eitaa logo
سنگرشهدا
7هزار دنبال‌کننده
17.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو ‌● 🔆 شهدای غریب(شهید رضایی)۵ عدنان شیشه را ‌شکسته و خرد می‌کند و بدن تاول زده شهید رضایی را در آن می‌غلتاند و با کابل بدن پاره پاره اش را نوازش می‌دهد. بر اساس شواهد موجود پیراهن را از تنش خارج می‌کنند یا پیراهنش را پاره می‌کنند. قبلا ذکر شد که در ابتدا اکثر دوستان از جمله ایشان لباس زیر در اختیار نداشتند. مشاهده عینی دو نفر از عزیزان آزاده هنگام خروج پیکر نازنین شهید رضایی از حمام دلالت دارد که بالاتنه ایشان فاقد پوشش بوده است . حتی یکی از عزیزان اذعان می‌دارد هنگام خروج پیکرش از حمام ، شاهد جای ضربات کابل و چوب روی بدنش بوده است . در ادامه محلول آب و نمک را روی زخمهایش می‌ریزند و با کابل می‌‌زنند. یکی از دوستان مورد اعتماد با چشم خود دیده است که یکی از نگهبانها ظرفی (پارچ پلاستیکی) حاوی محلول آب و نمک را از اتاق نگهبانی به حمام منتقل نموده است. .... و او همچنان مقاومت می‌کند مقاومتش دژخیمان بعثی را در هم می‌شکند. در نهایت از اخذ اعتراف نا امید می‌شوند. سابقه داشت عدنان وقتی جوش می‌آورد وحشی می‌شد. کلا وقتی فردی زیر شکنجه فریاد می‌زد عصبانی می‌شدند. در اثر شدت شکنجه‌ها ، ناله‌‌های شهید رضایی به آسمان بلند می‌شود. نگهبان بعثی برای خاموش کردن صدای شهید ، صابون در دهانش می‌گذارد . صابونی بزرگ و بد بو ، به رنگ سبز که احتمالا مخصوص ارتش بود. آنروزها هنوز دمپایی یا پاپوش دیگری نداشتیم وگرنه نیازی به صابون نبود. بعدها که دمپایی آوردند در اینگونه موارد برای خفه کردن صدای مضروب از دمپایی استفاده می‌کردند. تجربه شده وقتی کابل یا چوب به پشت انسان فرود می‌آید ناخودآگاه نفس انسان برای لحظه‌ای قطع می‌شود درست مثل زمانی که فردی مشت به سینه ما می‌زند. آقای حمید رضا توحیدی از آسایشگاه ۶ که به جرم پاسدار همزمان و دوشادوش شهید رضایی در راه روی حمام شکنجه می‌شود اذعان می‌دارد علاوه بر شکستن شیشه پنجره توسط عدنان نگهبانی بنام ولید شیشه مربایی که از آن به عنوان لیوان چای استفاده می‌کرده در کف راه رو می شکند. آقای توحیدی در ادامه به علت وارد آمدن ضربه به مهره تحتانی نخاع در حالی که صابون راه تفسش را محدود کرده بیهوش می‌شود و بعثی‌ها قبل از شهادت شهید رضایی وی را از معرکه خارج می‌کنند ضربات کابل از یک طرف و قرار گرفتن صابون در دهان باعث می‌شود نفس شهید رضایی در سینه حبس شود . از طرفی تمام سطح بدنش خون مرده و زخمی و استخوانهایش در هم شکسته. نمی‌خواهند به این زودی‌ها خلاصش کنند. امدادگری از بچه‌های خودی را فرا می‌خوانند‌ تا اقدامات اولیه جهت احیاء و بازگرداندن تنفس انجام دهد ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊