من هـــــر روز
در انتـــــظارِ
نگاهتـــــ می نشینم
تا صبح ِ من هم
بخیـــــر شود ....
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#صبحتون_شهدایی🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
✨﷽✨
✅هفت مصیبتِ شام از زبان امام سجاد علیه السلام...
✍از امام سجاد علیه السلام پرسیدند: سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام ! در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
▪️1.ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله مینمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل میزدند.
▪️2.سرهای شهداء را در میان هودجهای زنهای ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمههایم زینب و ام کلثوم(علیها سلام) نگهداشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه میآوردند و با سرها بازی میکردند، و گاهی سرها به زمین میافتاد و زیر سم سُتوران قرار میگرفت.
▪️3.زنهای شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامهام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
▪️4.از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند: «ای مردم! بکُشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
▪️5.ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها میگفتند: اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانههای آنها را ویران کردند . امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.
▪️6.ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
▪️7.ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم...
📗برگرفته از: تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
در عملیات کربلای۴
از یک گـروه هفت نفری
که با قایق به آن طرف اروند رفته بودند،
تنها حاجستار توانست جانِ سالم بِدَر ببرد و
به عقب برگردد ، و اکثر آنها از جمله صمد
برادرِ حاج ستار شهید شدند ...
وقتی که از حاجی پرسیدیم :
« حاجی، تو که میتوانستی
جنازهی برادرت را با خود بیاوری ،
چرا این کار را نکردی ؟»
در جواب گفت :
« همه بچه هـا برادر من هستند ؛
کدامشان را می آوردم؟
#شهید_حاج_ستار_ابراهیمی🌷
فرماندهگردان۱۵۵_لشکر۳۲انصارالحسین
@sangarshohada🕊🕊
🔴 آخرین وضعیت سلامتی حجتالاسلام انصاریان در بیمارستان
دفتر حجتالاسلام انصاریان:
🔹با توجه به پیگیریهای مکرر دوستداران اهلبیت نسبت وضعیت حال استاد انصاریان به اطلاع میرساند با عنایت الهی و دعای مؤمنین، روند درمانی مناسب و حال عمومی استاد رو به بهبود است.
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
دیوارنگاره جدید میدان ولیعصر عج در آستانه هفته دفاع مقدس
#ما_ملت_شهادتیم
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
#خاطرات_شهید
وقتی رسیدیم دزفول و وسایل مان را جابه جا کردیم، گفت :
«می روم سوسنگرد.»
گفتم :«مادر منو نمی بری اون جلو رو ببینم؟»
گفت :«اگه دلتون خواست، با ماشین های راه بیایید. این ماشین مال بیت الماله.»
📎پ ن :فرمانده جوان دفاع مقدس
#شهید_مهدی_زین_الدین🌷
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #برزخ_تکریت ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مز
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #برزخ_تکریت
✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو
● #قسمت_سی_ام
💠بصره
نزدیکی های غروب آفتاب ، با خودروی وانتی که روی آن پوش کشیده شده بود و در طرفین سکویی چوبین داشت از مقری که اشاره شد به سمت شهر بصره حرکت کردیم .
دو سرباز مسلح در دو طرف لبه در نشسته و دائم با قنداقه تفنگ و بی رحمانه به سر و صورت بچه ها می زدند.
مثل همیشه دستها بسته بود و قدرت دفاع از سر و صورت وجود نداشت.
چقدر بیرحمانه ، برخورد قنداقه کلاش با صورت آدمی .
آن موقع احساس من این بود که از ترس اینکه ما فرار کنیم دائم به ما یورش می بردند ولی به مرور علاوه بر این مورد مشخص شد که عوامل دیگری نیز دخیل است .
از جمله گرفتار بودن خودشان در چنگال حزب بعث و جنگ ناخواسته ای که بر اساس تبلیغات بی وقفه و خلاف واقع دستگاه حاکم ، ایران را مقصر و آغازگر جنگ می دانستند.
براساس شنیده ها در قانون ارتش بعث مدت زمان خدمت سربازی چهار سال و در زمان جنگ تا پایان آن باید در خدمت ارتش باشند.
ضمن اینکه ما وارثان و بانیان عملیات پیروزمندانه کربلای پنج بودیم که شکست مفتضحانه ای را بر صدام تحمیل کرده بودیم و دستشان هم که به رزمندگان اسلام نمی رسید .
ما با پای خود به مسلخ آمده بودیم لذا عقده گشاهی می کردند.
اگر مقدار شکنجه هایی که اسرا خصوصا اسرای مفقودالاثر را خواسته باشیم با منطق مادیون محاسبه کنیم بر فرض باطل که ما آغازگر جنگ و متجاوز بوده باشیم ، اسرا به تنهایی تقاص همه کشته ها و خسارتهای دشمن در جنگ را پس داده اند و گزاف نیست اگر بگوییم بار شکست های صدام در جنگ و به بیان دیگر تلخی پیروزهای ایران برای حزب بعث روی دوش اسرا بود.
در قسمتهای آینده انشاءالله خواهم گفت که در اردوگاه هر وقت علاوه بر ضرب و شتم های روزانه ناگهان شکنجه ها را تشدید می کردند ، متوجه می شدیم که عملیاتی انجام شده است.
میزان شکنجه ها نیز علامت میزان پیروزی رزمندگان اسلام در این عملیاتها بود.
شکنجه هایی قرون وسطایی در طول اسارت . چه شبهایی که از خدا می خواستیم هرگز صبح نشود.
چه دوستانی که زیر شکنجه به شهادت رسیدند.
هنوز صدای ناله و فریاد عزیزانی که زیر شکنجه فریادشان به آسمان بلند بود به گوش می رسد .
شنیدن ناله هایشان در سکوتی مرگبار از شکنجه شدن ، زجرآور تر بود .
می گویند انتظار سخت است ولی انتظار و در نوبت قرار گرفتن برای شکنجه سخت تر
دوست داشتیم نفرات اول باشیم تا زودتر راحت شویم.
هوا تاریک شده بود که رسیدیم بصره
ساختمانی شبیه اداره یا مدرسه
ابتدای ورودی ، حیاط بود و روبرو ، ساختمان نسبتا قدیمی .
کنار در ورودی سمت راست چند اتاقک سیمانی که بنظر می رسید تازه اضافه کرده باشند با دری تمام فلزی مخصوص بازداشت افراد و نگهداری موقت اسرا.
بنا به اظهار دوستان منطقه ای که ما اسیر شدیم در حوزه سپاه سوم و محل حضور ما در بصره در حوزه سپاه هفتم عراق قرار داشت.
ادامه دارد..✒️
⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#دویست_و_چهاردهمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿13 📿 14 📿 17 📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_825_984)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸 #تلــاوٺ_قرآטּ_صبحگاهے 🌸🍃
116
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_میثم_نجفی
╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗
@sangarshohada
╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
آنان
همہ از
تبار باران بودند
رفتنــد
ولے ادامہ دارند
هنــوز ...
#صبحتون_شهدایی 🌷
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
✍سردار قاسم سلیمانی :
🔹برادری داشتیم به نام علی ماهانی خیلی آدم مقدسی بود. این آقای ماهانی یه زخمی در دستش و شبیه آن در پایش داشت و همیشه آن را مخفی می کرد که تظاهر به این زخم نکرده باشد (اینها خیلی حرف هست برادرا خیلی خودسازی میخواهد) آن وقت این فرد در والفجر ۳ در میدان مین ماند(رفت روی مین) آمدند تا به مجروحین آب بدهند اول رفتند به سمت علی ماهانی تا به او آب بدهند... نخورد! گفت به فلانی بدهید ... دادند و بازهم که برگشتند باز علی آقا آب نخورد و گفت به فلانی بدهید!
🔹 همینجور به همه آب دادند و وقتی برگشتند به سمت علی، شهید شده بود.... آن وقت ما در موضوعات مادی و موضوعاتی که خیلی ارزشی ندارد چه رقابت هایی میکنیم... در موضوعاتی که حیات ما به آن بستگی ندارد و ناجی جان ما نیست... در چیزهایی که یه ذره ما را بالا میبرد ...از نظر رتبه یا درجه یا هر چیز دیگری... چه رقابت های می کنیم
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 موشنگرافیک| سختترین امتحان شهیدی که رتبه یک کنکور تجربی سال ۶۴ بود
#شهید_احمدرضا_احدی🌷
#رتبه_یک_کنکورتجربی
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
مطلبی با زوار کربلا دارم ...
انشاالله که راه کربلا باز میشود
و همه انشاالله به زیارت کربلا برویم
و اما اگر راه کربلا باز شد و به کربلا رفتید
و ما در میان جمع تان نبودیم ،
به جای رزمندگانِ شهید صدا بزنید
ای حسین (ع) شهید ،
شهدای ما به عشق آزادی کربلایت آمدند
اگر آن زمان در کربلا نبودند که به یاریت
بیایند ، اکنون با اندک زمانی فاصله
به سوی تو آمدند تا قیام تو را
تداوم بخشند و تجلیگر قیام تو باشند .
#شهید_سردارعلیمردان_آزادبخت🌷
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #برزخ_تکریت
✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو
● #قسمت_سی_و_یکم
💠 بازداشتگاه و بازجویی
اولین اتاق ، ما را با ضرب و شتم انداختند داخل .
اتاقی با مساحت 12 متر و کف فرش سیمانی که باقی مانده های سیمان ، کف اتاق انباشته شده بود.
شب بود و هوا سرد و زیر اندازمان زمین نمناک.
در را بستند .
گوشه سمت چپ رزمنده ای که حدود سه روز قبل اسیر شده بود زانوی غم بغل گرفته بود.
آقای رحمن سلطانی جوانی طلبه ، حدودا 21 ساله که از ناحیه پا جراحت داشت.
ورود ما به اتاق از نگاه دوربین آقای سلطانی.
آقای سلطانی در خاطراتشان که در کانال شقایقهای بی نشان در حال نشر می باشد ، لحظه ورود ما را چنین توصیف کرده اند.
📚 بچه ها اومدند.
روز سوم با تنهایی سپری شد و شب چارم در باز شد. طبق معمول خودمو برای یه کتک و بازجویی دیگه آماده کردم، ولی برخلاف معمول با صحنه ی متفاوتی روبرو شدم. هشت نفر از بچه بسیجیا رو در حالی که با کابل می زدن آوردن تو اتاق. ای کاش هرگز چنین صحنه هایی رو نمیدیدم. خدا نشناسا مثل یه عده کفتارِ گشنه افتاده بودن به جون اون طفلکیا و می زدن ....📚
سمت راست اتاق یعنی روبروی در توآلتی واقع بود با شیر آب.
چیزی نخورده بودیم که نیاز به دستشویی باشد ولی شیر آب غنیمت بود .
هرچند که دستمان از پشت بسته بود و فقط هنگام حضور نگهبان و با درخواست و التماس زیاد راضی می شدند از آن استفاده کنیم.
نگهبان دست یکی دو تا را باز می کرد تا آنها دسته بقیه را باز کنند برای شرب آب بهداشتی از شیر توآلت.
هر نگهبانی که عوض می شد در را باز و زهر چشمی می گرفت.
چون تازه عملیات شده بود نیاز به اطلاعات داشتند لذا از همان لحظه ورود ، بازجویی ها شروع شد.
به نوبت و با پذیرای مفصل .
ساختمان بازجویی روبروی اتاقی بود که ما در آن نگهداری می شدیم
از مسیر حیاط و زیر بالکنی که می گذشتی سمت راست در ورودی بود.
اتاق بزرگ و سالن مانند.
و میز بزرگی که افسر بازجو ، پشت آن قرار داشت و چند افسر و سرباز و مترجم که بنظر می رسید ایرانی باشد.
باید روبروی بازجو و روی زمین می نشتی ، با دست بسته و چشم باز.
بازجویی مفصل علاوه بر اطلاعات پرسنلی و شخصی بیشتر دنبال این بودند که بدانند عملیات جدیدی در کار هست یا خیر.
و اینکه بمبارانهای هواپیماهای عراقی روی شهرها در روحیه مردم ایران چه اثری دارد.
تاریخ اعزام بعدی و صدها سوال دیگر که خوشبختانه اگر زیر شکنجه دوام هم نمی آوردیم اطلاعاتی که به درد آنها بخورد در اختیار نداشتیم .
ادامه دارد..✒️
⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#دویست_و_پانزدهمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿 1 📿 2 📿 3 📿 4 📿 5 📿 6 📿 7 📿 8 📿 9 📿 10 📿 11 📿 12 📿 13 📿 14 📿15 📿 16 📿 18 📿 19 📿 20 📿 21 📿 22 📿 23 📿 24 📿 25 📿 26 📿 27 📿 28 📿 29 📿 30 📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_825_984)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸 #تلــاوٺ_قرآטּ_صبحگاهے 🌸🍃
117
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_میثم_مدواری
╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗
@sangarshohada
╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
.
من راهی تــــوام...
ای مقصد درست...
📎پ ن : تصاویر کمتر
دیده شده از مردترین مردان سرزمینم ایران...!!!
شهید آقاخانی ساعتی قبل از عملیات بدر
#صبحتون_شهدایی🌷
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 پیامی از شهدا
🔴 تابلویی که در تفحص رخنمایی کرد و پیامی از سیدالشهدا انقلاب بود که شهدا در جبهه اون رو روبروی چشمان مطهرشون قراردادن
#ما_ملت_امام_حسینیم
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
✅ چند نکته درباب پیام تسلیت مقام معظم رهبری درباره رحلت جناب آقای صانعی
💠 عده ای از دوستان انقلابی کمی سردرگم شدند که چه شده که حضرت آقا چنین پیامی را صادر کردند؟
بنده در جواب می گویم مگر ایشان چیز عجیب و غریبی فرمودند یا تعریف و تمجید زیادی فرمودند که برخی عزیزان تعجب کرده اند؟؟؟
1️⃣ اولا اینکه ایشان را آیت الله خطاب کردند چیز عجیبی نیست، بنده قبل از صدور پیام رهبری ، این حدس را می زدم که ایشان از این لفظ استفاده کنند ، چون دقیقا ایشان در سال 88 و بعد فوت منتظری هم لقب ایت الله را استفاده کردند
این لقب بر می گردد به سطح سواد فرد و میزان تسلطش بر مبانی فقهی و اصولی
👈 عمده اعتراضات ما به اقایان #منتظری و #صانعی ، بر سر مواضع سیاسی بود ، کسی سواد فقهی و اصولی آنها را زیر سوال نبرده بود ، هرچند در برخی مواقع نقدهایی وجود داشت
⬅️ عزیزان انقلابی حتما نامه تند و بسیار تند #امام_خمینی در 6 فروردین سال 68 که نامه عزل اقای #منتظری از قائم مقام رهبری بود را بخوانند ، همان امامی که با تندی ایشان را از قائم مقامی عزل کرد ،همان امام در تاریخ 8 فروردین در جواب نامه #منتظری که متن اسعفای او بود ، در جواب فرمودند 👈 من صلاح شما و انقلاب را در این میبینم که شما فقیهی باشید که نظام و مردم از نظرات شما استفاده کنند👉
👌 امام با مواضع سیاسی اقای #منتظری مخالف بود، اما ایشان را فقیه می دانست و از نظر علمی مورد قبول
👈 این همان مشکل برخی از ما هست که یا یک فرد را سفید مطلق می بینیم یا سیاه مطلق ، و نگاه وسط نداریم و دوست داری ولی فقیه همان طوری نظر بدهد که ما دوست داریم !!!
💠 دقیقا همین مشکل بعد از پایان ریاست مجلسی آقای لاریجانی و انتصاب ایشان به عضو مجمع تشخیص مصلحت ، برای برخی پیش آمد و از انتصاب رهبری تعجب کردند
2️⃣ دربحث آقای #صانعی هم وضع همین است ، آیت الله خطاب کردن ایشان به خاطر قوی بودن ایشان در مباحث فقهی و اصولی بوده ، ربطی به تائید مواضع سیاسی ایشان نداشته است ، پس جای هیچ گونه مبهم بودن موضوع نیست و بحث روشن است
🌀 نکته بسیار مهم این است در ادامه نامه هم رهبری از اینکه ایشان شاگرد امام بودند حرف زده و اینکه ایشان بعد انقلاب، مسئولیت های مهمی داشتند
همین
این دیگر عین واقعیت است، نه تعریف و تمجید زیادی
✳️ رحمت و مغفرت فرستادن هم مگر کار بدی هست؟ کسی ایشان را و حتی اقای منتظری را نامسلمان که نمی دانست، مسلمان بودند و درود و رحمت فرستادن برای مسلمان ، هیچ ایرادی ندارد
🔰 اینجاست که می گوییم عزیزان انقلابی باید باید مبانی اعتقادی و ولایت فقیه خود را قوی کنند تا اینگونه دچار ابهام نشوند ، در قضیه بنزین هم بعضی ها لغزیدند، بعضی ها که ادعای ولایت مداری داشتند چون ولایت مدار بودن آنها عمیق نبود ، احساسی و تعصبی بود
اما اگر درست مبانی دینی و ولایت فقیه را بدانیم ، دیگر دچار شک و تردید نمی شویم.
✍️ #احسان_عبادی / مدرس مهدویت و پژوهشگر علوم حدیث و تاریخ
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
شهید سیدمرتضی آوینی:
جبهههای حق
مجرای نـوری ست
که همه پروانههـا را
به سوی خـود میکشد
و چه کند آن نوجـوان اگـر
پروانه عاشقی در درون خود دارد ...
زمستان ۱۳۶۰
پادگان غدیر اصفهان
📎پ ن :شهید مظفر ماستبندزاده
و نوجوانان بسیجی که مجوز
اعزام به جبهه به آنها داده نمیشود🌷
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
دلی حالی به حالی مانده از تو
ستون هایی خیالی مانده از تو
نشد حل، جدول دلتنگی من
هنوز این خانه خالی مانده از تو
#مادر_شهید_ناظم_طالبی🌷
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #برزخ_تکریت ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مز
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #برزخ_تکریت
✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو
● #قسمت_سی_و_دوم
💠اندک اندک جمع مستان می رسد
در طول سه شبانه روزی که در بصره بودیم بارها و بارها به اتاق بازجویی رفتیم و برگشتیم و هر بار نوشته هایی حاوی مشخصاتمان بر گردنمان آویزان می کردند.
و تکرار بازجویی ها هم به این علت بود که می خواستند چک کنند که آیا اطلاعاتی که دفعه قبل دادیم با دفعات بعدی یکسان است یا خیر و از این طریق کذب و صدق گفته هایمان مشخص شود.
اواخرشب دوست و همشهری دیگری ضمن پذیرایی به ما ملحق شد.
آقای محمد رضا مظفری ، همسن و سال خودمان بود ، در ابتدا شناختی نسبت به هم نداشتیم.
اجازه اقامه نماز هم نمی دادند اصلا جرات چنین درخواستی نداشتیم و با توجه به عملکردشان درخواست ما عاقلانه نبود هر سوالی هم که می کردی جوابش معلوم بود علاوه بر سوال کننده بقیه هم مستفیض می شدند.
یادم هست دستمان را که باز کردند برای شرب آب و استفاده از دستشویی یواشکی کنار دیوار تیمم کردم و به بهانه ای کشیدم روی صورتم و تیمم مخفیانه و بعد از خروج نگهبان با دست بسته ، ادای تکلیف کردیم .
قبله را هم از روی قرار گرفتن سنگ توالت تشخیص دادیم . هر چند که اعتمادی نبود زیرا قبلا در فاو دیده بودم ساختمانهایی که توآلتهایش به سمت قبله بود و بچه ها مسدودش کرده بودند.
البته می گفتند ستاختمانها متعلق به مستشاران خارجی است .
آقای سلطانی که سه روز جلوتر اسیر شده بودند اطلاعاتی پیرامون نحوه بازجویی ها در اختیارمان گذاشتند.
از ایشان سوال کردم غذایی ، چیزی برای خوردن به شما داده اند چون شب دومی بود که چیزی نخورده بودیم ، جز کتک.
نان خشکیده ای بنام صمون ، نشانم داد که خودش هم نتوانسته بود بخورد.
صمون نانی بود مخصوص ارتش ، شبیه نان ساندویجی ، کوچتر و با آرد معمولی که اغلب داخلش خمیر بود و بیات شده اش به محکمی آجر.
صمون همدم همیشگی ما در طول اسارت بود.
تا پایان شب یکی دو نفر دیگر از عزیزان از استانهای دیگر به جمع ما اضافه شدند.
صبح روز اول حضورمان در بصره دوباره بازجویی و اضافه شدن چند نفر دیگر از جمله شهید احمد متقیان فرد- شهید حسین پیرآینده و همشهری خودمان آقای سید محمود موسوی که در موقعیت جنگل زیارتش کرده بودیم و از ناحیه هر دو پاه تیر خورده بودند.
در مدت سه روزی که در بصره بودیم در مجموع 37 نفر از استانهای تهران - خراسان - مازندران- یزد و... به جمع پیوستند که اغلب مجروحیت شدید داشتند و یکی نیز قطع نخاعی .
آقای سید علی قمصری نیز که از ناحیه سر مجروح بودند سه رور بعد در استخبارات به ما ملحق شدند.
دوستان دیگری چون آقایان قادری و قاسمی و... بودند که چون اسامی همه در اختیار ندارم فعلا فاکتور می گیرم و در صورت دستیابی به همه اسامی در قسمتهای آینده به آن اشاره خواهم کرد.
ادامه دارد..✒️
⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#دویست_و_پانزدهمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿 1 📿 3 📿 4 📿 5 📿 6 📿 7 📿 8 📿 13 📿 14 📿15 📿 16 📿 18 📿 19 📿 20 📿 21 📿 22 📿 24 📿 25 📿 26 📿 27 📿 28 📿 29 📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_825_984)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸 #تلــاوٺ_قرآטּ_صبحگاهے 🌸🍃
118
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_علی_چیت_سازیان
╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗
@sangarshohada
╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
🖼 لوح | کسی می تواند از سیم خاردارهای دشمن عبور کند که در سیم خاردار نفس خویش گیر نکرده باشد
📎پ ن: به ضمیمه شهدای لشگر انصارالحسین علیه السلام همدان
#شهید_علی_چیت_سازیان
#صبحتون_شهدایی🌷
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊