🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #برزخ_تکریت
✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو
● #قسمت_صد_پنجاه_پنج
🔆شهید غریب اسارت
🌹بازخوانی قسمت ۳۴
"... یکی از مجروحین قطع نخاعی و روی برانکارد بود ، امکان تناول غذا نداشت
چشمهایش پر از اشک بود نمی توانست اشکش را پاک کند سرش هم نمیتوانست تکان دهد با گوشه آستین لباسم اشکش را پاک کردم .
نمی دانم سرنوشتش چه شد آیا قبل از انتقالمان به استخبارات به بیمارستان منتقل شد یا قبل از انتقال به زندان الرشید. یا اصلا مداوا نشد و آسمانی شد.
بعدا در اردوگاه هم اورا زیارت نکردیم البته مشخصاتش را هم به یاد ندارم"
🔸و اما حالا بعد از گذشت سی و سه سال بالاخره انتظار به سر آمد و در همایشی که اخیرا در مشهد مقدس خدمت آزادگان بودیم خبر شهادتش بر حسرتمان افزود
شهید اسحاق پوریانی فرزند احمد متولد ۱۳۴۷ از شهرستان بهشهر استان مازندران
جمعی لشکر ۲۵ کربلا
اما نحوه آسمانی شدنش
بعد از انتقالمان به استخبارات بغداد ایشان هم همراه ما بودند و هنگامی که از اتوبوس پیاده و سوار خودروی مخصوص حمل زندانیان شدیم ایشان و سایر مجروحین را با وضع اسفناکی کف خودرو انداختند .
فضای داخل خودرو تنگ و تاریک و مجروحین زیر دست و پای یکدیگر .....
از آنجا به بعد ایشان را به بیمارستان تموز بغداد که متعلق به ارتش میباشد منتقل میکنند.
این شهید عزیز تا خرداد سال ۶۶ یعنی حدود چهار ماه و نیم در بیمارستان بستری میشوند لکن به علت قطع نخاع و جواب پزشکان متاسفانه در تاریخ ۶۶/۴/۱ ایشان را با تزریق آمپول هوا به شهادت میرسانند و در قبرستان الکرخ الاسلامیه در قطعه ۱۴۷ به خاک میسپارند.
و سرانجام پس از دوازه سال پیکر پاکش به وطن بازگردانده ، در مورخ ۷۷/۱۰/۸ پس از تشییع باشکوه در گلزار شهدای بهشهر به خاک میسپارند.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
ادامه دارد..✒️
⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊