دفاع از ولایت فقیه 11.mp3
4.72M
فایل های صوتی سلسله کلیپ های 👈 #دفاع_از_ولایت_فقیه
#مدیریت_راهبردی_رهبری
🎤 با توضیحات استاد احسان عبادی، از اساتید مهدویت کشور و پژوهشگر تاریخ معاصر
🎬 قسمت 1️⃣1️⃣
📃 موضوع : در زمان دولت اصلاحات، واقعه حمله به برج های دوقلوی آمریکا پیش می آید، آمریکا ،طالبان را مقصر اصلی می داند، به دولت ایران پیام می دهد که با همکاری همدیگر ، علیه طالبان جنگ کنیم، برخی مسئولین دولت پیش رهبری می روند تا موافقت ایشان را جلب کنند که...
iD ➠ @sangarshohada🕊
ما گم شدهایم در کوچه پس کوچههای زمان
بر روی چشم ما پردهای از خاک کشیدهاند
وگرنه شما را مرگی نیست
ما اسیران غربت خاکیم
ما را بیابید و راه را برای ما نشان دهید
#مردان_بی_ادعا🌷
پ.ن: شمال غربی خلیج فارس، سال ۱۳۶۵، عملیات کربلای ۳، طرح عملیات بر روی اسکله الامیه، گردان آبی خاکی یونس از لشکر امام حسین(ع)
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#خاطرات_شهید
به تنهایی با ۴۰ تن روبهرو میشود و پس از به هلاکت رساندن ۳۷ نفر از آنها، فشنگهایش تمام میشود. به سوی او حمله میکنند تا وی را به اسارت ببرند، اما با شجاعت بیبدیلی این بار با سرنیزه دفاع و دو نفر دیگر را مجروح میکند و در نهایت به شهادت میرسد.
🌹همرزمان وی در مراسم اربعین او نقل میکردند، «اگر به لطف خداوند شهید پرهیزگار مقاومت و جانفشانی نمیکرد، جاده بوکمال به دست داعش میافتاد و به دنبال آن شهر بوکمال نیز به تصرف آنها درمیآمد و خدا میداند برای بازپسگیری چقدر خسارت و شهید باید تقدیم میکردیم.»
#شهید_عبدالکریم_پرهیزگار🌷
#ﺷﻬﺪاﻱﻓﺎﺭﺱ
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#اطلاعیه
سلام همسنگران عزیز ما قصد داریم برای #دختر_بچه_ای_3_ساله که مشکل پا دارن بیمارستان بستری هستند حالشون مساعد نیست احتمال قطع عضو وجود داره به نیابت بی بی ۳ساله ختم #سوره_حمد بگیرم هرکس قصد دارد در این ختم شرکت کنه به ای دی زیر هماهنگ کنه
#1603
@R199122
اجرتون با بی بی ۳ساله🌷
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاکریز_اسارت
✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی
💢قسمت نود و نه :
استحمام عذاب آور
فصل زمستان سال ۱۳۶۵ را در حالی سپری کردیم که هیچگاه موفق نشدم با آب گرم حمام کنیم و وضعیت بقیه بچه ها هم همینگونه بود. آب لوله کشی شهری نداشتیم و همه ی آب مصرفی ما از تانکرهایی که از آب رودخانه پر میشد تامین میشد. شب های سرد زمستان تکریت آبِ بدون پوشش تانکرها رو به آب یخ تبدیل می کرد و بعثیا معمولا اول صبح ما را مجبور میکردن با همون آب یخ تانکرها استحمام کنیم. اکثر وقتا بعد از استحمامِ دو سه دقیقه ای با آب سرد ،با کابل به بدن خیس و برهنه بچه ها می کوبیدن. جاتون خالی، خیلی می چسبید طوری که کابل دلش نمی خواست از پوست جدا بشه و گاهی به رسم رفاقت و بوسه عاشقانه، تکه ای از اون رو با خودش می کند و به یادگاری می برد.
با پایان فصل زمستان، استحمام از حالت شکنجه اش خارج شد و کم کم فرصتی پیدا میشد تا بچه ها رغبت بیشتری برای رفتن زیر آب سرد پیدا بکنن. زخمیا و مریضای ما به هیچ وجه توانایی استحمام را نداشتن و هر روز بر عفونت زخماشون بیشتر میشد. صابون هم عمومی بود و همین مسئله باعث سرایت برخی بیماری های پوستی بین بچه ها میشد. جالبه بدونید بعضی از سربازای عراقی با همون صابونا بجای خمیردندان مسواک می زدن و اینم از صحنه های بدیع اسارت بود که سوپر استارهای بعثی از نظافت شخصی به نمایش می گذاشتن. اوایل اسارت، صابون تنها وسیله بهداشتی ما بود.حوله ی ما هوای بیرون حمام بود که بدنمون را خشک می کرد و لباسامون رو هم با صابون و آب سرد می شستیم. وقتی حمام می کردیم باید آب لباسهای زیر را می گرفتیم و می پوشیدیم تا با گرمای بدن خشک بشه. اوایل که فقط یه دست لباس داشتیم.هنگام شستن لباس با شورت داخل محوطه قدم می زدیم تا لباس خشک بشه و بپوشیم. با شروع فصل گرما، گر چه مشکل اذیت شدن بخاطر استحمام با آب سرد برطرف شد، اما مشکل جدیدی پیش آمد و اون رواج بیماریهای پوستی و کمبود مواد شوینده و در نتیجه هجوم دوباره شپش بود. گال و جرب بین بچه ها شایع میشد و هراس از ابتلا به بیماری تیفوس که ناقل آن شپش بود مثل خوره روح و روان بچه ها رو آزار میداد.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاکریز_اسارت
✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی
💢قسمت صدم:
سناریوی فرار
ده نفر از بچه ها بعنوان آشپز در اردوگاه خدمت می کردند که وظیفه پخت و پز صبحانه و ناهار و شام اسرا رو بعهده داشتن. معمولا آشپزا رو از بین افرادی که اندام درشتتر و بدنی قوی تر داشتن انتخاب می کردن. طفلکیا از صبح تا شب تو گرمای تابستون و سرمای زمستون تو محیط باز زحمت می کشیدن و خیلی وقتا با توسری و کابل سرِ شب روانه آسایشگاهاشون می شدن. دونفر از زحمتکش ترین اونا یکی حسن طاهری بچه اصفهان و دیگری روزعلی بچه گتوند خوزستان بود که هردو تو بند ما (سه) و آسایشگاه هشت بودن. حسن طاهری توی زندان الرشید مزمد (بهیار) بود و خیلی به بچه های مجروح خدمت کرده و مورد احترام و علاقه همه بود. ظاهرا از طرف فرماندهان بالا برنامه ی ویژه ای برای زهر چشم گرفتن از اسرای اردوگاه ۱۱ تکریت به فرمانده اردوگاه ابلاغ شده بود و طی یه سناریوی ساختگی و با همکاری جاسوسایی مانند ناصر به آشپزا خصوصا این دو عزیز اتهامِ تلاش برای فراری دادن تعدادی از اسرا داده شد.
قبلش لازمه وضعیت اردوگاه یازده تکریت رو براتون شرح بِدم تا بدونید که قضیه از اساس دروغ بود و برنامه ای برای فرار وجود نداشت و احتمال موفقیت فرار صفر بوده و به گفته خود عراقیا امنیتی ترین اردوگاه اسرا در عراق محسوب میشد. چونکه اولا اسرای این اردوگاه از غواصان کربلای چهار که نیروهای زبده و آموزش دیده تا رزمنده های عملیاتای کربلای پنج و شش بودن و در بین اسرای این اردوگاه تعداد قابل توجهی فرمانده گردان و گروهان و پاسدار و طلبه بود بگونه ای که خود عراقیا اسم این اردوگاه رو گذاشته بودند اردوگاه حزب الله. آنقدر حصارای تو در تو با انواع سیم خاردار و استحکامات عجیب و غریب ایجاد کرده بودن که واقعا یه گنجشک نمی تونست از میون اونا عبور کنه. حتی در بین ردیفای سیم خاردار که گاهی به ارتفاع پنج متر هم می رسید برق سه فاز وصل کرده بودن.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#صد_و_شصت_و_ششمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿 8 📿 9 📿 11 📿 12 📿 14 📿 15 📿 16 📿 17 📿 19 📿 20 📿 21 📿 25 📿 26 📿 29 📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_609_461)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊🕊
در این نجواهای عاشقانه ات
با معشوق، چہ #خواستہ_ای مگر...
که مصداق
"ڪمال الِانْقِطاع اِلَیْک" شده ای؟؟؟!!
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌷
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
#خاطرات_شهید
🌷اسماعیل معلم ما بود. روزی یک چوب بلند سر کلاس آورد و آخرین درسش قبل از اعزام به جبهه را به ما داد و گفت: « بچه ها هر کس از من کتکی خورده، چه با قصد چه بی قصد این چوب را بگیرد و مرا قصاص کند.»
آقا معلم چهره بهت زده ما را که دید ادامه داد:« بچه ها قصاص در دنیا آسان تر از قصاص در آخرت است.»
همه با دیدن این صحنه به گریه افتاده بودیم و به سمت معلم دلسوزمان دویده و ایشان را در آغوش کشیدیم.
🌷بارها به صورت بسیجی اعزام شده بود, به حدی که بعضی ها فکر می کردند پاسدار است.
عملیات کربلای ۵، اسماعیل به قربانگاه قدم گذاشت. پیکر اسماعيل عزيز همچون امام حسين(ع) سر نداشت، دست راست و پای چپ را هم پیشاپیش به بهشت فرستاده بود، جسد مطهرش را از جای زخم ترکشی که در پهلو داشت و یادگار جبهه خرمشهر بود شناسایی کردیم.
#شهیداسماعیل_رئوفی🌷
#شهدای_فارس
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
نمی کَنَم دل از این عرصه #شقایقفام
کنار #لاله_رخان آشیانه می سازم
در آستان به خون خفتگان #وادی_عشق
برون ز عالم اسباب، خانه می سازم
#امام_خامنهای
پ.ن: مـا معتقـدیم راهِ حُـسَیْـن راهِ
خُـدایے سـٺ
هـر کَـس کہ حسـینےسـٺ
مـَرامـَش شهُـدایے سـٺ...
#شهید_لالهرخ_وادی_عشق
#امیر_حاجامینی🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاکریز_اسارت
✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی
💢 #قسمت_صد_و_یکم :
حسن و روزعلی(1)
به گفته کارگرانی که از بین بچه ها برای بافتن سیم خاردار و مستحکم کردن اونا هر روز به بیگاری بُرده میشدن، ۳۷ ردیف سیم خاردار چه بصورت چندحلقوی روی هم تا دیوارای سیم خاردار بافته به هم با پایه های بسیار قوی و ... در اطراف اردوگاه وجود داشت و علاوه بر همه اینا با برجکای متعدد در اطراف دیده بانی و مراقبت میشد و در داخل لایه ها و ردیفا هم جاده هایی بود که نگهبانا شبانه روز بین اونا قدم می زدن. شاید به جرات میتوان گفت عظیم ترین و نفوذناپذیر ترین موانع و حصارهای طول تاریخ جنگای دنیا در بین اردوگاهای اسرا در اردوگاه یازده تکریت ایجاد شده بود.
با توجه به توضیحات بالا ، هیچ عاقلی این فکرو تو سرش خطور نمی داد کاری رو انجام بده که نتیجه اش جز مرگ نبوده و هیچ شانسی برای موفقیت نداره. بر فرضم اگه کسانی فکر فرار تو ذهنشون بود عملا امکان تحققش وجود نداشت. اما وقتی که پایِ بهانه و یه سناریوی ابلاغ شده باشه دیگه جای استدلال و اینجور چیزا نیست و باید چن نفر قربانی این سناریوی شیطانی میشدن تا بقول معروف تمامی حدود ۱۶۰۰ اسیر این اردوگاه ۱۱ تکریت ماستشون تو کیسه بکنن و هیچ وقت فکر فرار تو مخیلشون خطور نکنه.
یکی از روزای داغ خرداد سال ۱۳۶۶ بود که خبر اومد حسن طاهری و روزعلی رو بردن اتاق شکنجه و زیر شدیدترین شکنجه ها قرار دادن. این خبرا هم توسط همون جاسوسا بین بچه ها منتشر میشد که محیط رعب و وحشت رو تشدید کنن.
بعد از انتشار این خبر دیگه تا دو ماه کسی خبری از این دو نفر نداشت. بعضیا می گفتن زیر شکنجه شهید شدن و بعضیا می گفتن احتمالا به استخبارات بغداد اعزام شدن و خلاصه همه جور گمانه زنی بین بچه ها بود و هیچکس خبر درست و موثقی از سرنوشتشون نداشت. تا اینکه بعد از دو ماه دو نفر رو لنگان لنگان اوردن بند سه. نحیف و استخونی که هیچ شباهتی به حسن و روزعلی نداشتن و به همه اعلام کردن که کوچکترین تماس و حرف زدن با اونا ممنوعه و متخلفین به شدیدترین وضع مجازات میشن.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاکریز_اسارت
✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی
💢 #قسمت_صد_و_دوم :
حسن و روزعلی(۲)
حسن و روزعلی، دو سه هفته تحت نظر و مراقبت شدید بودن و تو این مدت این دو عزیز جداگونه گوشه آسایشگاه زندگی می کردن و هیچکس حق حرف زدن و ارتباط با اونا رو نداشت. تا اینکه کم کم اوضاع عادی شد و اجازه پیدا کردن که با بچه ها قاطی بشن ، اما همچنان درباره اون ماجرای مرموز تا ماها سکوت کرده بودن و چیزی نمی گفتن. بعد از مدتا که اوضاع عادی شد ، شرح اون ماجرای هولناک رو برامون تعریف کردن که از این قرار بود: بعد از صحنه سازی و گزارش کذب یکی از جاسوسا درباره اینکه آشپزای اردوگاه برنامه ای برای فراری دادن تعدادی از اسرا دارن و سهمیه غذایی بیشتری به اونا میدن و راه و چاها رو به اونا نشون دادن تا در فرصت مناسب فرار کنن ، باعث شد ده نفر آشپز رو ببرن تو اتاق نگهبانا و بهشون برق وصل کنن و حسابی با کابل بزنن. به گفته حسن طاهری شکنجه گر این صحنه عدنان بود که از سفاک ترین و بی رحم ترین درجه دارای بعثی بود و حتی از افسرای مافوق خودشم حساب نمی برد. در گفتگویی که با حسن طاهری داشتم حوادث اون روزا رو اینگونه روایت کرد:
«همه ما ده نفر آشپز رو روز اول بُردن اتاق نگهبانا که در بین بند یک و دو قرار داشت و عدنان اومد و بعد از اینکه اتهام ما رو مبنی بر برنامه ریزی و تلاش برای فراری دادن تعدادی از اسرا رو بیان کرد با تهدید گفت که حرف بزنید و باید اعتراف کنید که این تصمیمو داشتید و جزئیات برنامه رو شرح بدید. به چه چیزی باید اعتراف می کردیم؟ و کدام جرم نکرده رو گردن می گرفتیم.
هدفشون فقط شکنجه بود و ما هیچ راه فراری از اون نداشتیم. بعد از اینکه کلی با کابل زد ،یکی یکی برق به بدن بچه ها وصل کرد وتا فرداش رهامون کردن. روز دوم عدنان فقط من و روزعلی رو صدا زد و بُرد اتاق شکنجه. اصرار داشت که باید اعتراف کنید و گفت:ما فهمیدیم که بقیه بیگناه بودن و کار شما دو تا بوده و اگر اطلاعات ندید شما دو تا رو میکشیم. حتی از لابلای صحبتا متوجه شدم که می گفت امروز یکی و فردا اون یکی رو بکشید.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#صد_و_شصت_و_ششمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿 8 📿 9 📿 11 📿 12 📿 14 📿 15 📿 19 📿 20 📿 21 📿 25 📿 26 📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_609_461)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊🕊
#فرازى_از_کلام_شهید:
برادران مسئول! كه به طـور مستمر در جهت پیشبرد اهداف انقلاب شبـانه روز فعالیت می كنید، به #عدالت در كارهایتان و تصمیم گیریهایتان به عنوان یک مرز ایمان داشته باشید.
اگر این مرز شكسته شـود و پای انسان به آن طرف مرز برسد، دیگر حـد و قانونـی را برای خـود نمی شناسد.
«عدالت را فدای مصلحت نكنید.»
سردار جاويدالاثر #فاتح_سوسنگرد، #شهيد_على_تجلايى 🌷
تاریخ ولادت:٥ مرداد ١٣٣٨
محل ولادت :تبريز
تاریخ شهادت:٢٥ اسفند ١٣٦٣
محل شهادت :شرق دجله
عمليات :بدر
#روحش_شاد_و_یادش_گرامی_باد🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#خاطرات_شهدا
او در سیره شهدا ذوب شده بود...
مــادر از خصوصیـاتش
اینگونه روایت میکند :
علیرضا لباس نو نمیپوشید ...
میگفت مگر رزمندههای ما لباس نو میپوشیدند. موقع خواب تشک زیرش نمیانداخت و می گفت:
مگر شهدایما روی تشک میخوابیدند
او بسیجی به تمام معنا بود؛
وقتی از او میپرسیدم
در پادگان چه کاره هستی؟
میگفت : جاروکشم ...
شوخ طبع بود و در عین حال با ادب
از هر غذایی نمیخورد و میگفت نمیدانم پول این غذا از چه راهی تهیه شده ، اهل تضرع بود و عبادت خالصانه گاهی شبها که میرفتم رویش پتو بیاندازم که سردش نشود، می دیدم عبا انداخته و دارد قرآن میخواند و گریه میڪند....
#جستجــوگر_نـور
#شهید_تفحص_علیرضا_شهبازی
#سـالروز_شهــادت🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاکریز_اسارت
✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی
💢قسمت صد و سوم:
حسن و روزعلی(۳) اسناد زنده مظلومیت یک ملت
حسن میگه: ما هم که واقعا چیزی برای گفتن و اعتراف کردن نداشتیم قسم و قرآن می خوردیم که ما بیگناهیم و هیچ کاری نکردیم. اصلا عدنان مسیحی بود و اعتقادی به این قسم و قرآنا نداشت. اول دو تامونو به چوب فلک بست و اونقد با کابل زد تا کف پاهامون ورم کرد. بعدش اتو رو روشن کرد و وقتیکه داغ میشد می چسبوند کف پاهای ما و چند بار این کار تکرار شد تا تمامی پوست و مقداری از گوشت کف پاهامون سوخت. هیچ توجهی به ناله ها والتماسای ما نداشت و ساعتا این وضعیت ادامه داشت . بعدش با اتو زیر بغل و کلاشه های رانمون رو هم اتو کشید و سوزوند. چند بار از هوش رفتیم و هر بار با ریختن آب ما رو بهوش می آورد و به شکنجه و اتو کشی ادامه تا اینکه تمام گوشت کف هر دو پای ما سوخت و داشت به استخون می رسید.شکنجه که تموم شد و دیگه جایی از بدنمون سالم نمونده بود انداختنمون تو دو اتاق جداگونه و تا دو ماه بدون حموم و حق استفاده از توالت و بدون هیچگونه رسیدگی و پانسمان و بصورت انفرادی زندانی شدیم. برای قضای حاجت یه قوطی کف انفرادی گذاشته بودن و روزی مقدار کمی آب و غذا از پنجره به ما می دادند. بعلت گرمی هوا و عدم رسیدگی بعد از چند روز زخما عفونت کرد و کِرم زد. روز به روز وضعمون بدتر میشد و دیگه داشتیم به روزای آخر عمرمون می رسیدیم تا اینکه بعد از دوماه تحمل این شرایط سنگین و سخت ما رو برگردوندن بند سه و آسایشگاه هشت و ناصر(جاسوس مخوف بند سه) رو مراقب ما قرار دادن که کسی باهامون ارتباط برقرار نکنه.»
آنچه شنیدید و خواندید اظهارات حسن ظاهری بود که فقط خودش و روزعلی از اون خبر داشتن. اونم هر کسی فقط از وضعیت خودش خبر داشت نه دیگری.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاکریز_اسارت
✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی
💢قسمت صد و چهارم :
حسن و روزعلی(۴) اسناد زنده مظلومیت یک ملت
زمانی که این دو عزیز رو اوردن بند سه ، همه رو به خط کردن و عدنان اعلام کرد که تا وقتی که بهتون نگفتیم هیچکس حق کوچکترین ارتباطی با این دو نفر رو نداره و افراد متخلف بشدت مجازات میشن. فقط بچه ها روزی دو بار اینا رو با پتو جابجا می کردن و بعد از یکی دوماه که مقداری بهتر شدن زیر بغلشونو میگرفتن و برای رفتن به حموم و دستشویی کمکشون میکردن.
بعثی ها تهدیدشون کرده بودن که اگه زبون باز کنن و از این ماجرا چیزی به کسی بگن دوباره بشدت مجازات میشن و این بندگان خدا هم چیزی نمی گفتن.
از زمانی که شکنجه شدند هشت ماه طول کشید تا بتونن کاملا روی پای خودش بایستن ، اما تا آخرین روزای اسارت همچنان تعادل نداشتن و تلوتلو میخوردن. خصوصا اینکه کف پاشون گوشت اضافه اورده بود و نمی تونستن تعادلشون حفظ کنن.
حسن می گفت وقتی آزاد شدیم تحت درمان قرار گرفتم و سالها دارو مصرف کردم تا کمی بهتر شدم. بعد از گذشت ۲۸ سال از اون جنایت هولناک ، وقتیکه حسن طاهری رو سه سال پیش در همایش آزادگان تکریت ۱۱در دزفول ملاقات کردم. دیدم هنوز تعادل لازم رو نداره و می گفت: هنوز خیلی وقت ها کف پاهام میسوزه و حرارتش به همه بدنم منتقل میشه و مدام باید دارو مصرف کنم. باورم نمیشد بعد از این همه سال هنوز جای زخم ها مونده باشه ولی وقتی کف پاهاشو نشونم داد انگار جای سوختگی تازه خوب شده. دو سه تا عکس از کف پاهاش گرفتم تا بعنوان سند جنایت صدام و حزب بعث برای تاریخ بمونه.
امشب که شب یازدهم بهمن ۱۳۹۷ هست و ۳۱ سال از اون خاطره تلخ میگذره وقتی تلفنی باهاش حرف می زدم با همون روحیه شاداب و طبع بزرگی که داشت می گفت: حاج آقا هنوزم دارم دارو مصرف می کنم و اگه از خودم مراقبت نکنم و توصیه های پزشک رو عمل نکنم دچار مشکل میشم.حسن طاهری با همین وضع و اوضاع نابسامان جسمی اش سالها با کسوت پاسداری به خدمت پرافتخارش ادامه داد و اکنون به افتخار بازنشستگی نائل شده و بعنوان یکی از پیشکسوتان جهاد و شهادت هیچ توقعی از نظام اسلامی نداره و هیچ سهمی از انقلاب برای خودش و خانواده قائل نیست.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#صد_و_شصت_و_ششمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿 8 📿 9 📿 11 📿 15 📿 19 📿 20 📿 21 📿 25 📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_610_461)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊🕊