سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاکریز_اسارت
✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی
#قسمت_دویست_و_سوم
💢سیمای مقاومت و هفته نامه مجاهد
بعد از شکست منافقین تو عملیات فروغ جاویدان(مرصاد)، منافقین تلاش میکردن یه طوری شکست حقارتآمیز خود رو با روحیه دادن به باقیماندۀ افرادشون از طریق برگزاری تئاترها و برنامههای طنز و مسخره کننده به امام و سایر شخصیتهای نظام، بنوعی تحت الشعاع قرار بِدن. لذا تلویزیون منافقین تحت عنوان سیمای مقاومت شروع کرده بود به لودگی و اجرای نمایش های سخیف و مسخره!
این برنامهها که از تلویزیون عراق پخش میشد نه تنها سودی برای اونا نداشت، بلکه باعث نفرت بیشتر بچه ها از منافقین میشد.
یه نشریه هفتگی هم به نام مجاهد داشتن که گاهی به هر آسایشگاه یه نسخه میدادن و اخبار و تحلیل های منافقین در اون منعکس میشد. هر چند این نشریه واقعاً دارای مطالب ارزشمندی نبود، اما یه خوبی برای ما داشت و اون اینکه سبب شناخت بیشتر ما از منافقین و طرز تفکر اونا و ساختار و تشکیلاتشون میشد. بطوری که یه توفیق اجباری در جریان شناسی ما نسبت سازمان منافقین بود.
بلافاصله بعد از پذیرش قطعنامه، منافقین دست بکار شدن و با سوء استفاده از شرایط جدید، تبلیغاتشون رو برای جذب نیرو از بین اسرا شروع کردن و علاوه بر تبلیغات گستردهای که در برنامه تلویزیونی«سیمای مقاومت» و مجلۀ مجاهد داشتن، هیأتهایی رو برای تشویق و ترغیب اسرا به پناهنده شدن به منافقین به اردوگاها آغاز کردن. در مرحله اول عناصری که سابقه جاسوسی و خیانت داشتن رو جذب کردن و اونا رو ترسونده بودن که اگه به ایران برگردید، شما رو اعدام میکنن. و در مرحله بعد و بصورت مخفیانه از طریق همین گروه انگشتشمار سعی در جذب نیرو داشتن و در مرحله نهایی افرادی از مسئولین بلند پایۀ منافقین رو اعزام کردن و از اسرا میخواستن که به اونا ملحق بشن و تعداد کمی فریب اونا رو خوردن و به منافقین پناهنده شدن که در ادامه دلایل این قضیه رو براتون توضیح میدم.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #برزخ_تکریت
✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو
● #قسمت_دویست_و_سوم
🔆تبلیغات بعثیها
اردوگاه اطفال
رژیم بعث عراق در راستای تبلیغ علیه ایران اسلامی و اینکه ایران از فرط ناتوانی در اعزام نیرو به جبهه اقدام به اعزام کودکان به جبهه های جنگ مینماید در تلاشند تا با ایجاد اردوگاهی مختص اسرای کم سن و سال و به قول خودشان اطفال علیه ایران تبلیغات نمایند.
جریان مقاومت آن ۲۳ نفر که فیلم آن نیز اخیرا ساخته شد بخشی از این سناریوست .
در پاییز سال ۶۶ زمزمههایی از اعزام اسرای کم سن و سال اردوگاه ۱۱ به آن اردوگاه به گوش میرسد و تبلیغ هم شد که احتمالا بصورت یکطرفه آزاد خواهند شد و....
از آنجایی که در اردوگاه ما خصوصا در بین بچههای یزد یک گروهان از دانش آموزان حضور داشتند چند روزی فکر و ذهن ما را که شامل بنده نیز میشد درگیر کرده بود.
توصیه و مشاوره بزرگتر ها این بود که به هیچ وجه راضی به اعزام نشویم و سن خود را بیشتر اعلام کنیم که الحمد لله بخیر گذشت و شاید به علت مخفی بودن اسرای اردوگاه ۱۱ ، موضوع منتفی شد و علی الظاهر یکی دو نفری از بچهها از جمله دوستی از آسایشگاه فکر کنم دو از بچهها جدا کردند.
اعزام روحانی به اردوگاه
در سال ۶۷ بعد از جریان آتش بس یک روحانی ایرانی که بنظرم از سادات نیز بودند وارد اردوگاه شد و آنچه به بند یک و دو مربوط میشود در جمع بچههای دو بند سخنرانی کردند که از موضوع سخنرانی دقیقا مطلبی بیاد ندارم ولی با اشاره به آیه ۱۸۶ سوره بقره * که البته واژهای را نیز اشتباه تلفظ کردند خواستند به دعا متوسل شویم و در پایان نیز شعری* خواندند و گفتند اگر کسی سوالی دارد بفرماید که یکی از بچههای همدان به بنام هادی دست بلند کردند و سوال نمودند آیا از نظر شرعی درست است که ما را جلوی یکدیگر کاملا برهنه کنند (اشاره به جریان روش درمان بیماری گال) که گفتند نه درست نیست و بعد از آن نگهبانها که ترسیدند شیرازه کار از دستشان خارج شود دیگر اجازه سوال بیشتر را ندادند و ایشان رفتند به احتمال قوی به بند سه و چهار برای سخنرانی .
* هنگامی که بندگانم از تو در باره من میپرسند بگو یقینا من نزدیکم ، دعای دعا کننده را زمانی که مرا بخو انند اجابت میکنم . پس باید دعوتم را بپذیرند و به من ایمان آورند ـ بقره ۱۸۶
* سرم را سرسری نتراش ای استاد سلمانی
که ما هم در دیار خود سری داریم و سامی
ادامه دارد..✒️
⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊