eitaa logo
سنگرشهدا
7.3هزار دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
3.1هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 بالیده رضا لحظه‌به‌لحظه به وجودت  مشهورتر از کل امامان شده جودت 🌸🍃🌸🍃 ❤️ j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
#دست_های_خدا #روی_زمین_باشید سلام همسنگران عزیز ما خادمین سنگرشهدا قصد داریم مثل هر
موجودیمون تا الان ۳۵۰ تومن هست واسه هرخانواده یک سبدغذایی ۲۰۰تومنی میخوایم که درکل به ۱۰تا خانواده میرسه..ممنونم حمایت کنید
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢عملیات نیدو و شعار یا زهرا(۲) فرمانده از ما خواست ساکت بشیم و شروع کرد به تهدید‌ کردن ولی بچه‌ها اصلا اعتنا نکردن و با صدای بلند‌تر و هماهنگ به شعار یا زهرا رو ادامه دادیم. می‌دونستیم حضرت زهرا خودش به داد زندانیا و همه ما می‌رسه و کمک‌مون می کنه. اون بعثی خبیث وقتی دید کار داره خراب می‌شه و اگه گزارش به مقامات بالا برسه احتمالاً کار براش مشکل می شه، گفت خیلی خوب ساکت بشین آزادشون می‌کنیم. عنایت حضرت زهرا شامل حالمون شده بود و به فریاد فرزندای گرفتارش رسید. درِ زندان رو وا کردن و بچه‌ها رو که غرق در کثافت شده بودن و از شدت گرما و کتک کاری بیحال بودن و بدناشون همه سیاه و کبود بود رو از شکنجه‌گاه بیرون آوردن. اجازه بهش دادن که برن حموم و بچه‌های ما هم لباس تمیز بهشون دادن و به لطف بی بی دو عالم برگشتن سرِ جاهاشون تو سوله ها. این مسئله عاملی شد برای پیوند بیشتر بین ما و سوله‌ها که اکثرا ارتشی بودن و همدلی بین ما و اونا دو چندان شد. شکستن دهان منافق بعضی در اسارت شده بودن سمبل مقاومت و نترسی. یکی از اونا جوهر محمدیان بچه اسلام آبادِ غرب بود. جوهر‌ از پاسدارای قدیمی بود که دو تا بچه داشت و بچه سومش تو راه بوده که اسیر شده بود و نمی‌دونست بچه‌ش پسره یا دختر یا اصلا سالم بدنیا اومده یا نه. سی و خورده ای سالش بود و سرِ بی باکی داشت. از کسانی بود که علاقه ویژه ای به حضرت امام خمینی داشت و کوچیک‌ترین بی احترامی به امام رو نمی تونست تحمل کنه. روزی یکی از جاسوسا در حضورش به امام توهین کرده بود. نمی دونست جوهر چجور آدمیه و الّا به گور باباش می‌خندید که همچین غلطی بکنه. جوهر با مشت کوبیده بود توی دهانش و فکشو پایین آورده بود. بچه ها هم دخالت کردن و بهش گفتن اگه چیزی به بعثیا بگه تکه پاره‌ش می کنن. بیچاره با فکِ آویزون تا مدتا درد می‌کشید و مثل موش مرده یه گوشه‌ای کز می‌کرد و تا آخر هم جرات نکرد بِره گزارش بده. به شوخی بین خودمون می‌گفتیم این نتیجه دهن لقی کردنه. جوهر شده بود قهرمان مشت زنی و مثل محمد‌علی‌کلی که فکِ جوفریزر رو پایین آورد، کاری کرد موندگار. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢زورکی خوش باشید و برقصید(۱) آخرین عید نوروز اسارت (نوروز۶۹) از راه رسید. بچه‌ها در تدارک برگزاری جشن بودن. آسایشگاها رو تمیز کردیم. لباسا رو با گذاشتن زیر پتو اتو زدیم و بعضی شعر و سرود و بعضی جوک و لطیفه و تعدادی هم تئاترِ طنز و خنده دار آماده می‌کردن و یه نفر هم داشتیم که شعبده بازی بلد بود و یه سری شیرین‌کاری انجام می‌داد و در نوع خودش و بدون امکانات شعبده بازی جالب بود. عده‌ای هم با کمک آشپزها از حداقل امکانات مثل خمیرداخلِ صمون و کمی روغن و شکر، شیرینی آماده می‌کردن. بعثیا که هیچ بهانه ای برای بر هم زدن عید و شادی ما نداشتن، یه ترفندِ شیطانی به ذهنشون رسیده بود و برای ما شدن دایه از مادر مهربونتر و وانمود می‌کردن که مثلا می‌خوان کاری بکنن که خیلی بهمون خوش بگذره و خوش بحالمون بشه. روز عید شد و ما از قبل برای برگزاری جشنِ روزِ عید نوروز از عراقیا اجازه گرفته بودیم. سال تحویل شد و برای اولین بار در اسارت همه دور هم جمع بودیم و می‌خواستیم یه جشن حسابی برگزار کنیم و شادی کنیم. شیرینی بین بچه‌ها تقسیم شد و گروه سرود یه سرود شاد اجرا کردن و رفیق شعبده بازمون، یه شعبده بازی حسابی راه اندخت و یه تئاتر طنز هم اجرا شد. داشت حسابی بهمون خوش می گذشت که بعثیا اومدن وسط ماجرا و ازمون خواستن که برقصیم. بچه ها که نمی خواستن بهونه دستشون بدن و عیدمون خراب نشه . گروهی اومدن وسط و شروع کردن بصورت هماهنگ یه سری حرکات نرمش زورخونه ای رو انجام دادن. البته برای ما جذاب و جالب بود، ولی بعثیا به این حد قانع نبودن و می دونستن ما رقص رو حروم می‌دونیم ، می‌خواستن با تحت فشار قرار دادنمون، عید رو خراب کنن و بهانه‌ای برای زدن پیدا کنن. افسر اردوگاه جلو اومد و گفت: «شنو های ریاضه» یعنی این چیه این ورزشه. باید برقصید. گفتیم ما هیچکدوم رقصیدن بلد نیستیم و تو شادی‌هامون نمی رقصیم. ما اینجور راحتیم و اجازه بدید به روش خودمون و طبق آداب و سنت‌های خودمون شادی کنیم و جشن بگیریم. افسر گفت: ما بهتون اجازه ندادیم که هر کاری میخواید انجام بدین، بلکه باید اونجوری که ما میخوایم شادی کنید. گفتیم پس اجازه بدید بریم تو آسایشگاهامون و برای خودمون استراحت کنیم. شروع کرد به تهدید کردن که اگه نرقصید کتک می‌خورید و کابل ها رو دست گرفتن. تعدادی رو به زور کشاوندن وسط و دستور دادن برقصید. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 9 📿 10 📿 11 📿 12 📿 13 📿 21 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 559 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
ای شـهید آدم‌هاے دیڪَر را نمی‌دانم در مـن اما... اولین حسی ڪه هر روز صبـح بیدار می‌شود دوست داشتن تـوست .. 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ✔همسر شهید یعنی رضایت نامه شهادت... .✔ یعنی تکیه گاه ... .✔یعنی سنگ صبور یک مرد آسمانی... .✔ یعنی بدرقه ی روز آخر... . ✔ یعنی قرآن بالاسر... .✔ یعنی اضطراب و دلهره... .✔ یعنی منتظر یک تماس... . ✔ یعنی دعای سلامتی... . ✔ یعنی محرم اسرار شهید... .✔ یعنی هم مادر هم پدر ... .✔ یعنی خبر شهادت... ✔یعنی آخرین دم گوشی های زیر تابوت . ✔ یعنی پنجشنبه های دلتنگی... .✔یعنی مسافر گلزار شهدا.... ✔یعنی طعنه ها و کنایه ها... . ✔ یعنی عزت و صلابت... .✔ یعنی همیشه عاشق... . ✔ همسر شهید یعنی خود شهید یعنی شهیده .... (همیشه دوستت دارم ای شهید) . . 📎پ ن: تقدیم به همه ی همسران شهدا... عشق شما پاک ترین عشق بود و هست و خواهد بود ....در پناه شهیدتان ...🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
#دست_های_خدا #روی_زمین_باشید سلام همسنگران عزیز ما خادمین سنگرشهدا قصد داریم مثل هر
موجودیمون تا الان ۵۲۵ تومن هست واسه هرخانواده یک سبدغذایی ۲۰۰تومنی میخوایم که درکل به ۱۰تا خانواده میرسه..ممنونم حمایت کنید
قرار هر پنجشنبہ ی دلم؛ گوشہ ای از شهر، ڪہ آسمانش تو را در بر گرفتہ است... 🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
🍃🌸🍃🌸🍃 گفتند قسم بده رضا را به جواد هَشتَم گروِ نُه ام شده ، یعنی این... 🍃🌸🍃🌸🍃 ❤️ j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
🌷 چنان به موی تو آشفته‌ام به بوی تو مست... ‌‌ بابا این روزا میدونی به چی بیشتر از همه محتاجم؟ به دستات... دلم میخواد برم تو این عکس، تو اون زمان و لحظه بمونم ‌‌ این‌بار به جای اینکه تو بگی رضا بیا چایی رو بگیر دستمو بشورم من بگم بابا تو بیا دستتو بذار رو چشمام اشکو از روی چشمام پاک کن بیا که با اشک صورتم دستای قشنگتو بشورم دستی که دست علمدار بود... ‌‌ بابا کاش میتونستم همه زندگیمو همه عمرمو بدم جاش همه لحظه‌های با تو بودن از به دنیا اومدنم تا این روزایی که تو بودی و من به دنبالت میدویدم رو پس بگیرم و برگردم به همون زمان دلم سخت معجزه میخواهد... ‌‌ هنوزم مانند قبل اما اینبار مثل یک اسیر تشنه در این بیابان خشک به دنبال تو میدوم... اینبار من جامانده به ‌دنبال ردپایت میدوم. دل من تورا میخواهد فقط و فقط تورا... ‌‌ یا دَهر اُفّ لَكَ مِن خَليل j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
🔴 واکنش توییتری امروز رهبر انقلاب به کشتار مسلمانان در هند ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صداتو بلند کن بفهمن که هستی... هنوز زنده ای و چشاتو نبستی... 📎پ ن: شصت و دو روزه در فراغت میسوزیم😭💔 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
#دست_های_خدا #روی_زمین_باشید سلام همسنگران عزیز ما خادمین سنگرشهدا قصد داریم مثل هر
موجودیمون تا الان ۷۴۵ تومن هست واسه هرخانواده یک سبدغذایی ۲۰۰تومنی میخوایم که درکل به ۱۰تا خانواده میرسه..ممنونم حمایت کنید
سردار شهیدم ؛ این روزها ، نبودنت بر شانهٔ بغض تنهایی‌مان خیـراتِ اشڪ می ڪنـد . . . 🌷 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌ j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢زورکی شاد باشید و برقصید( ۲) بچه بسیجی کجا و رقص کجا؟ واقعا هم بلد نبودیم. تعدادی رو با کابل زدن که دروغ می‌گید و نمی‌خواید برقصید و دارین بهونه میارید. نانجیبا حسابی روز عیدمون رو خراب کردن. مقداری که بچه ها رو زدن یه پیرمرد ارتشی بلند شد و گفت من بلدم ترانه بخونم و برقصم. بعثیا هم خوشحال شدن که تونستن اراده شون رو به ما تحمیل کنن .آوردنش وسط اونم مقداری از ترانه‌های زمان شاه رو خوند. بچه‌ها بشدت عصبانی شده بودن و چپ چپ نگاهش می کردن. آخرش یکی پا شد و هولش داد و افتاد زمین. بعثیا هم با کابل به جون بسیجی افتادن و بعد از کلی کتک زدن با کابل و لگد، انداختنش انفرادی. جشن عید ما باشیرینی و سرود شروع شد و به لطف بعثیا با کابل و انفرادی قبل از ظهر به اتمام رسید. ولی به این حد از مزاحمت و آزار رسوندن قانع نشدن. بعد‌ظهر دوباره اومدن و گفتن از آسایشگاها بیاید بیرون. حالا که شما رقص بلد نیستید رفتیم براتون تعدادی رقاص و آوازه‌خون از سوله ها آوردیم و دیگه بهونه‌ای ندارید. همه توی محوطه بودیم که تعدادی سیاه زنگی با تار و تنبک ریختن تو قلعه و شروع کردن به خوندن و رقصیدن. حسابی با زغال خودشونو سیاه کرده بودن. اینا دیگه کین؟ از کجا اومدن. نکنه از منافقین باشن. ولی نه انگار بچه ارتشیای رفیقمون تو سوله‌ها هستن. مقداری زدن و رقصیدن و ما هم مثل مجلس ختم سرمونو انداخته بودیم و خبری از خنده و شادی نبود. بندگان خدا انگار آبِ‌یخ ریختن رو سرشون. یکیشون گفت: بچه ها! ما بخاطر شما اومدیم. عراقیا به ما گفتن شما ترانه و رقص بلد نیستین و ازمون خواستن که بیایم شادتون کنیم. یکی از بچه‌ها گفت شما رو فرستادن که ما رو عذاب بدید نه شادمون کنید. با تعجب پرسیدن چطور؟ مگه می‌شه با رقص و ترانه یکی رو عذاب داد. براشون ماجرا رو توضیح دادیم. طفلکیا سرجا خشکشون زد و شروع کردن به عذرخواهی. خیلی مرد بودن. درسته که روشِشون با ما فرق می‌کرد، ولی ایرانی بودن و برای شاد کردن دلِ ما اومده بودن. وقتی که فهمیدن قضیه چیه، همه چیز رو متوقف کردن و حتی عذرخواهی کردن بچه ها هم با هاشون روبوسی کردن و عید رو بهشون تبریک گفتن و مقداری شیرینی خوردن و رفتن. اینم یه نوع جشن و شادیه دیگه. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢فیزیوترابی مجانی احمد چلداوی شده بود برقکار قلعه و هر وقت مشکلی برای برق قلعه پیش میومد، می‌فرستادن دنبال احمد که اونو تعمیر و راست و ریست کنه. یه روز فیلم مستهجنی رو آوردن و توی یکی از آسایشگاه‌ها داشتن نمایش می دادن. تنها راه، قطع کردنِ برق بود و این تنها از عهده احمد ساخته بود. احمد دست بکار شد و طوری که عراقیا متوجه نشن رفت فیوز اون اتاق رو توی جعبه فیوز قطع کرد. همون وقت تعدادی از بچه ها حموم بودن دیوترم حموم قلعه هم برقی بود و نگو به همین اتاق وصل بوده. احمد می‌گه یهو دیدم سعید راستی اومد و گفت احمد چیکار داری می‌کنی. بچه‌ها تو حموم یخ کردن. تازه فهمیدم که فیوز اون اتاق و حموما یکیه. احمد تو خاطراتش نقل می‌کنه بخاطر تعداد زیاد بچه‌ها و استفاده زیاد از حموم معمولاً المنت ها می‌سوخت و چون قطعاتی برای تعویض نداشتم مجبور می شدم قسمت سوخته المنت رو جدا کنم و از بقیه‌ش استفاده کنم. برای جدا کردن المنت مجبور بودم روکش رو جدا کنم و این باعث می‌شد مقداری برق به آب منتقل بشه. شیر آب حموم و دستشویی‌ها هم حالا دیگه برقدار شده بودن و بچه‌ها که می‌رفتن زیر دوش بدنشون می لرزید و یه جورایی فیزیوتراپی مجانی هم می‌شدن. بچه ها با شوخی و خنده به احمد می‌گفتن: احمد واقعا برق و آب رو قاتی کردی! به هر حال ، کاچی بهتر از هیچی. یا باید توی زمستون با آب سرد دوش می‌گرفتیم یا از نعمت حموم برقابی استفاده می‌کردیم و مجانی فیزیوتراپی می‌شدیم. 🔅 برنامه ریزی برای فرار* توی اردوگاه ملحق ۱۸ و زندان قلعه به هیچ‌وجه امکان فرار وجود نداشت. اما دریچه‌ای باز شده بود و اونم از طریق بیمارستان بود. توی زندان قلعه برخلاف اردوگاه تکریت۱۱ بعضی از بیمارای بدحال رو اعزام می‌کردن به یه بیمارستان نظامی که در نزدیکی شهر بعقوبه بود و بهش می‌گفتن «ردهه» چند نفر از مریضامون اعزام شده بودن درمانگاهِ‌ردهه و با وارسی که از وضع و اوضای اونجا داشتن به این نتیجه رسیدن که تنها راه ممکن برای فرار همینجاس. اینا که برگشتن قلعه، خبر رو به بقیه دادن و زمزمه‌ای بین بچه‌ها افتاد و گروهای مخفیانه و هماهنگیایی برای فرار شکل گرفت. ● جناب دکتر احمد چلداوی هم اکنون دارای استاد تمامی و (پروفسور) رشته برق هستند. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 9 📿 10 📿 11 📿 12 📿 13 📿 21 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
#دست_های_خدا #روی_زمین_باشید سلام همسنگران عزیز ما خادمین سنگرشهدا قصد داریم مثل هر
موجودیمون تا الان 845تومن هست واسه هرخانواده یک سبدغذایی ۲۰۰تومنی میخوایم که درکل به ۱۰تا خانواده میرسه..ممنونم حمایت کنید
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 560 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
یک عمر شهیـد بود و، دل باخته بود بردشمن و نفس خویشتن تاخته بود از پـیـکــر سـوخـتـه، نـبـودش بـاکـی او سوخته‌ای بود که خودساخته بود 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آخرین پیام... اولین قدم... 🔹 فیلم منتشر نشده از سخنرانی سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی به زبان عربی در جمع مجاهدان و رزمندگان 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
😔 یادمون باشه این روزا که حوصلمون سر رفته انقدر خونه موندیم، یه عده ۳۵ساله خونه نشین شدند و بیرون نرفتند چون مشکل تنفسی دارند، دست و پا ندارند و... 📎پ ن : عکس مربوط به جانباز دفاع مقدس شهید سید حسن املی هست..شادی روحشون صلوات🌷 •••❥•ʝøɪɴ: @sangarshohada🕊
💠 راهکار عملی شهید پورهنگ برای حاجت روا شدن ▫️هر وقت مشکلی بزرگ یا حاجتی داشت، متوسل می شد به حضرت زهرا(سلام الله علیها). میگفت باید زرنگ باشی و بدانی چه‌چیزی را از چه‌کسی بخواهی از ائمه باید توقع داشت نه طلبکار بود. اگر توقع کمک و دستگیری داشته باشی، آن بزرگواران هم حتما به تو عنایت می کنند. ▫️با توجه تمام دو رکعت نماز می خواند و هدیه می کرد به حضرت زهرا(سلام الله علیها)، می گفت چیزهای زیادی از این نماز دارم. ازدواج و کار و فرزند را اثر همین نماز می دانست. شک ندارم شهادت را هم از همین نماز و نظر لطف حضرت‌زهرا(سلام الله علیها) گرفته بود 🌷 •••❥•ʝøɪɴ: @sangarshohada🕊