eitaa logo
سنگرشهدا
7.2هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
3.2هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫 @FF8141
مشاهده در ایتا
دانلود
هرگز نمیـرد ... آن ‌ڪـہ دلــش جلدِ " مشهد " است ... حتـی اگــر ڪہ بال و پرش را جدا ڪنند ... ❣ ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :7⃣8⃣1⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 188 حاج غلام سرانجام گفت: «شما امشب این دو ساعتو نگهبانی بده فردا با هم بیشتر صحبت میکنیم» دیگر چیزی نگفتم و پذیرفتم. آن شب اولین کاری که بعد از چند دقیقه ایستادن در نگهبانی انجام دادم رفتن به سمت همت آقایی بود. او مسئول تدارکات یک پد بود. یک گونی کوچک آجیل داده بودند تا او بین بچه هایی که نگهبانی میدادند، پخش کند و بچه ها موقع نگهبانی با خوردن آجیل خوابشان نگیرد اما او سر کیسه را سفت بسته بود و در تدارک نیروها قناعت میکرد، طوری که بین بچه ها به خسیس مشهور شده بود. آن شب با بابا که او هم نگهبان بود، صحبت کردم و قرار شد اول سری به همت بزنیم. همه در سنگر آرام و آسوده خوابیده بودند. همت هم خواب بود. راحت به گونی پر از مغز آجیل رسیدیم و جیب هایمان را تا جایی که جا داشت، پر کردیم. بیرون سوله مشغول نگهبانی و صرف آجیل بودیم که به فکر افتادم حالا که همه خواب هستند برای روزهای آینده هم ذخیره برداریم. دوباره سر پست برگشتیم. در یک محوطه کوچک ایستادن واقعاً برای من عمل شاقّی بود. صدای نفسهای سنگین بچه ها که در خواب راحت بودند، بیرون می آمد. به بابا گفتم: «اینجوری نمیشه، بی انصافیه اینا بخوابن و ما بیدار بمونیم، باید یه کاری بکنیم!» ـ مثلاً چی کار؟ ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :8⃣8⃣1⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 189 ـ بیا تا بهت بگم! در منتها الیه پد جای وسیعی بود که فقط در اول آن نگهبان می گذاشتند و قسمت بزرگی خالی میماند. اتفاقاً جای خطرناکی هم بود. صبح و شب در آن منطقه نگهبانی میدادند و دکل دیده بانی هم آنجا بود اما جای وسیعی بود که چند نگهبان نمی توانست آنجا را پوشش دهد. فکر کردم سری به آنجا بزنیم و در بازگشت داد و فریاد راه بیندازیم که عراقیها آمدند! بابا پشت سرم می آمد و من توجیه میکردم: «نمیشه که اونا اینطوری تو خط بخوابن، شاید فردا عملیاتی پیش اومد...» بعد از اینکه دوری در پد زدیم، سریع به سنگر برگشتیم و داد زدیم: «عراقیها!... پاشین، بلندشین!» با سروصدای ما همه سنگرهای مجاور توی محوطه ریختند: «کجان؟ از کجا اومدن... کی اونا رو دید...» ـ ما دیدیم؛ از اون قسمت پد داشتن میاومدن بالا! خواب از سر همه پریده بود. حاج غلام چشم در چشم من دوخته بود و آهسته می گفت: «یواش یواش جلو برو. ما هم پشت سرت می آییم.» من هم زیر لبی میگفتم: «آگه خوبه خودت برو جلو!» حاجی که دو تا نارنجک توی دستش گرفته بود وقتی دید جلو برو نیستم خودش راه افتاد. با احتیاط به سمتی که ما عراقیها را آنجا دیده بودیم، حرکت کرد! به بابا سپرده بودم مواظب باشد چیزی نگوییم که دروغمان مشخص شود. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ لــطــفــا جــزهاے انــتــخــابــیــ خــود را بــه اے دے زیــر بــفــرســتــیــد.. @FF8141 🌷12🌷13🌷15🌷26🌷 وتــعــداد صــلــوات هاے خــود را اعــلــام ڪــنــیــد تــا ڪــنــونــ صــلــوات خــتــم شــده⇩⇩⇩@ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
✧✦•﷽‌ ✧✦• ✍سلام همسنگری های عزیز ما قصد داریم را برای ۳خانواده مستضعف و نیازمند جمع اوری کنیم مهم نیست چه مقدار میتونیم کمک کنیم مهم اینه که بی تفاوت نباشیم چنانچه کسی قصد داره در این امر خیر شریک بشه با ای دی زیر هماهنگ کنه @FF8141 باتشکر🌹🌹
تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے 23 🍃🌸ڪلام حق امروز هدیہ به روح: #شهید_مجتبی_ذوالفقارنسب🌸🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
صبـح ... انعکاس لبخند شماست بخندید تا زمین نفس بکشد ... #صبحتون_شهدایی🌷 #مردان_بی_ادعا ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🌸🍃🌸🍃 #یا_امام_رضا از هَــــر چــــه هَــــســت دور و برم خَسته‌ام فقط صحن و سَرایِ شـــــــاهِ خُراســــانَم آرزوســــت 🌸🍃🌸🍃 #میلاد_باسعادت_امام_رضا_ع #مبارڪباد ว໐iภ↬ @sangarshohada🕊🕊
هــزار سَـر ... به فدای غباری از خاڪم #وطن نباشـد اگـر ، تن چه ارزشـــــی دارد به هشت سال دفاع مقدسم سوگند هـوای خاڪ مـرا #ثامن_الحجج دارد #اعزام_به_جبهه #مشهد_مقدس @sangarshohada🕊🕊
❃🌷↫«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»↬🌷❃ خیلی امام_رضایی بود. تقریبا همه کسانی که او را می شناختند، این را می دانستند.هر وقت عازم مشهد می شد، چند نفر را هم همراه خود می کرد و گاهی خرج سفرشان را هم می داد. انقدر زود دلش برای امامش تنگ می شد که هنوز عرق سفرش خشک نشدہ، دوبارہ راهی می شد. می گفت "امام رضا خیلی به من عنایت داشته و کم لطفی است اگر به دیدارش نروم." همیشه را برای ورود انتخاب می کرد. گاهی ساعت ها می نشست همانجا و چشم می دوخت به گنبد و با حضرت حرف می زد. می گفت اگر اذن دخول خواندی و چشمت تر شد یعنی آقا قبولت کرده. مانند خیلی از بزرگان حرم را دور می زد و از پایین پا وارد حرم می شد. مدتی در صحن می نشست و با امام درد و دل می کرد. سفر کربلا را هم از امام رضا گرفته بود. موقع برگشت روی یکی از سنگ های حرم تاریخ سفر بعدی اش را می نوشت و امام هم هر دفعه ان را امضا می کرد... 🌷 : مسمومیت با آب زهرآلود.درشمال سوریه ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
روح الله برای من #هدیہ امام رضا ع بود همسری کہ امام هشتم بہ ادم هدیہ بدهد وامام حسین ع او رابگیرد وصف نشدنی است.من عروس چنین مردی بودم با بچہ های دانشگاه رفتہ بودیم مشهد انجا برای نخستین بار برای ازدواجم دعا کردم گفتم: یا امام رضا ع اگر مردی متدین واهل تقوا به خواستگاری ام بیاید قبول می کنم یک ماه بعداز اینکہ از مشهد برگشتم روح الله امد خواستگاری ام...و شدم عروس امام رضاع #شهید_روح_الله_قربانی🌷
هرگز نمیـرد ! آنکه دلش جلدّ است ... و جمع یاران ما را هم شفاعت کنید شهدا 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊