eitaa logo
همراه با شهدا تا ظهور امام عصر عج (سقا به یاد شهید حجت اله بیات) ارتباط بامدیر کانال @zafarba
237 دنبال‌کننده
33.5هزار عکس
32.3هزار ویدیو
241 فایل
زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر شهادت نیست کانال همراه با شهدا تا ظهور امام عصر عج (سقا به یاد شهید حجت اله بیات) لینک کانال @saqqah
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🌷 مسئول آشپزخانه سرلشکر، از پشت در به صداها گوش می‌دهد. سگ، پوزه‌اش را به در آشپزخانه می‌مالد و عوعو می‌کند. سرلشکر، لگدی از سرِ حرص به سگ میزند و سرزده وارد آشپزخانه می‌شود در حال سجده است. سطح آشپزخانه را کف غلیظی پوشانده است. یونس پشت به سرلشکر دارد، کف شور را به کف آشپزخانه می‌کشد. سرلشکر با دیدن آن دو غرولند کنان به طرفشان حمله‌ور می‌شود: «پدرسوخته‌های عوضی، شما هنوز آدم...» اما هنوز حرفش تمام نشده که سر می‌خورد و پاهایش در هوا معلق می‌شود و با کمر و دست به زمین کوبیده می‌شود. وقتی از ته دل آه می‌کشد، نظامی‌ها به سمت آشپزخانه می‌دوند و یکی پس از دیگری روی سرلشکر می‌افتند. سرلشکر زیرِ بدن نظامی‌ها گم می‌شود و صدای آه و ناله‌اش با آه و ناله نظامیها قاطی می‌شود. سحر است. سربازها با خیالی آسوده در سالن غذاخوری نشسته‌اند و دارند سحری می‌خورند. گروهبان وارد آشپزخانه می‌شود. همه آشپزها حضور دارند؛ به‌جز و یونس. یکی از آشپزها، یک سینی غذا و یک پارچ آب به گروهبان می‌دهد و می‌پرسد: « از سرلشکر چه خبر؟ » گروهبان درحالی‌که لبخند می زند، می‌گوید: « خیالتان راحت باشد، بعید است تا مرخص بشود .» گروهبان از آشپزخانه خارج می‌شود و به‌طرف بازداشتگاه می‌رود. درِ بازداشتگاه را باز می‌کند و به تاریکی داخل آن خیره می‌شود. و یونس در تاریکی به نماز ایستاده‌اند. گروهبان، سینی غذا و آب را کنارشان می‌گذارد و با حسرت نگاهشان می‌کند. یک‌لحظه به یاد مرخصی می‌افتد. می‌توانست این لحظات را در کنار خانواده و در راحتی و آسایش سپری کند. او روزه گرفتن در محله دل‌نشین خودشان، نمازهای جماعت مسجد محل و افطاری در ایوان باصفای خانه آن ‌هم در کنار کربلایی و ننه نصرت را خیلی دوست داشت، اما روزه‌های سخت و طاقت فرسای بازداشتگاه برای او لذت ‌بخش ‌تر از هر چیز دیگری است. شادی روح و ‌══════°✦ ❃🌷❃ ✦°‌══════