eitaa logo
سنگرشهدا
7هزار دنبال‌کننده
17.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢 : حسن و روزعلی(1) به گفته کارگرانی که از بین بچه ها برای بافتن سیم خاردار و مستحکم کردن اونا هر روز به بیگاری بُرده میشدن، ۳۷ ردیف سیم خاردار چه بصورت چندحلقوی روی هم تا دیوارای سیم خاردار بافته به هم با پایه های بسیار قوی و ... در اطراف اردوگاه وجود داشت و علاوه بر همه اینا با برجکای متعدد در اطراف دیده بانی و مراقبت میشد و در داخل لایه ها و ردیفا هم جاده هایی بود که نگهبانا شبانه روز بین اونا قدم می زدن. شاید به جرات میتوان گفت عظیم ترین و نفوذناپذیر ترین موانع و حصارهای طول تاریخ جنگای دنیا در بین اردوگاهای اسرا در اردوگاه یازده تکریت ایجاد شده بود. با توجه به توضیحات بالا ، هیچ عاقلی این فکرو تو سرش خطور نمی داد کاری رو انجام بده که نتیجه اش جز مرگ نبوده و هیچ شانسی برای موفقیت نداره. بر فرضم اگه کسانی فکر فرار تو ذهنشون بود عملا امکان تحققش وجود نداشت. اما وقتی که پایِ بهانه و یه سناریوی ابلاغ شده باشه دیگه جای استدلال و اینجور چیزا نیست و باید چن نفر قربانی این سناریوی شیطانی میشدن تا بقول معروف تمامی حدود ۱۶۰۰ اسیر این اردوگاه ۱۱ تکریت ماستشون تو کیسه بکنن و هیچ وقت فکر فرار تو مخیلشون خطور نکنه. یکی از روزای داغ خرداد سال ۱۳۶۶ بود که خبر اومد حسن طاهری و روزعلی رو بردن اتاق شکنجه و زیر شدیدترین شکنجه ها قرار دادن. این خبرا هم توسط همون جاسوسا بین بچه ها منتشر میشد که محیط رعب و وحشت رو تشدید کنن. بعد از انتشار این خبر دیگه تا دو ماه کسی خبری از این دو نفر نداشت. بعضیا می گفتن زیر شکنجه شهید شدن و بعضیا می گفتن احتمالا به استخبارات بغداد اعزام شدن و خلاصه همه جور گمانه زنی بین بچه ها بود و هیچکس خبر درست و موثقی از سرنوشتشون نداشت. تا اینکه بعد از دو ماه دو نفر رو لنگان لنگان اوردن بند سه. نحیف و استخونی که هیچ شباهتی به حسن و روزعلی نداشتن و به همه اعلام کردن که کوچکترین تماس و حرف زدن با اونا ممنوعه و متخلفین به شدیدترین وضع مجازات میشن. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو ‌● 💠 اَنَا مُسلم ۲ نمی داند که دشمن به جرم مسلمان بودنمان به خاک ما تجاوز کرد. تیر به قسمت راست مغزش نفوذ و بینایی و کنترل ادرارش را از دست می‌دهد و همچنین قدرت کلامی اش را مختل می‌کند. در بصره عراقی ها با چکمه روی سر مجروح و غرق به خونش می‌روند و او را بسیار مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند. سری که غرق به خون است ، شاید این هم نوعی مداوا و درمان است ... به علت بهم خوردن سیستم کلامی ، لهجه عادی خود را فراموش و کتابی صحبت می‌کند و هنگامی که بعثی ها او را می‌زنند می‌گوید: چرا می زنید ـ شکایتت را به مولا علی(ع) می‌کنم ... شهید حیدری جوانی ۱۹ ساله علی رغم اینکه هنوز محاسن چندانی نداشت ولی درچهره نشان می داد که محاسن خلوتی دارد از طرفی باند بزرگی بر سرش بسته بودند که تداعی عمامه می‌کرد و لذا بعثی ها او را مسخره و خطاب می‌کردند؛ ها رفسنجانی ، ها رفسنجانی و قهقه مستانه سر می دادند. شاید هم قیافه جدید او باعث خشم بعثی‌ها شده باشد. به هنگام عزیمت به اردوگاه و عبور از تونل معروف به مرگ از آنجا که چشمش درست نمی‌دید و به خاطر جراحت سر تعادل لازم را نداشت بچه های همراهش او را تا نزدیکی درِ آسایشگاه همراهی می کنند ولی به علت ضرب و شتم شدیدِ بچه‌ها ، کورش از دست آنها جدا و در آستانه در به علت عدم دید کافی حیران که با عدنان شکنجه گر معروف روبرو می‌شود . عدنان هم با زدن لگد محکمی به پشت ایشان باعث می‌شود در آستانه در با صورت به زمین بخورد. آه آه خدایا ... با تنی مجروح ، بدنی زخمی و کبود از ضربات کابل و.... چشمی نابینا ، مسافری تازه از راه رسیده از سفری دوماهه ، از بصره و استخبارات و الرشید اینگونه در آستانه در به او خوش آمد می گویند. حدود سه ماه نیز در اردوگاه مهمان بود در ماه های اولی که دائم پیر و جوان سالم و مجروح از سهمیه ضرب و شتم و شکنجه برخوردار بودند . نهایتا این شهید عزیز به علت بحرانی شدن وضعیت جسمی به بیمارستان صلاح الدین منتقل لکن به علت عفونت شدید در تاریخ ۶۶/۲/۱۱ برای همیشه اردوگاه را ترک و داغش بر دل همسفرانش می‌ماند روحش شاد و راهش پر رهرو باد. ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊