#آزادی
#داستان_شب (قسمت سوم)
به خودم آمدم و صدای بی بی را شنیدم که می گفت:
- علی جان! علی آقا!! علی...
با صدای بلند جواب دادم:
- جانم جانم، ببخشید!
- لیلا خانوم و نمیشناسی مگه؟ دختر احمدآقا دکان دار!
- نه نه! چرا چرا میشناسم! سلام لیلا خانوم، بفرمایید بشینید!
- سلام، نه دیگه باید برم!
بی بی هم با گوش های مثلا سنگینش هرچه تعارف کرد بی فایده بود.
لیلا دختر احمدآقا رفت، اما دلم مثل سماور گوشه ی اتاق که داد می زد کسی مرا خاموش کند، می جوشید. مادربزرگ دستش را به زمین داد، نشست و شعله اش را کم کرد، اما دل من همچنان شعله ور بود.
به پشتی قرمز رنگ با نقش و نگارِ طاووس زرد رنگ، تکیه دادم، حرف های محمد باز در سرم می پیچید که می گفت:
«رفتی عاشق نشی وا! پاگیر میشی ها!»
«عاشق! ای بابا محمد توام!»
انگار بلند بلند فکر کرده بودم مادربزرگ با لبخند ریزی که به لب داشت گفت:
- قاشق؟! تو استکانِ چایی گذاشتم، نباتم ریختم هم بزن!
- تو چقد مهربونی بی بی من.
نبات ها زیرِ فشار قاشق، در استکانِ کمر باریک و چایی لب سوز حل می شدند اما چشم ها و نگاه لیلا حل شدنی نبودند. چایی را سرکشیدم، بلند شدم و همراه باد دور اتاق می چرخیدم، رو به روی قابِ عکس پدر و مادرم که فقط خاطره ای از آنها باقی مانده بود، ایستادم و چند دقیقه ای به آنها خیره شدم.
دوباره چرخیدن را شروع کردم اما دیگر طاقتم تمام شد. نشستم و رو به بی بی کردم و گفتم:
- بی بی من! لیلا خانوم دختر...
نگذاشت حرفم تمام شود از پشت عینک های ته استکانیش نگاهی کرد و...
(ادامه دارد)
✍️ عشق آبادی
📲 @rulerr 📝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گربه جای آب، نوشیدنی جیز خورده و...
خب نخرید این لامصبو
آبرو و پول میدی، جونتم میدی، اون دنیاتم که دیگه نگم... .
#مسمومیت_الکلی
📲 @rulerr 😃
نیایش تنها وسیله ای برای کسب نیازمندهای ما نیست، بلکه خود تجلیِ یک عشق نیز هست.
#دکتر_شریعتی
📲 @rulerr 👌
🤪 سهم ملا
در فصل بهار ملا با دوستانش برای یک هفته به باغ دلگشائی رفتند. و این مدت را در نهایت سرور و خوشی به پایان بردند. آنقدر به آنها خوش گذشت که تصمیم گرفتند یک هفته دیگر هم آنجا بمانند.
هر یک از آنها سهمی از لوازم را به عهده گرفت. یکی گفت نان با من، یکی گوشت و یکی میوه جات دیگری برنج و یکی روغن در آخر نوبت به ملا رسید
او گفت: اینطور که شما تهیه دیده اید مهمانی آبرومندی خواهد بود و اگر من رو گردانم لعنت خدا سهم من باشد.😂
#خط_کش
📲 @rulerr 😉
ای دل نگفتمت که به چشمش نظر مکن
از غم چنان شوی که نبینی به خواب، خواب
#خواجوی_کرمانی
📲 @rulerr ❤️