🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #برزخ_تکریت
✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو
● #قسمت_صد_هفتاد_ششم
خاطرات اسارت ـ حکیمی مزرعهنو
🔆شهدای غریب (شهید احسانیان)۷
...شهید احسانیان پس از جریان خواب و رؤیای صادقه و اطمینان نسبی از شهادت ، به دو دوست همشهریش سفارش میکند ؛
اگر مُردم و شما دو نفر زنده برگشتید ، پدر پیری دارم که سخت مریض است و حتما به انتظارم نشسته سلام مرا به او و مادرم برسانید.
همسری دارم که باردار است ، اگر فرزندم بدنیا آمد پسر یا دختر سلام مرا به او برسانید و بگویید که پدرتان با افتخار مرده و در اسارت و خاک غربت بر سر اعتقادش ایستاده و رنج اسارت را درک و لمس نموده و مثل آقا موسی ابن جعفر ـ علیه السلام در زندان هارون ، زیبا و با افتخار جان داده است .
لازم بذکر است خانم مهدیه احسانیان فررند برومند شهید مهدی احسانیان درست چهار ماه بعد از اسارت پدر و حدودا یکماه و خوردهای قبل از شهادت ایشان بدنیا میآیند که از افتخارات شهید محسوب میشوند.
مرداد سال ۸۱
۱۲سال پس از آزادی اسرا و ۱۵ سال پس از شهادت ، پیکر پاکش همراه سایر شهدای غریب اسارت به میهن اسلامی باز میگردد.
آقای پور رمضان همسنگر شهید که در مراسم تشییع و تدفین شهید احسانیان شرکت داشته روایت میکنند که؛
من خود پیکر شهید را از نزدیک دیدم ، از گردن تا ساق پا سالم بود و مقداری گوشت و پوست هنوز روی بدن موجود بود و به همین علت در سردخانه نگهداری میشد.
قسمتی از جمجمه که با باتوم ضربه خورده بود افتاده بود داخل جمجمه.
در مراسم تشییع مقداری خونابه از تابوت جاری میشود و مشایعت کنندگان برای تبرک پا چفیه آن را میگیرند که این کار از سوی روحانی موجود در مراسم منع میشود.
خانواده شهید احسانیان پس از اسارت و اعلام مفقودی تقریبا مطمئن میشوند که ایشان به شهدا پیوسته اند لذا صورتِ قبری در محل سکونت ایشان واقع در روستای کوی خیل جویبار استان مازندران برایشان میبندند که پس از بازگشت پیکر مطهر در همان مکان بخاک سپرده میشوند.
روحش شاد و یادش گرامیباد.
ادامه دارد..✒️
⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊