🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #برزخ_تکریت
✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو
● #قسمت_صد_هفتادم
خاطرات اسارت ـ حکیمی مزرعهنو
🔆 شهدای غریب(شهید احسانیان)۱
شهید مهدی احسانیان فرزند بابا در مورخ ۴۵/۸/۲۰ در روستای کوی خیل شهرستان جویبار استان مازندران بدنیا میآید.
تازه ازدواج کرده و مسوول یکی از دستههای گردان صاحب الزمان (عج الله) از لشکر ۲۵ کربلاست که در یکی از مراحل عملیات کربلای پنج در منطقه شلمچه بشدت مجروح و در تاریخ ۶۵/۱۲/۱۲ به اسارت نیروهای بعثی در میآید.
شهید احسانیان از ناحیه گردن ، کتف و پا مورد اصابت ترکش و گلوله قرار میگیرد.
آقای سید مهدی حسینی از همرزمان ایشان اظهار میدارد در زندان الرشید برای تکمیل پرونده از هر سه نفر در یک کادر عکس پرسنلی میگرفتند که بنده و شهید احسانیان و یکی دیگر از دوستان با هم آماده شدیم.
شهید احسانیان چون امکان حرکت نداشتند مابین ما دو نفر قرار گرفتند .
ایشان از ناحیه گردن جراحت داشتند لذا نمیتوانستند سرشان را درست نگه دارند ، نگهبان بعثی از بنده خواستند که کمک کنم ایشان گردنش را راست نگه دارد ولی به علت شدت جراحت امکان تکان دادن سر وجود نداشت در این حین سرباز بعثی چنان با کابل به گردن مجروح ایشان زد که خون به سر و روی ما پاشید......ـ
حقیقتا قلم قاصر این حقیر از توصیف چنین صحنههایی که زیاد هم شاهد آن بودیم عاجز است.
چه بی تامل و گذرا میگذریم
ایشان به اتفاق چند نفر از همرزمانش به علت اسارت در ایام پایانی عملیات کربلای پنج مدت زیادی در استخبارات و زندان الرشید ماندگار نمیشوند و در مورخ ۶۵/۱۲/۱۷ به اردوگاه ۱۱ منتقل میشوند که قبلا در قسمت نود هشتم هم به ورود آنها اشاره کردیم .
شهید احسانیان به اتفاق همرزمانش در بدو ورود در آسایشگاه چهار قدیم اسکان مییابند .
این شهید عزیز از ناحیه سر و گردن و کتف و پا دارای جراحت بودند و استخوان پای وی نیز از سه ناحیه شکسته بود .
از سوراخی که در گردن در اثر اصابت ترکش ایجاد شده بود عفونت بیرون میزند
روزهای اول مثل سایر مجروحین در بدترین شرایط بدون مداوا و رسیدگی بسر میبرد و عراقی ها برای خشکاندن عفونت مجروحین آنها را در مقابل آفتاب میگذارند .
بعد از مدتی از منفذهای جراحت ایشان کرمهای ریز سفید رنگ بیرون میزند ، شیوع انگل شپش نیز بلایی بود که همه خصوصا بدن عفونت زده مجروحین را درگیر کرده بود .
ادامه دارد..✒️
⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊