eitaa logo
همراه با شهدا تا ظهور امام عصر عج (سقا به یاد شهید حجت اله بیات) ارتباط بامدیر کانال @zafarba
229 دنبال‌کننده
36.2هزار عکس
36.1هزار ویدیو
388 فایل
زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر شهادت نیست کانال همراه با شهدا تا ظهور امام عصر عج (سقا به یاد شهید حجت اله بیات) لینک کانال @saqqah
مشاهده در ایتا
دانلود
✍سیره سردار شهید محمد حسین یوسف الهی... 🔹در قرارگاه اهواز بودیم شب همه بچّه ها خوابیده بودند و قرارگاه ساکت و آرام بود. 🔸نیمه های شب از خواب بیدار شدم از سنگر بیرون آمدم و به طرف دستشویی رفتم. 🔹هیچ کس در محوطه نبود وقتی به دستشویی ها نزدیک شدم دیدم یک نفر دارد توالتها را می شوید. 🔸با خودم گفتم چرا این وقت شب؟ 🔹وقتی نزدیک تر شدم دیدم محمد حسین یوسف الهی است از فرصت استفاده کرده و نیمه شب آمده است دستشویی ها را بشوید تا کسی متوّجه نشود. 🔸با دیدن محمد حسین از خودم خجالت کشیدم هر چه باشد او فرمانده بود نمی دانستم چه کار کنم. 🔹جلو رفتم و از محمد حسین خواستم بگذارد من این کار را انجام دهم اما قبول نکرد دلش می خواست تنها باشد. 🔸اصرار هم فایده نداشت به عمد مخفیانه آمده بود تا کسی نفهمد شستن دستشویی ها کار اوست که مبادا اجرش ضایع شود. 💢منبع کتاب حسین پسر غلامحسین صفحه ۸۵ راوی آقای علی میر احمدی...
جغرافیای ظهور ‏ترتیب حوادث ماه‌های منتهی به ظهور، پس از آغاز فتنه شام و همزمان با وضعیت ملتهب ایران و اوضاع متزلزل سوریه، عراق و عربستان، بر اساس روایات: زیرورو شدن زمین در دمشق هرج‌ومرج در غرب لشکرکشی ترک‌ها به سوریه پیروزی ایران در جنگ با اسرائیل خروج سفیانی از مرز اردن و سوریه با حمایت غرب ‏فتح سوریه توسط سفیانی با شکست ترک‌ها لشکرکشی سفیانی به عراق شکست لشکر سفیانی در مواجهه با لشکر اعزامی خراسانی و یمانی به عراق دفن لشکر اعزامی سفیانی به عربستان در زمین شنیده شدن صیحه اول (جبرائیل) شنیده شدن صیحه دوم (ابلیس) ظهور حضرت در رمضان شهادت نفس زکیه قیام علنی حضرت در محرم اللهم عجل لولیک الفرج
ولۍبدونید ، بہ‌درِخانہ‌اۍلگدزدندك ، حتۍعزرائیل‌هم‌بدون‌اجازه وارد ِآنجانشده‌بود🖤:]🗝:>!
فاطمیه‌که‌میرسه؛ بغضی‌توگلوم‌مهمون‌میشه.. اماترسی‌‌قلبم‌روفشار‌میده‌... که‌آیا‌ مراحسین‌وحسن‌مَحرم‌غم‌مادرشان می‌دانند؟ رازکوچه‌ودر‌ودیوار‌را‌به‌من‌می‌گویند؟ ازغم‌پدرشان‌علی‌رخصت‌اشک برچشمانم‌می‌دهند؟ من‌نگران‌جاموندن‌ازغمتون‌هستم 💔
امشب خیلی دلم گرفته امشب دل همه بچهه های فاطمه زهرا گرفته امشب💔 آسمون و زمین غمگینن امشب هممون بی مادر میشیم 🥀 بی مادری سخته درد داره امشب خیلی برای امام زمان من دعا کنید 🥺 اگه من لایق هستم منم دعا کنید 💔
‌ گزارش می‌نویسد ؛ قتل با جسمی گران بوده و مقتوله زنی که ظاهراً جوان بوده گزارش می‌نویسد ؛ با لگد در را شکستند و مقتوله همان دم اتفاقا پشت در بوده . .💔🥀
گریه کنید مادر ما بیگناه بود :) گریه کنید مادر ما پا به ماه بود 💔...
🔸شب است. من، اینجا، آسوده خاطر بچه ها را در جایشان خوابانده ام و به صورت های قشنگشان خیره شده ام. نهایت نگرانی ام این است که شب پتو کنار بزنند و سرما بخورند. زن، آنجا، بچه هایش را در کلاسی که به او و دو خانوار دیگر برای زندگی داده اند، روی موکت سرد خوابانده، بچه ها آنقدر گریه اند از دوری بابا که خوابشان برده‌ است. زن هزار جور دلهره دارد از اتفاقات پیش رو، هزار تا اگر چنین شود و چنان. نگرانی هایش یکی دوتا نیست ، ترس از اینکه گرسنگی بچه ها را بدخواب کند، یا صدای نفیر تسلیحات جنگی خودی یا دشمن بچه ها را با هول از جا بپراند و یا نکند بچه ها سرما بخورند و دارو پیدا نشود و ... 🔸من، اینجا تمام مدت نگرانم بچه از بس همه جور خوراکی روی هم میخورد رودل نکند. با خودم کلنجار میروم که از بین این همه نوع غذا کدام را بپزم که جدید باشد و خانواده استقبال کند و با اشتها از روی طعم و رنگ و نه از زور گرسنگی نوش جان کند. زن، آنجا، فکر این است که فردا باید با چه مصیبتی یک وعده غذای روزش را مهیا کند، تا بچه ها سیر که نه ولی لااقل از گرسنگی سوزش معده نگیرند. ادامه در پست بعدی...
🔸من، اینجا، موقع مهمانی مانده ام کدام پیراهن را انتخاب کنم که بچه بپوشد و زیبا بنمایاند. زن، آنجا، مانده است کدام پیراهن را از لابلای پیراهن های اهدایی به جنگ زده ها انتخاب کند که بچه بپوشد و اندازه تنش باشد. 🔸من، اینجا، دلم میگیرد، گوشی را برمیدارم و شماره همسرم را میگیرم و با هم برنامه‌ی تفریح میریزیم. زن، آنجا، دلشوره به جانش افتاده که یک هفته است خبری از شوهرش ندارد. 🔸من، اینجا، با وسواس از بین کرم ها یکی را برای خشکی دستم بر اثر تغییرات فصلی انتخاب میکنم و روزی چند بار استفاده میکنم. زن، آنجا، زبری پوستش را که بر اثر تماس مداوم با خاک های ناشی از خرابه های جنگ است، نوازش میکند. 🔸من، اینجا، با کمترین ناملایمت، شروع میکنم به کفر گویی و غر زدن و زیر سوال بردن همه چیز و همه کس. زن، آنجا، جنازه ی بچه اش در آغوش، می‌گوید به فدای اسلام.
-یک عمر در ایـن کوچـه نشستیـم و نـوشتیم: ای شهـر! مگر یک زنِ غم دیده زدن داشت؟! ایام_فاطمیه فاطمیه حضرت_زهرا
نذرِ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها🕊️ 🌷شهید علی بیطرفان تاریخ تولد: ۱۳۳۲ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵ محل تولد: قم محل شهادت: شلمچه *🌷راوی← پدر و مادر شهید علی بیطرفان چند سالی از ازدواجشان گذشته بود🎈اما هنوز صاحب فرزند نشده بودند🥀روزی برای دیدار با آیت الله گلپایگانی به حضور رسیدند و موضوع را با او در میان گذاشتند🌱آقا به آنها سفارشی کرد تا انجام دهند💫 اینکه در شب ولادت بانوی دو عالم حضرت صدیقه طاهره (س)🎊 سفره ای پهن و عده ای از طلاب را دعوت و اطعام کند و سپس متوسل شود به برترین بانوی دنیا و عقبی حضرت فاطمه زهرا(س)...🌙چنین میکنند و با اینکار نتیجه گرفتند...🌱یک سالی گذشت و روز ولادت بی بی زهرا(س) فرا رسید🎊 بچه به دنیا آمد، پسر بود، نامش را علی گذاشتند🌙سالیانی از این قضیه گذشت که دیگر علی برای خودش جوانی خوش سیما شده بود🌱و در کِسوَت معلمی مشغول.✍️ اما جنگ و دفاع از میهن بر او واجبتر می آمد.🌙 سنگر مدرسه و سنگر دفاع را با هم در آمیخته بود⚡️تا اینکه سال 65 در عملیات کربلای 5 که رمز آن یا زهرا(س) بود🌙روز شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) برای او روز رفتن بود🥀و در منطقه شلمچه به شهادت رسید🕊️آمدنش با ولادت حضرت فاطمه زهرا(س)✨و رفتنش با شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)🥀🕊️فرزندی که نذر حضرت زهرا (س) بود و عاقبت به خیری‌اش در شهادت رقم خورد*🕊️🕋 💙🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا