🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #برزخ_تکریت
✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو
● #قسمت_چهل_و_هفتم
💠 وضعیت بهداشتی الرشید
هرکدام از غرفه ها خود داستان جداگانه ای دارد .
اتفاقاتی که مثلا در غرفه ما افتاده با اتفاقاتی که در سایر غُرف رخ داده قطعا متفاوت و منحصر به فرد می باشد.
به همین خاطر خاطرات دوستان آزاده در الرشید در عین حالی که در یک بند بسر می برده اند متفاوت است.
البته شباهتهایی وجود دارد و یکسری اتفاقات در حد کل بند بوده که قطعا اکثر دوستان حضور ذهن دارند.
شبها که درها بسته می شد امکان رفت و آمد به قسمت راهرو و دستشویی نبود و بعضی از دوستان به علت محیط غیر بهداشتی و سوء تغذیه به اسهال مبتلا می شدند و چاره ای جز قضای حاجت در همان محیط نبود و لذا طرف را به گوشه ای از اتاق هدایت و با حایل کردن پیراهنی به عنوان پوشش ، طرف مجبور بود داخل پارچ آبخوری قضای حاجت کند.
تصوّر بفرمایید در اتاق کوچکی با انبوه جمعیت ، جدای از درد ناشی از بیماری اسهال ، طرف بخواهد در همان مکان خود را راحت کند.
البته محیط به علت عفونت زخمهای مجروحین و عدم استحمام و البسه آلوده و... غیر قابل تحمل و مشمئز کننده بود لکن ما به آن عادت کرده بودیم.
تازه برای شستن همین ظرف ، آب کافی دراختیار نبود و بدتر از آن اینکه مجبور بودیم از همان ظرف برای آب شرب هم استفاده کنیم لذا بالاجبار به هنگام شستشو در حد رفع نجاست اکتفا می شد که حالا بماند....
آب مورد نیاز بند توسط تانکر از بیرون تامین می شد که اکثرا در همان لحظات اول تمام و بعضا هم عمدا قطع می کردند.
یکی از روشهای تهیه آب ، مکیدن شیر آب توالت بود بدین شکل که شیر آب توالت را مکیده و با نگهداری آب در دهان و انتقال آن به پارچ شاید مقداری آب تهیه شود.
در ارتباط با استفاده از ظرف آبی که اشاره شد شاید بعضی دوستان بگویند خوب مگر مجبور بودید از همان ظرف ، آب بخورید ، نمی خوردید ، فوقش این بود که می مُردید.
درست ، ولی وقتی با دنیای واقعی مواجه بشید و طعم تشنگی را بچشید ، و واقعیت را لمس کنید شاید نظرتان عوض شود.
ضمن اینکه هیچ کدام از وقایع و رویدا هایی که ما با آن دست و پنجه نرم می کردیم حالت عادی و طبیعی نداشت و اگر ما می خواستیم مثلا در این یک مورد مقاومت کنیم در مقابل صدها اتفاق غیر منتظره دیگر چه کار می توانستیم بکنیم ضمن اینکه شرعا هم چنین اجازه ای نداشتیم و دشمن بعثی هم خواستار درهم شکستن اراده ما بود و اگر همه ما هم می مردیم هیچ اتفاقی نمی افتاد.
درسی که در این زمینه می شود گرفت اینکه آدمی در سخت ترین شرایط و کمبودها می تواند مدت زیادی دوام بیاورد انسانی که با دو قاشق برنج و یک قلپ آش هم زنده می ماند چقدر برای دو روز زندگی فانی دنیا وقت ارزشمند خود را صرف جمع آوری ذخایر دنیا می کند با اینکه می داند سرانجام رفتنی است .
البته این مهم با کار و تلاش و فراهم کردن لوازم آسایش خانواده و هم نوعان منافاتی ندارد که عین عبادت است .
ادامه دارد..✒️
⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊