#امام_صادق_علیہ_السلام
هرکس روزه داری را افطار دهد ٬ برای او هم مثل اجر روزه دار است
#الکافی_ج_۴_ص_۶۸_ح_۱📗
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃
#خاطرات_شهید
کار هر شبش بـود !
✍با اینـکه از صبـح تا شب کار و درس داشت و فعالیـت میکرد، نیـمههای شب هم بلنـد میشد نمـاز شب میخوانـد.
یـک شب بهش گفتـم: «یـه کم استـراحت کن. خستـهای» با همان حالت خاص خـودش گفت:
«تاجـر اگه از سرمایـهاش خرج کنـی،
بالاخره ورشکست میشـه، بایـد سـود بدست بیـاره تا زندگیش بچرخـه،ما هم اگه قرار باشـه نماز شب نخونیـم ورشکست میشیـم.»
راوی: #همسر_شهید
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
هدایت شده از این نیز بگذرد......
1_6728478.mp3
3.96M
✾طرح تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے✾
#تحدیر (تندخوانے) جزء پنجم قرآن کریم با صوت استاد معتز آقایے
زمان : 32دقیقہ
✨ڪلام حق امروز هدیه به روح✨
✾شهید،⇦عبدالرضا محمدی
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران
✫⇠قسمت :6⃣8⃣
✍ به روایت سید نورالدین عافی
📖 شماره صفحه: 87
محترمانه گفت: «این چه حرفیه، چه پولی، همه این باغ مال شماست!» و بعد یک کیسه آورد و اصرار کرد که هر چقدر دوست داریم خودمان انگور بچینیم. آن انگورها واقعاً چسبید.
در طول روز وقتی از روستاها و مزارع رد میشدیم مردم با مهربانی به ما دست تکان میدادند. هوا عالی بود و طبیعت زیبای مناطق غرب و جنوب ایران چیزی از زیبایی کم نداشت. در مسیر اندیمشک ـ پل دختر قطار از تونلهای متعددی رد میشد. دود غلیظ قطار داخل تونل میپیچید و تلافی همه خوشیهای سر راه درمی آمد! علاوه بر دود از سقف تونلها هم آب رویمان میریخت وقتی از تونل بیرون می آمدیم قیافه هامان دیدنی بود. وقتی به اندیمشک رسیدیم وضعمان واقعاً خراب بود. بنابراین، تصمیم گرفتیم در فرصت چهار پنج ساعته توقف در اندیمشک، به سر و وضعمان برسیم. عصر بعد از استحمام و صرف غذا، در مسجد بزرگی که در نزدیکی راه آهن بود نماز مغرب و عشا خواندیم و به راه آهن برگشتیم. گفتند که شب حرکت خواهیم کرد. ما خوابیدیم و وقتی از خواب بیدار شدیم دیدیم به اهواز رسیده ایم.
هنوز دو ساعتی تا صبح مانده بود. سپاه در راه آهن اهواز نگهبانی داشت که آنجا ما را تحویل گرفتند. نگذاشتند به مقرمان برویم. قرار شد همانجا بمانیم و در سپیده صبح به مقر برویم. با صبحانه از ما پذیرایی کردند و هوا که روشنتر شد به طرف مدرسه «شهید براتی» که مقر تیپ عاشورا بود حرکت کردیم. سوییچهای لودرها را هم با خود همراه داشتیم. آنجا که رسیدیم گفتند که برادر «حبیب پاشایی» مسئول محور است و باید کلیدها را به ایشان تحویل بدهیم.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🔴 زهرا چخماقی مجری صدا و سیما:
من حاضرم بیام با شما هر مغازه ای کہ شما انتخاب کنی در سطح شهر هر منطقہ کہ شما بگی هر زمان از ماه رمضون.
@sangarshohada 🕊🕊
#دعای_روز_ششم
🍁خدایا، مرا دراین روز بخاطر نزدیک شدن بہ نافرمانی ات وامگذار...
دعا برای ظهور آقامون امام زمان عج فراموش نشہ
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
امروز نہ فقط #تــــولد تـو ، بلڪہ سرآغاز زندگے تمام آنانیست ڪہ بار دیـگر با #تــو متولد شدند... پس ت
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
#خاطرات_شهید
میگفت میخواهم جوری شهید شوم که نیاز به کفن نداشته باشم!عاشق روضه حضرت عباس(ع) بود... میگفت: آدم تو خونش روضه بگیره ، روضه عباس(ع) حتی اکر فقط پنج نفر شرکت کنند.
روضه عباس(ع) دیوانه اش می کرد... جوری التماس کرد که در محرم سال گذشته بعد از انفجار ماشینش در حلب سوریه بی دست ، اربا اربا به شهادت رسید...عاشقِ عباس باید هم کوه غیرت باشد ، باید فدایی زینب باشد، باید فانی در حسین باشد.شهیدِ ابالفضلی ، در محضر ارباب یاد ما هم باش...
#شهید_روح_الله_قربانی
@sangarshohada🕊🕊
از سر گذشتن ...
سرگذشتِ آنانی ست
ڪہ با حسین علیہالسلام
معاملہ ڪردہ اند ...
#شهید_حاج_عبدالله_اسکندری
#سردار_سر_به_نیزه
#سالروز_شهـادت 🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
هدایت شده از این نیز بگذرد......
1_6728535.mp3
3.36M
✾طرح تلــاوٺ قرآטּ روزانہ✾
#تحدیر (تندخوانے) جزء ششم قرآن کریم با صوت استاد معتز آقایے
زمان : 33دقیقہ
✨ڪلام حق امروز هدیه به روح✨
✾شهید،⇦ #روح_الله_قربانی
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃
#زندگینامہ_شهید
✍شهید علی اکبر عمرانی،تاریخ شهادت ۱۳۶۱/۲/۱۰ یگان خدمتی لشگر ۲۱ خمزه سیدالشهدا عملیات بیت المقدس محل شهادت خرمشهر نحوه شهادت اصابت ترکش به سر،
✍شهید علی اکبر عمرانی از شهرستان تنکابن روستای مازبن سفلی درسال ۱۳۴۱ در خانواده ای متدین دیده به جهان گشود وتا آخر حیاتشان در همان روستا زندگی نمود اونیز هم چون همه فرزندان این ملت ومکتب باعشق به خاندان مظلوم پیامبر (ص)واعمه معصومین(ع)در دامان مادر بزرگوارشان پرورش یافت،شهید بزرگوار قبل از اینکه اسمش برای سربازی دربیاید به عنوان بسیجی در حوزه کریم آباد مشغول به انجام وظیفه شد تا اینکه اعزام به خدمت شد،به مدت ۱۹ ماه در پادگان مشغول خدمت بود ودر طی این مدت فقط یکبار به مرخصی برای دیدن پدر ومادر آمد وبعد از چند روزی به پادگان محل خدمتش برگشت،چندین ماه خانواده چشم انتظارش بودندولی خبری از او نبود ماهها گذشت تا خبر شهادتش را در تاریخ ۱۳۶۱/۲/۱۰ به خانواده اش رسید،
✍کلام شهید من برای دین ودفاع از وطنم وناموسم جانم را در راه خداوند میدهم،شهید علی اکبر عمرانی روحش شاد ویادش گرامی🌷
#شهید_علی_اکبر_عمرانی
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🍁در هر جامعہای کہ قرآن بہ عنوان دستور زندگی و مقررات بین مردم قرار نگیرد، در آنجا قرآن بہ معنای واقعی مهجور است.
🕊کانـــــال ســـــنگرشـهدا🕊
http://eitaa.com/joinchat/2560032768C8608b3cfb7
✏️ #کمی_عار_کنید
♦️همانطور کہ پیش بینی می شد، دولت مردان و بانیان برجام بعد از سخنان «مایک پمپئو» از هر انقلابی دوآتشہ ای سبقت گرفتہ اند!
🔺روحانی آمریکا را در مسیر بازگشت بہ قهقرای 2003می بیند و نیش و طعنہ به آمریکا می زند!
🔺نوبخت هم مبارز و انقلابی شده برای پمپئو خط و نشان می کشد!
🔺ظریف توئیت آتشین می نویسد و حتی جهانگیری هم عملیات توئیتری را کلید می زند!
فصل مشترک حرف های آنها، محکوم کردن آمریکا و بی اثر بودن تهدید ها و تحریم های تازه آنهاست.
اما این حضرات حاضر نیستند بہ عهده بگیرند کہ وضع امروز ایران، حاصل اقدام دیروز آنهاست.
♦️آنها از پلہ دوم شروع می کنند تا مردم بہ یاد نیاوردند کہ به اقرار اوباما«ساختار تحریم ها در حال فروریختن بود» و این وادادگی دولتمردان ما بود کہ دشمنانمان را دوباره در یک جبهہ متحد و واحد قرار داد.
حالا روحانی کہ روزی آمریکا را کدخدا می دانست، انقلابی شده و مدعی است آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند!
🔷به قول استاد کاظمی
ای جماعت نہ اگر بیش، کمی عار کنید
کی شما روزه گرفتید کہ افطار کنید!؟
شادمان چہ نمازند؟ وضو باطل بود
آب این جوی همان از ده بالا گل بود!
آسیا بود، ولی راه عمل را گم کرد
آرد را چرخ زد و چرخ زد و گندم کرد!
از درختی کہ چنین است، نچیدن بهتر
از چنین راه، بہ منزل نرسیدن بهتر...
با چنین بینفسان حرف و سخن بیهوده است....
#حسین_شمسیان
🕊کانـــــال ســـــنگرشـهدا🕊
http://eitaa.com/joinchat/2560032768C8608b3cfb7
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران
✫⇠قسمت :7⃣8⃣
✍ به روایت سید نورالدین عافی
📖 شماره صفحه: 88
تا آن روز حبیب پاشایی را ندیده بودم. از اولین کسی که داشت می آمد سراغ او را گرفتیم. جوان با ابهتی بود. گفت: «خودم حبیب پاشایی هستم!»
بیشتر نگاهش کردم. از همان نگاه اول آدم متفاوتی به نظر میرسید ؛ جوانی ورزیده با محاسن انبوه که به چهره زیبایش ابهت خاصی میداد. فرماندهی واقعاً به او می آمد. گفتیم که از تبریز لودر آورده ایم و در راه آهن اهواز هستند، سویچها را هم تحویل دادیم. برادر پاشایی حسابی تحویلمان گرفت: «شما خودتون اومدید به کنار، تازه لودر هم آوردین!...» خیلی حال خوشی داشتیم. هم تجربۀ اولین سفر به جنوب تجربۀ متفاوتی بود و هم دیدن خوشحالی زائدالوصف فرماندهان و نیروها از تحویل چند دستگاه لودر و گریدر در منطقه واقعاً ارزشمند بود. برادر پاشایی ما را سوار ماشینش کرد و از یک مسیر میانبر سریع به راه آهن رسید. پنج شش نفر راننده هم آمده بودند که دستگاه ها را تحویل گرفتند. حبیب آقا به ما گفت: «شما دو روز مهمون مایید».
دو روز پیش آنها ماندیم. در آن مدت شاهد بودم که ابهت حبیب پاشایی در نیروهایش خیلی اثر میکرد. در اولین روز، کریم که قبلاً یک بار به اهواز آمده بود مرا به شهر برد تا قسمتهای مهم را نشانم بدهد. البته قبل از هر کاری در حمام عمومی که در مدرسه شهید براتی برای رزمندگان مهیا شده بود، استحمام کردیم. بعد برای اولین بار به سمت پل معروف اهواز رفتیم. دیدن رود کارون مرا به وجد آورده بود، تا آن روز رودی به آن بزرگی در عمرم ندیده بودم.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊