eitaa logo
سنگرشهدا
7.4هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
3.1هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
من از #چشــــمـان تۅ چیـــــزے نمـــےخواهم بہ جــــــز گاهے نگــــاهے.. #شهید_محمدابراهیم_همت🌷 #صبحتون_منور_بہ_نگاه_شهدا ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
#شهید_آوینی : من هــرگز اجـازه نمی ‌دهم ڪہ صدای حاج همت در درونم گم شود اين سردار خيبــر ... قلعه قلب مرا نيز فتـح کرده است. #شهید_محمدابراهیم_همت🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
من از #چشــــمـان تۅ چیـــــزے نمـــےخواهم بہ جــــــز گاهے نگــــاهے.. #شهید_محمدابراهیم_همت #صبحتون_شهدایی🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
ڪاش مے شد بچہ ها را جمع ڪرد.. سنگر آن روزها را گـــرم ڪرد.. ڪاش مے شد بار دیــگر #جبهہ رفت.. جنگ عشقے ڪردو تیــــرے خورد و رفــت.. #شهید_محمدابراهیم_همت #صبحتون_شهدایی🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
: شهیدهمت در پاسخ به جوسازی‌های جریانی مرموز طی عملیات رمضان می گفت: هر کسی که بیشتر برای خدا کار کند بیشتر باید فحش بشنود و شما ، چون بیشتر برای خدا کار کردید، ببشتر فحش شنیدید و می‌شنوید. 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
میدان دفاع از حق مَرد می‌خواهد نه پوتین ... ۲۷حضرت‌رسولﷺ ۶۱ •••❥•ʝøɪɴ: @sangarshohada🕊
: من هــرگز اجـازه نمی ‌دهم ڪہ صدای حاج همت در درونم گم شود اين سردار خيبــر ... قلعه قلب مرا نيز فتـح کرده است. 🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
📖 با حبيب و خواهرم حرفش شده بود. كناری نشسته بود و هيچی نمی گفت. - ابراهيم! چی شده؟ - هيچی. بعداً ميگم. می‌دانستم هيچ وقت نمی‌گويد. بوسيدمش و به حال خودش گذاشتمش. هر وقت با هر كدام ما دعواش می‌شد، همين طور بود. چند دقيقه ساكت می‌نشست يك گوشه. ولی خيلی طول نمی كشيد كه می‌آمد، آشتی می‌كرد و همان ابراهيم كوچولوی خودمان می شد. 🌷 iD : @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ●روایت زندگی شهید محمدابراهیم همت از زبان حاج حسین یکتا... 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
. زمزمه‌ی لبان من این طلب است از کند.. کاش شوم من عاقبت یک نفـر از سـپاهِ تـو... 📎فرمانده لشکر ۲۷ ❤️ 🌸🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
من از تۅ چیـــــزے نمـــےخواهم بہ جــــــز گاهے نگــــاهے..✨ 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
با حبيب و خواهرم حرفش شده بود. كناری نشسته بود و هيچی نمی گفت. - ابراهيم! چی شده؟ - هيچی. بعداً ميگم. می‌دانستم هيچ وقت نمی‌گويد. بوسيدمش و به حال خودش گذاشتمش. هر وقت با هر كدام ما دعواش می‌شد، همين طور بود. چند دقيقه ساكت می‌نشست يك گوشه. ولی خيلی طول نمی كشيد كه می‌آمد، آشتی می‌كرد و همان ابراهيم كوچولوی خودمان می شد. 🌷 iD : @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ●روایت زندگی شهید محمدابراهیم همت از زبان حاج حسین یکتا... 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
با حبيب و خواهرم حرفش شده بود. كناری نشسته بود و هيچی نمی گفت. - ابراهيم! چی شده؟ - هيچی. بعداً ميگم. می‌دانستم هيچ وقت نمی‌گويد. بوسيدمش و به حال خودش گذاشتمش. هر وقت با هر كدام ما دعواش می‌شد، همين طور بود. چند دقيقه ساكت می‌نشست يك گوشه. ولی خيلی طول نمی كشيد كه می‌آمد، آشتی می‌كرد و همان ابراهيم كوچولوی خودمان می شد. 🌷 iD : @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ●روایت زندگی شهید محمدابراهیم همت از زبان حاج حسین یکتا... 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊