👈اگر باز بخواهیم بریم مدینه، نمی تونیم عراق رو تنها بگذاریم ، چون سفیانی نیروهای زیادی داره و وقتی عراق رو از نیرهای نظامی خالی ببینه ، دوباره حملات سختی راه میندازه مثل دیشب
⬅️ رزمنده های جبهه اسلام دچار بهت عجیبی شده بودن
👌 همه رفتن سراغ حاج قاسم که نام ایشون ، رزمنده ها رو به یاد سردار عزیز شهید قاسم سلیمانی می انداخت
رفتن پیش ایشون تا کسب تکلیف کنن
ایشون گفت...
ادامه دارد...
✍️ احسان عبادی
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_رضا_پورخسروانی
╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗
@sangarshohada
╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
الهـے...
دلم دل بریدنے مۍ خواهد،
از جنـس #شهـادټـــــ!
و اگر آن هم از جنـس نیـاز باشد.
#اللهم_ارزقنا_شهادت
#صبحتون_شهدایی🌷
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سهم شان
از سفره انقلاب
یک قرص نان بود!
گرفتند و با اخلاص رفتند...
#مردان_بی_ادعا
#دفاع_مقدس
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
#انقلابی_کیست؟؟!!
انقلابی آن نیست که غرور و خودخواهی بر او غلبه کند و حرف کسی را نشنود،
انقلابی آن است که در کمال تواضع و فروتنی، هر حرف حقی را بپذیرد!
انقلابی آن نیست که با شعارات تند بخواهد انقلابیگریِ خود را بر دیگران تحمیل کند،
#انقلابی آن است که احتیاج به تصدیق کسی ندارد!
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران🌷
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
ما زمانی با شهیدان بودهایم
غرقِ خون جسمِ رفیقان دیدهایم ...
در جبهه تنها کاری که از دست بچهها برای آنانکه در خط شهید شده بودند، بر میآمد این بود که رو به قبله بخوابانندشان و پتویی روی آنان بکشند و اگر برادری به سختی مجروح میشد و آخرین نفسهایش را میکشید، دوستان مثل پروانه گِردش حلقه میزدند، یکی سرش را شانه میزد، یکی گرد و غبار از صورتش میزدود و دیگری لباسش را مرتب و عطرآگین میکرد و خلاصه همه سعی داشتند او را برای حضور در پیشگاه حق تعالی آماده کنند.
اسفند ۱۳۶۳ ، خرمشهر
جاده هورالهویزه انتقال پیکر قهرمانان
و مجروحین عملیات به پشت جبهه
عکاس : سعید صادقی
#عملیات_بدر
#یاد_کنید_شهدا_را_باصلوات
@sangarshohada 🕊🕊
امام زمان 067.mp3
4.23M
#امام_زمان ( عج)
#صوت ۶۸
▪️من می آیم!
با قدمهایی که بوی درد میدهند!
با چشمانی که رنج انتظار،کشیده اند!
با دستانی که جز تو،هیچ طَمَعی ندارند!
✨کمی از غربَتت را
با من قسمت میکنی؟
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
#رمان_محمد_مهدی 184 💠 تو همین حس و حال بودند محمد مهدی و ساسان که یک مرتبه خبر رسید #سفیانی یک لشک
#رمان_محمد_مهدی 185
💠 حاج قاسم گفت : شرایط خیلی پیچیده و سخت هست ، ما نمی تونیم اینجا فقط خودمون تصمیم گیرنده باشیم.
عزیزان حزب الله و یمنی هم در کنار ما هستن
اینجا جای بسیار حساسی هست
در مکان و زمانی حساس قرار گرفتیم
کوچکترین اشتباه ، آخرین اشتباهه
👈 باید منتظر دستور #ولی_فقیه باشیم ، تجربه این همه سال ثابت کرد که دستور ولی فقیه اگر عمل بشه ، موفقیت هم همراهش هست
✳️ رزمنده ها به آرامش رسیدن ، خیالشون راحت شد ، منتظر موندن تا #ولی_فقیه دستورات لازم رو صادر کنه ،
فرماندهان هم در اتاق فرماندهی مشغول آنالیز کردن جنگ دیشب بودن که خیلی سنگین بود
هم تلفات داشت و هم زخمی
هم باید نقاط ضعف برطرف میشد و هم آمادگی لازم برای دفع حملات قبلی صورت می گرفت
👈👈 ناگهان دستور #ولی_فقیه طی یک پیام کوتاه به جبهه رسید، پیام کوتاه بود و چند کلمه ای اما کاملا روشن و واضح:
⬅️ بسم الله الرحمن الرحیم، رزمندگان اسلام خدا قوت ، در عراق بمانید و خود را قوی کنید ، نگران مدینه نباشید ➡️
❇️ اخبار مدینه :
🌺 امام زمان (عج) خبردار شدند که لشکر سفیانی در راه مدینه هستند ، به نزدیکان خودشون اعلام کردند که به مردم مدینه خبررسانی کنند که اگر ممکنه از این شهر برن بیرون، چون هنوز لشکر کامل فراهم نشده بود و امکان جنگیدن با #سفیانی در مدینه نبود ، اما این بیرون رفتن موقتی هست و خیلی زود به مدینه بر خواهند گشت
خود امام زمان (عج) هم قصد حرکت به سمت مکه رو داشتند تا ان شالله به زودی قیام اصلی رو شروع کنند.
👈 امام زمان (عج) قبل رفتن به مکه ، دست به دعا شدند و فرمودند...