eitaa logo
همراه با شهدا تا ظهور امام عصر عج (سقا به یاد شهید حجت اله بیات) ارتباط بامدیر کانال @zafarba
236 دنبال‌کننده
33.6هزار عکس
32.3هزار ویدیو
242 فایل
زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر شهادت نیست کانال همراه با شهدا تا ظهور امام عصر عج (سقا به یاد شهید حجت اله بیات) لینک کانال @saqqah
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷 ای اهل حرم سید و سالار نیامد، سقای حسین سید و سالار نیامد، علمدار نیامد علمدار نیامد. 💐از این خونِ پاکیزه بویِ ظَفَر می رسد، 💐خبر می دهد عُمرِ حیفا به سَر می رسد. 💐تویی آیه یِ مااستَطَعتُم، عدو در هراس، 💐خبر از تو به، گُرگِ اشغالگر می رسد. 💐سر از پا ندانستی ای شیر شام و حلب! 💐اگر میوه یِ امنیت چون شِکَر می رسد.   💐تو را جز شهادت نشاید، که میراث خون، 💐پس از کربلا؛ از پدر به پسر می رسد.   💐نه تسلیم گشتی، نه سازش برازنده مان، 💐گلِ صلح، تنها به خوناب سَر می رسد.   💐تَنت إرباً إربا شده عینِ اربابت امّا، 💐نگینِ سلیمانی ات بی خطر می رسد.   💐شهادت رهآوردِ آزادی از مُردن است، 💐درختِ شهادت برایِ تَبر می رسد. (سیده زهرا شرعی زاده از دهدشت) #
🔷 یک نکته تاریخی اینکه حضرت ابالفضل العباس (ع) در روز «عاشورا» شهید و گرامی داشت ایشان در روز تاسوعا به دلیل رد امان نامه دشمن (شمر بن ذی الجوشن) توسط ایشان است. ♦️شهید آوینی: «عجبا! امام مأمن کره ارض است و اگر نباشد، ‌خاک اهل خویش را یکسره فرو می‌بلعد و اینان برای او امان نامه می‌فرستند و مگر جز در پناه حق نیز مأمنی هست؟ عقل را ببین که چگونه در دام جهل افتاده است!» 🔸منبع: کتاب «فتح خون»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 برشی شورانگیز از فیلم مختارنامه و بیان خاطرات ابراهیم بن مالک اشتر از حضرت عباس (ع) و خوابی که حضرت در دوران کودکی از عاقبت خود دید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 برشی غم انگیز از فیلم مختارنامه و ماجرای مکاشفه ابراهیم بن مالک اشتر و دیدار با حضرت عباس (ع) پس از شهادت ایشان
🔸 ماجرای یکی از دلایلی که روز بنام ثبت شده پاسخ کوبنده ی حضرت عباس به ایه که به کربلا اورد. شمر و مادر حضرت عباس " " هر دو از نسل کلاب می باشند. کلاب یازده پسر داشت که یکی از آنها ضباب که نسل شمر به اومی رسید و یکی دیگه هم کعب بود که نسل ام البنین به او می رسید. شمر با شخصی به اسم عبدالله بن ابی محل به کربلا اومد که حضرت ام البنین عمه اش می شد. ، امان نامه رو به عبدالله داد و به کربلا فرستاد. روز تاسوعا شمر اومد کنار خیمه یاران امام حسین و فریاد زد: پسران خواهران ما کجایند؟! منظورش حضرت عباس و برادراش، عبدالله، عثمان و جعفر بود. حضرت عباس همراه با برادراش بیرون اومد و گفتند چه می گویی؟! شمر گفت: پسران خواهرِ ما! شما در امانید. خودتان را با حسین به کشتن ندهید و به فرمان امیرالمومنین یزید درآیید. 💥 حضرت عباس و برادرانش گفتند: دستت بریده باد ای شمر. امان نامه آورده ای؟ خداوند تو و امان نامه ات را لعنت کند. ای دشمن خدا، از ما می خواهی که برادرمان حسین، فرزند فاطمه و پیامبر را رها کنیم و به فرمان لعنت شدگان و فرزند لعنت شدگان در آییم؟ هرگز! آیا ما در امان باشیم و فرزند پیامبر را امان نباشد؟ شمر وقتی حرف های کوبنده حضرت عباس و برادراش رو شنید ناسزا گو و خشمگین به سپاه خودش برگشت. ❌ نکته ی مهم درباره ی امان نامه ای که شمر برای حضرت عباس اورد اینه که، شمر حتما با شناختی که از حضرت عباس داشته می دونسته که ایشان امان نامه را نمی پذیرن ولی میخواسته هم نسبت خودش با حضرت عباس را اعلام کنه و هم اینکه امام حسین رو بیشتر تحت فشار قرار بده تا بیعت کنه به همین خاطر با صدای بلند و در حضور همه امان نامه رو اعلام کرد در صورتی که می تونست امان نامه را بدون سروصدا به حضرت عباس تحویل بده....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از زعفر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺ماجرای انگشتر حاج قاسم سلیمانی که در محل شهادت غارت شد . حاج قاسم رفته بود توی خواب طرف گفته بود بچه‌هام چشم انتظار این انگشترن برش گردون ... 📌السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام 🚩🚩🚩🚩🚩 🍃🖤🍃 =====🍃🖤🍃===== 🖤@saqqah 🖤 =====🍃🖤🍃=====
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤السلام علیک یاابوالفضل العباس🖤 🏴 قمر بنی هاشم علیه السلام 🏴 ❤️تقدیم به ابوالفضل العباس(ع)❤️ 💚 الهم عجل لولیک الفرج 💚 🌱‌⃟🌸๛ =====🍃💔🍃===== 🖤 🖤 =====🍃💔🍃=====
خاطره‌ای شنیدنی از روحانی زندان رجایی شهر تهران درباره حکم قصاص یک قاتل وقتی حضرت ابوالفضل علیه‌السلام پادرمیانی می‌کند حدود ۲۳ سال پیش جوانی که تازه به تهران آمده بوده در کبابی فردی مشغول به کار می‌شود بعد از مدتی یک شب بعد از تمام شدن کار صاحب کبابی دخل آن روز را جمع می‌کند و می‌رود در بالکن مغازه تا استراحت کند درآمد آن روز کبابی، شاگرد جوان را وسوسه می‌کند و در جریان سرقت پول‌ها صاحب مغازه به قتل می‌رسد و او متواری می‌شود خلاصه بعد از مدتی او را دستگیر می‌کنند و به اینجا منتقل می‌شود بعد از صدور حکم قصاص اجرای حکم حدود ۱۷-۱۸ سال به طول می‌انجامد می‌گویند شاگرد جوان در طول این مدت حسابی تغییر کرده بود و به قول معروف پوست انداخته و اصلاح شده بود آنقدر تغییر کرده بود که همه زندانی‌ها عاشقش شده بودند خلاصه بعد از ۱۷-۱۸ سال خانواده مقتول که آذری زبان هم بودند برای اجرای حکم می‌آیند همسر مقتول و سه دختر و هفت پسرش آمدند و در دفتر نشستند، فضا سنگین بود و من با مقدمه چینی از اولیای دم خواستم که از قصاص صرف نظر کنند همسر مقتول گفت: من قصاص را به پسر بزرگم واگذار کرده‌ام و پسر بزرگ هم گفت که قصاص به کوچکترین برادرمان واگذار شده به هر حال برادر کوچکتر هم زیر بار نرفت و گفت اگر همه برادر و خواهرهایم هم از قصاص بگذرند من از قصاص نمی‌گذرم! زمانی که پدرم به قتل رسید من خیلی بچه بودم و این سال‌ها یتیم بودم و واقعاً سختی کشیدم به هر حال روی اجرای حکم مصر بود من پیش خودم گفتم شاید اگر خود زندانی بیاید و با آنها روبرو شود ممکن است چیزی بگوید که دلشان به رحم بیاید بنابراین گفتم زندانی خودش بیاید یادم هست هوا به شدت سرد بود و قاتل هم تنها یک پیراهن نازک تنش بود وقتی آمد، رفت کنار شوفاژ کوچکی که در گوشه اتاق بود ایستاد به او گفتم اگر درخواستی داری بگو او هم آرام رو به من کرد و گفت تنها یک نخ سیگار به من بدهید کافی است یک نخ سیگارش را گرفت و هیچ چیز دیگری نگفت وقت کم بود و چاره دیگری نبود بالاخره مادر و یکی از دختران در دفتر ماندند و ۹ نفر دیگر برای اجرای حکم وارد محوطه اجرای احکام شدند جالب بود که مادرشان موقع خروج فرزندانش از دفتر به آنها گفت که اگر از قصاص صرف نظر کنند شیرش را حلالشان نمی‌کند! به هر حال شاگرد قاتل پای چوبه ایستاد و همه چیز آماده اجرای حکم بود که در لحظه آخر او با همان آرامشش رو به اولیای دم کرد و گفت: من فقط یک خواسته دارم من که منتظر چنین فرصتی بودم گفتم دست نگهدارید تا آخرین خواسته‌اش را هم بگوید شاگرد قاتل گفت: هجده سال است که حکم قصاص من اجرا نشده و شما این مدت را تحمل کرده‌اید حالا هم تنها ده روز تا محرم باقی مانده و تا تاسوعا بیست روز می‌خواهم از شما بخواهم که اگر امکان دارد علاوه بر این هجده سال، بیست روز دیگر هم به من فرصت بدهید من سال‌هاست که سهمیه قند هر سالم را جمع می‌کنم و روز تاسوعا به نیت حضرت عباس علیه‌السلام شربت نذری به زندانی‌های عزادار می‌دهم امسال هم سهمیه قندم را جمع کرده‌ام اگر بگذارید من شربت امسالم را هم به نیت حضرت ابوالفضل علیه‌السلام بدهم هیچ خواسته دیگری ندارم حرف او که تمام شد یک دفعه دیدم پسر کوچک مقتول رویش را برگرداند و گفت من با ابوالفضل علیه‌السلام در نمی‌افتم من قصاص نمی‌کنم برادرها و خواهرهای دیگرش هم به یکدیگر نگاه کردند و هیچکس حاضر به اجرای حکم قصاص نشد! وقتی از محل اجرای حکم به دفتر برگشتند مادرشان گفت چه شد قصاص کردید؟ پسر بزرگ مقتول هم ماجرا را کامل تعریف کرد جالب بود مادرشان هم به گریه افتاد و گفت به خدا اگر قصاص می‌کردید شیرم را حلالتان نمی‌کردم خلاصه ماجرا با اسم حضرت عباس علیه‌السلام  ختم به خیر شد و دل یازده نفر با اسم ایشان نرم شد و از خون قاتل عزیزشان گذشتند گر چه بی‌دستم ولی من دستگير دست‌هايم نام من عباس و مفتاح در باب الشفايم مادرم قنداقه‌ام را دور بيرق تاب داده من ابوالفضلم دوای دردهای بی‌دوايم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا