eitaa logo
سنگرشهدا
7.4هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
3.1هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 عاشقی با سرداردلها 🌷 ♢ به مناسبت ختم داریم □ از تا ماه به مدت چهل روز زیارت عاشورا را هدیه به شهید پر افتخار اسلام و دیگر شهدای فرودگاه بغداد میکنیم ...شهیدی که نیمه شب وقتی همه خواب بودیم در آتش فرودگاه سوخت بخاطر حفظ امنیت ما ○این ختم از شروع میشود تا سیزده دی ماه (روز سالگرد ) به مدت چهل روز ¤عزیزانی که مایل هستند در قرار عاشقی با سرداردلها شرکت کنند هرشب ... در اعلام کنند @R199122 473 🌷 یادشهدا کمتر از شهادت نیست🌷 رو هدیه میکنیم به روح پرفتوح شهدای فرودگاه بغداد... بسم الله...🌷
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 221 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
نمے‌شناسمِ‌تـان امّـا در این قاب تصــویر خیلـے آشناست اینقدر ڪہ دلتنـگ‌تان مے‌شوم ڪاش شرمنـده نگاه آشنایتـان نباشم ۲۵_کربلا 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
4_904241124346954126.mp3
6.34M
🎤 دنبالِ شَهادَتَم وَلی عُرضه نَدارَم 📎کربلایی @sangarshohada 🕊🕊
از نگاهش ستاره🌟 می‌ بارید اشتیاقی🕊 به پر ڪشیدن داشت عاقبت رفت و آسمانی✨ شد ناز چشمان😔 او خریدن داشت... @sangarshohada 🕊🕊
🌱 جاے خالے که مادرش میگفت: به گوشم رساندن که سجاد لب تشنه شهید شده... وقتی تیر خورده بود از همرزمانش آب طلب میکند، اما دوستانش به سجاد اب نمیدهند و میگویند الان نمیتونیم بهت آب بدیم چون آب برای بدنت ضرر داره و سریع شهید میشی. لحظاتی بعد سجاد تشنه به شهادت میرسد... این موضوع خیلی منو ناراحت کرده بود، هی با خودم میگفتم کاش به پسرم آب میدادن تا اینکه یه شب تو خواب دیدم سجادم پایین کوه افتاده و من دارم میرم بهش اب بدم، اما بانویی رو دیدم که عصا بدست (آن بانو (س) بود) رفت و به سجاد آب داد و برایم دست تکان میداد منظورش این بود خیالت راحت به پسرت آب دادم. الان مطمئنم که سجاد سیراب به شهادت رسیده است. ♡ @sangarshohada ♡ 🕊🕊
▪️۵۰ نفر از غواص‌های لشکر ۲۵ کربلای مازندران این کاغذ رو امضا کردند که همدیگر رو شفاعت کنند تاریخ امضاها ۶۵/۱۰/۲ هست. iD : @sangarshohada 🕊🕊
هدایت شده از مطلع عشق
🔺بار امانت بر دوش بانوان🔻 ✋جنگ دیروز معرکه رزم مردان این آب و خاک بود و رزمندگان نگذاشتند دشمن علم اسلام را در این سرزمین به زیر بکشد ..‌. 👊دشمن با مردانی مواجه شد که جان می دادند و میدان را خالی نمی کردند ⚠️دشمن سدی محکم در برابر خودش دید و فهمید اینجا میدان او نیست و باید چاره دیگری بیاندیشد 👌و فهمید آنچه باعث میشود مردان این آب و خاک، مقابل دشمن بیاستند و تا پای جان، از این سرزمین و ارزشهای الهی دفاع کنند، مادران پاکی هستند که این مردان در دامان آنها پرورش یافته اند. ☀️مادرانی که فرزندان بزرگی چون شهید شیخ فضل الله نوری، شهید مدرس و امام خمینی از دامن آنها به معراج رسیدند. ✨مادرانی که شهید خرازی ها و باکری ها و همت ها و حججی ها را پرورش دادند. ❌ و فهمید تا وقتی که این مادران در این سرزمین هستند و چنین نسل هایی تربیت می کنند، شیاطین عالم نمی توانند به ایران تعرضی بکنند. ❗️پس میدان جنگ را عوض کرد و عصمت و عفت بانوان این سرزمین را نشانه گرفت تا اینگونه سد محکم ملت ایران را بشکند 🔔اگر دیروز مردان میدان دار جهاد و جنگ بودند، امروز نوبت زنان است که کمر دشمن را بشکنند. 🌹خواهرم امروز حجاب تو کوبنده تر از خون شهداست... @Mattla_eshgh
🔹باباش داره باهاش حرف میزنه لبخند پسر رو ببین! درسته عکس بابا تو بغل پسره اما انگار بابا بغلش کرده.. چه حرف ها که دارن به هم می زنن... @Sangarshohada 🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر انقلاب: سردار سلیمانی هم شجاع بود و هم باتدبیر؛ دل و جگر داشت و به دهان خطر می رفت.... حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در حسینیه امام خمینی(ره) قم : سردار سلیمانی هم شجاع بود و هم با تدبیر بود؛ برخی شجاعت دارند امّا تدبیر و عقل لازم را ندارند و برخی اهل تدبیر هستند، امّا دل و جگر اقدام را ندارند. ۱۳۹۸ @Sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #برزخ_تکریت ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مز
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو ‌● 🔆عملیات ساختمان سازی در همان روزهای اول افتتاح اردوگاه نگهبانها بصورت موقت در چادر اقامت داشتند که با بکارگیری بچه‌ها اتاقی در حدود ۴×۵ در ضلع جنوبی آسایشگاه* شش بنا گردید. یکی از بچه‌ها در بند ۱ و ۲ با ساخت قالبی از چوب در ابعاد تقریبی ۳۰×۲۰×۱۵(طول ـ عرض ـ ارتفاع) اقدام به تهیه خشت خام نمودند و بدینوسیله اتاق نگهبانی در جوار آسایشگاه ۶ بر پا شد. یادم هست بچه‌ها به دستور و تشَر عدنان با پای برهنه کف اتاق مذکور را لگدکوب و به اصطلاح شفته نمودند. یکی از دوستان با استفاده از بشکه دویست لیتری ، بخاری هیزمی ساختند و با سرهم کردن قوطی‌های روغن نباتی لوله بخاری نیز تهیه و نصب نمودند. حالا قوطی‌های نازک روغن را چگونه به یکدیگر متصل نمودند حضور ذهن ندارم . ساختمانی مشابه همین در بند سه و چهار نیز برای نگهبانهای آن دو بند بنا می‌گردد. به مرور کنار همان ساختمان کارگاه نجاری و نقاشی در بند ۱و۲ و کارگاه نجاری و آهنگری در بند۳و۴ دایر گردید که مختصر توضیحی قبلا داده شد. در تابستان سال۶۶ به علت کثرت جمعیت اسرا در ضلع شمالی آسایشگاه ۴و ۱۰ دو آسایشگاه جدید بوسیله بلوک سیمانی توسط بچه‌ها ساخته می‌شود که به آسایشگاه ۴ و ۱۱ جدید معروف شد. از جمله دیگر ساختمانهای ساخته شده با استفاده از بیگاری بچه‌ها، ساختمان آشپزخانه ، بهداری ، زندان و سلول انفرادی مابین بند ۲ و ۳ است . دو زندان کوچک گروهی و چهار زندان انفرادی سلولهای انفرادی با راهرویی تنگ و باریک که به چهار سلول در ابعاد ۱×۱ متر منتهی می‌شد. ساختمان سلول از بلوک سیمانی و پوشش سیمان و سقف شیروانی . در فصل زمستان سرما و تابستان گرمای شدید خود ابزار شکنجه بود. عرض و طول و ارتفاع کم ، امکان ایستادن و درازکشیدن را از زندانی می‌گرفت. مسوول نگهبانی از انفرادی معمولا به عهده نگهبانهای بندی بود که زندانی از همان بند به انفرادی منتقل شده بود البته در طول روز نگهبانهای هر چهار بند که با آشپزخانه در ارتباط بودند نیز در محیط و اطراف زندان حضور داشتند. * آسایشگاه به این معنی نبود که محل آرامش و آسایش اسرا باشد در واقع زندان جمعی بود که عراقی‌ها به آن « قاعه» یعنی سالن و اتاق بزرگ می‌گفتند. ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 9 📿 11 📿 12 📿 16 📿 17 📿 18 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 16 📿 17 📿 18 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 222 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
اگرکلامے هم نگویے جنگیدن رابہ عمل بہ دیگران اموختے 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🌱 مادرم هرگاه خواستی شهادتم را به رخ انقلاب بکشی، را بیاد آور. ای امام؛ به فرمانت آنقدر در سنگر می مانم تا بر پیکرم گل بروید. خواهرم! اگر می‌دانستی كه هر روز چند بار در جبهه‌ها شهيد می‌شوم اکنون را تنها يک پوشش ساده نمی ‌دانستی. برادرم؛ اکنون با تو چه باید گفت. زبان خاکی من است. نمی دانم برای تو مرثیه ای گویم یا برای خویش اما می دانم که من محتاج ترم تا تو. @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
🌱 مادرم هرگاه خواستی شهادتم را به رخ انقلاب بکشی، #زینب را بیاد آور. ای امام؛ به فرمانت آنقدر در س
🌷صادق از من کوچکتر بود و از کودکی علاقه زیادی به رابطه با دیگران داشت، یعنی غریبه و آشنا نمی شناخت و به همه محبت می کرد و با همه دوست بود. 🕊در تمام این سالها ارتباطش با دیگران بسیار خوب بود اما در برابر افراد زورگو ایستادگی می کرد. بیشتر با افراد باگذشت و متواضع طرح دوستی می ریخت. ✨اخلاق صادق با دیگر فرزندان خانواده تفاوت داشت و وقتی با مشکلی مواجه می شد با کسی در میان نمی گذاشت و اظهار عجز و نگرانی نمی کرد. اوقات فراغت را بیشتر با فوتبال، مطالعه کتاب می گذراند و گاهی اوقات نیز به پدرش در فروشگاه کمک می کرد. 👌او فردی پر جنب و جوش، اجتماعی و معاشرتی بود. به ندرت عصبانی می شد و بسیار رئوف بود. به هنگام گرفتاری به تفکر می نشست تا چاره کار را بیابد و اگر به نتیجه ای نمی رسید به بزرگان فامیل مراجعه می کرد. برای بزرگان خانواده و فامیل احترام خاصی قائل بود. ✍به روایت علی جانباز دفاع مقدس ♡ @sangarshohada 🕊🕊
✍قرار بود ۸۸ ، ایران هم مثل اوضاع سوریہ و عراق بشہ ولے خب نشد. iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
هدایت شده از مطلع عشق
خانم بانوی مسلمان و نوشیعه‏‌ی آمریکایی که چند سالی است به کشورمان مهاجرت کرده است، در حاشیه جشنواره دختران آفتاب، برایمان از وضعیت دشوار زنان و بانوان مسلمان و محجبه در آمریکا و جوامع غربی حکایاتی تعریف کرد.   📌در طول این مصاحبه، چند باری لرزه بر اندامم افتاد و هوای دل و دیده‏ام را ابری کرد؛ نه به خاطر اینکه او چه سختی‏هایی کشیده است، بلکه به این دلیل که اینگونه زنان مسلمان در غرب، برای حفظ حجاب خود از جان مایه می‏گذارند؛ اما درعوض در ایران و برخی کشورهای اسلامی که همه در انتخاب حجاب آزادند و کرامت زن مسلمان محفوظ است، متأسفانه برخی از دختران و زنان‏مان حرمت پوشش اسلامی را پاس نمی‏دارند! 🍃زهرا گونزالس می‏گفت: 12 یا 13 ساله بودم که مادرم به دین اسلام گروید. پیش از آن ما کاتولیک بودیم و من در مدارس کاتولیکی درس می‏خواندم. بعد از اسلام آوردن مادرم، او ما (من و برادران و خواهرانم) را نیز بدون هیچ اجباری به اسلام دعوت کرد و ما همگی به عشق و علاقه خود مسلمان شدیم. از آن به بعد همواره با پوشیدن روسری، در انظار ظاهر می‏شدم. درست یادم هست که روز آغاز سال تحصیلی بود. من به کلاس اول راهنمایی می‏رفتم و اولین بار بود که می‏خواستم با روسری به محیط آموزشی بروم. بارها خود را در آینه مشاهده کردم و از اینکه روسری‏ام به رنگ آسمان است، بسیار شاد بودم. می‏خواستم با دوستانم هم این شادی را تقسیم کنم. فکر می‏کردم همگی از نوع پوشش من لذت می‏برند... اتوبس مدرسه رسیده بود و من آخرین نفری بودم که سوار شدم. از همین اتوبوس‏های زرد بزرگ که همیشه برای سرویس مدارس استفاده می‏شود. از داخل سرویس سروصدا و هلهله شادی بچه‏ها شنیده می‏شد. همینکه وارد اتوبوس شدم و چشم بچه‏ها به من افتاد، ناگهان برای مدتی "سکوت" بر اتوبوس حکم‏فرما شد. یکی فریاد زد که «اینو ببینید؛ چی سرش گذاشته!!» یکی دیگر از بچه‏ها برای من آشغال پرتاب کرد، دیگری حرف‏های رکیک نثارم کرد... می‏خواستم فرار کنم؛ اما راننده اتوبس در را بست و گفت: «بنشین!» پایم بسیار سنگین شده بود و یارای حمل به من به سمت صندلی را نداشت؛ همان دو یا سه قدم به سمت صندلی برایم به اندازه یک سال طول کشید. بالاخره بر روی یکی از صندلی‏ها در ردیف جلوی اتوبوس نشستم. همچنان فحاشی‏ها و پرتاب اشیاء به سمت خودم را حس می‏کردم و می‏شنیدم؛ ولی به روی خودم نمی‏آوردم. به مدرسه که رسیدیم، احساس کردم روسری‏ام خیس شده؛ بعدها یکی از دوستانم گفت که بچه‏ها در سرویس و در طول راه، یکی یکی به سمت من می‏آمده‏اند و به روسریم آب دهان می‏اندخته‏اند! این داستان هرروز برای من تکرار می‏شد و من مجبور بودم با خودم دو یا سه روسری به مدرسه بیاورم تا پس از پرتاب‏های آب دهان از طرف دانش‏آموزان، دومی یا سومی را به سر کنم! خانم گونزالس با چنان شور و حرارتی این داستان را تعریف می‏کرد که گویی همین چند روز پیش این اتفاقات برایش رخ داده است؛ اما عجیب اینکه او اصلا از بیان این خاطرات تلخ ناراحت نبود! وقتی پرسیدم «آیا از یادآوری این قضایا ناراحت می‏شوید؟» گفت: «ما رأیت الا جمیلا! مگر من از حضرت زینب(س) بالاترم؟ هرگز ! او با آن همه سختی، مصائب کربلا را زیبا می‏دید؛ حال من بیایم و از اینکه به وظیفه مسلمانیم عمل کرده‏ام ناراحت باشم؟» "زهرا" در پایان گفت: «از اینکه می‏بینم در ایران تعداد زیادی از زنان و دختران اهتمام جدی ‏ای به حجاب و پوشش خود ندارند، دلم به درد می‏آید!» این را گفت و با لبخندی به سمت کودک خردسال خود که در کالسکه خوابیده بود، رفت. منبع:حجاب برتر ❣ @Mattla_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥در ارمنستان تصویر سه ژنرال آمریکایی، روسی و ایرانی را به مردم نشان می دهند. ❤همه ژنرال ایرانی را می‌شناسند و به او احترام می گذارند و به عنوان یک قهرمان از او یاد می کنند. پ.ن : میتونی جوری زندگی کنی باشی برای جهانیان، یا میتونی جوری زندگی کنی که از تو به بدی یاد کنند و تو رو با خرابکاری و فتنه ۸۸ بشناسند... ♨️در فتنه ای که حتی به عزاداری سرور و سالار شهیدان، امام حسین (ع) هم رحم نکردند که این خود نشان دهنده ی اهداف منحوس آنها بود. آتش زدن اموال عمومی و آزار دادن مردم و بسیجیان جان بر کفی که بعضاً بعد زخم داعش داخلی، به دست داعش خارجی به شهادت رسیدند... ✔️بله، انتخاب با خود توست؛ می تونی منفور باشی یا محبوب... حماسه روز مردم ایران گرامی باد✌️🇮🇷 @sangarshohada 🕊🕊
: ✍روزے میرسد ڪہ اسرائیل چنان بترسدڪہ مبادا از لولہ سلاحمان، بہ جاى گلولہ، اسرائیل آماده نابودی.. iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #برزخ_تکریت ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مز
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو ‌● 🔆 عملیات ساختمان سازی۲ ..... زندانی اگر با نگهبان متعادلی روبرو می‌شد امکان استفاده دو مرتبه در روز در عرض چند دقیقه از دستشویی خارج از زندان را داشت و در غیر این صورت مجبور بود در قوطی ... رفع حاجت کند. بیاد دارم دوستانی که توفیق انفرادی در تابستان را داشتند بیان می‌کردند که به علت عدم اجازه استفاده از دستشویی و فشار ادرار و برای اینکه زیر دست و پایشان خیس و نجس نشود مجبور بودند به اطراف دیوار سیمانی سلول ....... که در این صورت به علت گرمی هوا و داغ بودن دیوار و بخار ناشی از آن و دم کردن محیط ، شما خواننده عزیز خود تداعی کنید شرایط را.. زندانی سلول انفرادی بستگی به جرم مربوطه از قبیل نگهداری و داشتن اقلام ممنوعه مثل ابزار نوشتن ـ خواندن نماز شب ـ مخالفت کردن با قوانین و... روزانه یکی دو مرتبه از انفرادی خارج و پذیرایی مفصل می‌شدند ضمن اینکه قبل از انتقال به انفرادی به علت ضرب و جرح با بدنی مجروح وارد انفرادی می‌شدند بدلیل بوی نامطبوع داخل انفرادی نگهبانها تمایلی به نزدیک شدن به سلول را نداشتند و برای اخذ آمار با نزدیک شدن به راهرو ، با فراخوانی اسامی افراد و روئیت سر زندانی از دریچه تعبیه شده روی در ، آمار می‌گرفتند. به علت تاریکی محیط انفرادی در اوقاتی که دو سه نفر را داخل یک سلول می‌انداختند زمان زیادی طول می‌کشید تا از روی چهره بتوان یکدیگر را شناسایی کرد. بعضا بچه‌هایی که به عناوین مختلف امکان رفت و آمد محدود در اطراف انفرادی داشتند مثل بچه‌های آشپزخانه و بهداری و... کار امدادرسانی مخفیانه از زندانیان از قبیل آب و غذا و اطلاع رسانی انجام می‌دادند. ⛏ دوستانی که در کار بنایی مهارت داشتند به خارج از اردوگاه نیز ماموریت می‌یافتند. خارج از اردوگاه به معنی خارج از محیط و پادگانی که اردوگاه درون آن واقع شده بود نبود. بیاد دارم یکی از دوستان بنام علی بناء که جهت ماموریت به خارج از اردوگاه ۱۱ رفته بود با یکی دو نفر از بچه‌‌های اردوگاه ۱۲ آشنا و مشخصات ظاهری و حتی نام دو تن از بچه‌های محله که در سال ۶۷ به اسارت در می‌ آیند برایم آورد. در این ملاقات مشخصات خود و دوستانم را به ایشان دادم تا در ملاقات مجدد به اطلاع آنها برساند. پس از آزادی ، زنده بودن یکی دو نفر از آنها که مطمئن بودم ، به اطلاع خانوادهایشان رساندم. ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 9 📿 11 📿 12 📿 16 📿 17 📿 18 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🔰 عاشقی با سرداردلها 🌷 ♢ به مناسبت ختم داریم □ از تا ماه به مدت چهل روز زیارت عاشورا را هدیه به شهید پر افتخار اسلام و دیگر شهدای فرودگاه بغداد میکنیم ...شهیدی که نیمه شب وقتی همه خواب بودیم در آتش فرودگاه سوخت بخاطر حفظ امنیت ما ○این ختم از شروع میشود تا سیزده دی ماه (روز سالگرد ) به مدت چهل روز ¤عزیزانی که مایل هستند در قرار عاشقی با سرداردلها شرکت کنند هرشب ... در اعلام کنند @R199122 473 🌷 یادشهدا کمتر از شهادت نیست🌷 رو هدیه میکنیم به روح پرفتوح شهدای فرودگاه بغداد... بسم الله...🌷