eitaa logo
سنگرشهدا
7.3هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
3.2هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫 @FF8141
مشاهده در ایتا
دانلود
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢جریان خرنده فتنه و نفاق(۲) امروز همان جریان خزنده فتنه و نفاق بگونه ای دیگه در کشور دست به اعمال خیانت آلود میزنه. اطلاعات سری کشور رو به بیگانه میدن و فقر، گرانی و تبعیض رو بر ملت تحمیل کردن. هر دو جریان بجای نگاه به داخل و با اتحاد و همدلی و بهره‌گیری از توان و استعداد داخلی، چشمشون رو خیره کردن به دشمن که شاید اونا دست‌شون رو بگیرن! نه اونایی که فریب وعده منافقین خوردن به رفاه و آسایشی رسیدن و نه اینا که دل در گرو غرب دارن و کعبه آمالشون شده آمریکا و اروپا، در نهایت چیزی گیرشون خواهد آمد!! چقد دلم می‌سوخت واسه بچه هایی که طینت پاکی داشتن، ولی از سرِ استیصال و درماندگی دلشون رو به منافقین خوش کرده بودن و به هوای آزادی و رفتن به اروپا و برگشتن به ایران در دام اشقیا گرفتار شدن و جز تعداد انگشت شماری که سالا بعد با خفت و خواری برگشتن، بقیه موندن و نابود شدن و به فراموشی سپرده شدن و خانواده‌های بیچاره و چشم انتظارشون تا ابد داغدار و شرمسار ملت شدن. بچه‌ها دلسوزانه وارد عمل شدن و تونستن تعدادی از اینا رو متقاعد کنن و نذارن به منافقین پناهنده بشن، ولی تعدادی تو گوشاشون پنبه گذاشته بودن و نصیحت بچه‌ها تو گوششون نرفت. رفتند به راهی که بازگشتی نداشت. در مقابل این ترفند امیر، ما هم به بچه ها توصیه کردیم که کش ببندن و تعدادی زیادی کش بستن به دستاشون و حتی بعضی برای خوشمزگی کردن کش رو به پاشون انداختن. اونا وقتی دیدن این قضیه لوث و بی خاصیت شد، کِشا رو بازکردن و دور انداختن. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو ‌● 🔆 زمستانِ اسارت۳ ....گرسنگی و سرما مجبورمان می‌کرد برای گذر زمان بخوابیم ولی سرما و زیر انداز سخت و نمناک اجازه نمی‌داد . استخوان بود و سیمان که با هم آبشان در یک جوی نمی‌رفت و چاره‌ای جز تحمل کردن نبود. لباس ضخیمی هم نداشتیم که به عنوان زیر انداز استفاده کنیم . بعضی مواقع برای خشک کردن کف آسایشگاه پنکه را هم روشن می‌کردند که غوز بالا غوز بود . حدودا در آذرماه سال ۶۶ عراقی ‌ها دست و دلبازی کردند و بین آسایشگاه‌ها تشک توزیع کردند. به علت فضای کم حدوداً هر سه نفر روی دو تشک جای گرفتیم بعضاً تشکها را در عرض آسایشگاه پهن می‌کردیم هر چند خیلی دست و پا گیر بود ولی برای فصل زمستان که در آغاز راه آن بودیم خوب بود به هر حال نم زمین را می‌گرفت ولی برای آنکادر کردن مکان آن عراقی ‌ها سختگیری می‌کردند و بنظر شخص بنده همان پتوها بهتر بنظر می‌رسید برای اسیری که همه دارای اش یک کیسه انفرادی نمی‌شد تشک بدنامی داشت. در هر صورت بعد از گذشت چند ماه بدون خبر قبلی کامیونی در خروجی محوطه حاضر و اعلام کردند که کلیه تشک‌ها تحویل شود. بعضی از بچه‌ها که زرنگ بودند و نترس سریع رویه تشکها را بیرون آوردند و تشک خالی تحویل دادند . یکی دو نفر از دوستان بند دو بابت این قضیه کتک هم خوردند از جمله آقای برزگر همشهری خودمان که یک پایش را نیز از ناحیه بالای زانو از دست داده بودند. چون لباس نمی‌دادند بچه‌ها از پارچه رویه تشکها انواع و اقسام لباس می‌دوختند. حالا واجب نبود طرف خیاط ماهر باشد همین که شکلی از لباس تهیه می‌شد کافی بود . بنده خودم که به هنگام توزیع لباس ، دشداشه عربی قسمتم شده بود قسمت پایین آن را تبدیل به زیر شلواری کردم ، الگو هم یکی از زیرشلواریها که از رده خارج شده بود را از قسمت دوخت ، درزهای آن را باز کرده و به عنوان الگو استفاده ‌کردم. یکی از کارهایی که برای عراقی‌ها جالب و جای تعجب بود اتو کشیدن لباسهایمان بود معمولا بعد از شستن لباسها و خشک کردن آن در حالی که هنوز نمناک بود شبها زیر پتوها پهن می‌کردیم یا مقداری آب روی آن می‌پاشیدیم و تا صبح چنان خط اتو برمی‌داشت که به قول معروف خربزه چاک می‌کرد . جالب اینکه عراقی‌ها مدتی در آسایشگاهها دنبال اتو می‌گشتند. ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊