eitaa logo
سنگرشهدا
7.3هزار دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫 @FF8141
مشاهده در ایتا
دانلود
نمی ‌رسد بہ خداحافظی زبان از بغــض خوشـا بہ حال تـو ڪہ مسافـر بهشتـی .. 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
یادت بخیر گریه کن روضه ی حسین (ع) 😭
❤️ ●موقع پرو لباس مجلسی بهم گفت:«هنوزنامحرمیم.تابپسندی برمیگردم‌» رفت با سینی آب هویج بستی برگشت.برای همه خریده بود جز خودش!گفت میل ندارم. ●وقتی خیلی اصرار کردیم مادرش لوداد که روزه گرفته است.ازش پرسیدم حالا چرا امروز؟!گفت میخواستم گره ای تو کارمون نیفته و راحت بهت برسم. ✍راوی: همسرشهیدمحسن حججی 📎پ ن: فرازی از وصیت نامہ نمیدانم چہ شد ڪہ سرنوشت مرا بہ این راه پُرعشق رساند بدون شڪ ، شیر حلال مادرم ... لقمہ حلال پدرم ... و انتخاب همسرم ... در آن اثر داشتہ 🌷 ●ولادت : ۱۳۷۰/۴/۲۱ نجف آباد ، اصفهان ●شهادت : ۱۳۹۶/۵/۲۱، سوریه j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
دوماه قبل از اعزامش گفت : من برای سوریه ثبت‌نام کرده‌ام که اگر نیازی به من بود بروم. گفتم : خطری ندارد؟! مهدی گفت : نه من برای آموزش تخریب می‌روم آنقدر به خودش و توانایی‌هایش اعتماد داشتم که رفتنش برایم قابل قبول بود. با اینکه ایشان به خاطر جانبازی چشمش معاف از رزم بود اما آنقدر کارش را دوست داشت که با جان و دل تلاش می‌کرد. بعضی وقت‌ها می‌گفتم : مهدی قدر جانت را بدان به خودت استراحت بده اما ایشان می‌گفت وقت برای استراحت زیاد است. بار آخر شب شهادت امام علی (ع) تماس گرفت من در مراسم شب قدر بودم. گفت : برایم دعا کن براتم را بگیرم. گفتم : مهدی الان زود است به فکر شهادت باشی، بچه‌ها به شما احتیاج دارند. گفت : خدای بچه‌ها خیلی بزرگ است، شما را به خدا می‌سپارم. ✍به روایت همسربزرگوارشهید 🌷 ●ولادت : ۱۳۶۱/۱/۱ سیدمیران ، گرگان ●شهادت : ۱۳۹۴/۴/۲۱ تدمر ، سوریه ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از ناله‌ی یتیم حسن زیر سُمّ اسب راز وفا و عزت و غیرت به ما رسید ... 🎥 نوحه‌خوانی حاج‌صادق آهنگران در میان رزمندگان دفاع مقدس [ لحظه‌ای فرما درنگ ای امیر قافله تا به تو ملحق شویم....] @sangarshohada 🕊🕊
خورشید در دستهایشان بود و ڪوه پشت سرشان کوه‌ها لرزیدند ، اما آنها نه ... 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
‍ شهید حاج احمد کاظمی: امروز مشق ما رو مولامون، رهبرمون، فرمانده مون مشخص کرده.... چه افتخاری از این بالاتر؟ من واقعا میگم اگر ما همه ی عشقمون، شورمون، علاقمون رو به آقابخواهیم یک جایی نشون بدیم خب تو این کارمون، تو این فداکاریمون، تا سالم هستیم، تا راه میریم، تا می‌کشیم وقت بذاریم، بدویم، تلاش کنیم با فکر و ببریم جلو این عشقمون رو به آقا نشون دادن... 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
آه ! ای کبوتر بچه‌ی مشتاق پرواز محکم گرفتی توی دستت نامه‌ات را ... مرحمت به آقای خامنه‌ای گفت: آقاجان ! من از اردبیل آمدم تا اینجا که یک خواهشی از شما بکنم رئیس‌جمهور گفت: بگو پسرم چه خواهشی؟ - آقا خواهش میکنم به آقایانِ روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخونند!! - چرا پسرم ؟!! مرحمت به یکباره بغضش ترکید و بریده بریده گفت : «آقاجان حضرت قاسم(ع) ۱۳ ساله بود که امام‌حسین (ع) به او اذن میدان داد من هم ۱۳ سالم هست ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمی‌دهد به جبهه بروم ! اگر رفتن ۱۳ ساله‌ها به جنگ بد است پس این همه روضه حضرت قاسم (ع) چرا می‌خوانند.؟!! » مرحمت با مجوز آقا به اردبیل برگشت وارد تیپ عاشورا شد و در ۲۱ اسفند۱۳۶۳ در عملیات بدر در جزیره‌مجنون به شهادت رسید. @sangarshohada 🕊🕊
14.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹مداحی زیبای نوجوان مازندرانی در برنامه تلویزیونی حسینیه معلی
معبر مین برایت پل صراط میشود و تو انتخاب میکنی دیدار و وصال یار را یا خانه گلی یا در لجن ماندن را ... ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
#شهیدان_مصطفی_و_مجتبی_بختی معبر مین برایت پل صراط میشود و تو انتخاب میکنی دیدار و وصال یار را یا
💠 مصطفے و مجتبے ڪہ مدت ها تلاش ڪردند تا خود را برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریہ برسانند هربار به دلیلے دچار مشکل مے‌شدند. عاقبت تصمیم مےگیرند هویت ایرانےخود را تغییردهند و از طریق تیپ فاطمیــون به این آرزوی سخت خود دست پیدا ڪنند.اما حکایت "ڪه عشق آسان نمود اول ولےافتاد مشکلها" براے این دو برادر رقم خورد ... مادر شهیدان مے گوید : آنها براے اینڪه بتوانند خود را افغانستانے معرفے ڪنند از مهاجرین پرسیده بودند چه اسم‌هایے بگذاریم ڪه طبیعے تر باشد؟ خودشـان را پسر خالـہ معرفے ڪرده بودند. یعنے من با نام (سڪینه نوری) خاله مصطفے (بشیرزمانی)ومادر مجتبے (جوادرضایی) بودم. اسم پدرشان را هم گذاشته بودند جمعه خان. بچہ ها منو افغانستانے معرفے کرده بودند اگرتماس مےگرفتند بایدبا لهجه حرف میزدم. "با من تمــرین ڪرده بودند" یڪ روز زنگ زدند و گفتند: خانـم ! شما جواد رضایے را مے‌شناسید؟ گفتم: بله مادرش هستم باکمک الهی تونستم با زبان افغانستانی صحبت کنم اینقدرراحت نقشم را بازی کردم که متوجه نشدند. پسرانم راهےسوریه شدندمن آگاهانه راضی به رفتنشان شدم. مے ‌دانستم ممڪن است شهید شوند، سرشان را ببرند و بدنشان را تکه تکه ڪنند، اینها همه را مےدانستم بعد گفتم:راضے به رضاے خدا هستم و قربون بی‌بی‌ زینب(س) هم مے‌روم که خاک پایش هم نمے‌شوم پسرانم فدای بی بی جان و هر دوباهم فدایے حضرت زینب (س) شدند. "روحمـــــان با یادشـان شـــاد " 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
7.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو خیمه‌ها یکی بی تابه بی تابه بی تابه تو گهواره یکی بی خوابه بی خوابه بی خوابه 😭 💔🥀 @sangarshohada 🕊🕊