eitaa logo
همراه با شهدا تا ظهور امام عصر عج (سقا به یاد شهید حجت اله بیات) ارتباط بامدیر کانال @zafarba
211 دنبال‌کننده
39.9هزار عکس
42.1هزار ویدیو
432 فایل
زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر شهادت نیست کانال همراه با شهدا تا ظهور امام عصر عج (سقا به یاد شهید حجت اله بیات) لینک کانال @saqqah
مشاهده در ایتا
دانلود
ياد آن بوسه كه هنگام وداع  بر لبم شعله حسرت افروخت .... 👆📷 قائم شهر_سال ۱۳۶۵_وداع و بوسه‌ حاج اصغر صادق‌نژاد بر گونه‌ی شهید حاج عقیل مولایی🌷 ┄┅☫🇮🇷دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ✅ مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس
📩 پروردگارا خودت میدانی یک بنده گنهکارم یک بنده گنهکارم که دوست دارم بسوی تو ایم.خدایا دوست دارم که فردای قیامت با بدن پاره پاره و خونی پیامبر(ص) و مولایم را زیارت کنم تا وقتی چشمم به انها افتاد,شرمنده نباشم. . (🌷 از فیض اله بزرگی اتویی از ویژه ۲۵ ... )
💠 چهارده سالگی رفت ... تو گردان مسلم لشکر ویژه ۲۵ بود. شش سال تو جبهه ها بود و بیش از ده عملیات حضور داشت و خط شکن بود. هفت بار مجروح شد...بهش میگفتن ابراهیم تو چرا همش مجروح میشی نمیشی .....؟ میگفت دعای مادر نمیزاره شم... تو اعزام آخر مادر برایش دعای شهادت کرد و ابراهیم تو جزیره مجنون شد و پیکرش هفت سال بعد برگشت... .
💢 از هادی محمدی امرئی( : ۲۰ ۱۳۶۴ :) . ▫️قلم به دست گرفتن و مطالب را به روي کاغذ آوردن چه آسان است اما عمل کردن به متن آن چه مشکل خدايا سپاس بيکران تو را که ما را به راه راست هدايت فرمودي " خدايا از اينکه مرا به کردستان و به جبهه مبارزه با منافقين ذر اين خطه کشاندي تو را شکر گويم و عاجزم از اينکه اين همه لطف و عنايت تو را سپاس گويم " خدايا مرا ببخش از اينکه نتوانستم آنطور که شايسته ايي تو را بندگي نمايم . .
💢 محمد عبدالله پور آهنگر کلایی ( قائم شهر) ۱۹ _ : ۲۶ ۱۳۶۳ . ▪️ // برادر شهید : یادم می آید که برادر شهیدم محمد چند جفت کبوتر در منزل نگهداری می کرد و خیلی به آن ها می رسید . بعد از این که ایشان برای آخرین بار به جبهه رفتند مادرم یک هفته قبل از خبر شهادت ایشان، آن ها را آزاد نمود و به هوا انداخت . در روز تشییع جنازه دور میدان طالقانی من دو تا از آن کبوتران را دیدم که در بالای جنازه شهید فرود آمدند و تا مزار او همراهی کردند و تا هنگام دفن تا ساعت ها در بالای قبر او به پرواز در آمدند و رفتند . این دو کبوتر تا مراسم هفتم شهید در بالای منزل ما بودند و سپس رفتند . .
🌹 🌹 . ▪️سال ۱۳۴۶ روز تولد امام حسن بدنیا اومد و اسمش و گرفتند حسن. کارگر زاده بود و خودشم تو کارگاه نجاری کار می‌کرد.با شروع جنگ طی ۴ مرحله از لشکر ویژه ۲۵ کربلا بعنوان بسیجی عازمجبهه ها شد.تو واحد تخریب لشکر بود.سال ۶۵ عملیات والفجر هشت تو فاو هم بشهادت رسید.مادرش میگفت : قبل از شهادت عکس گرفت و به من گفت : «اگر من شهید شدم من را در آرامگاه شهدای نکا نزد شهید زالی دفن کنید و هر وقت خواستید سر قبر من بیایید ابتدا سر قبر شهید زالی بروید چون او مادر ندارد بعد سر قبر من بیایید» . 🍃🌹🍂🌹🍃🌹🍂🌹🍃🌹🍂
💢 فتح اله شاکری جویباری ( از فرماندهان واحد و لشکر ویژه ۲۵ _ :آبان ۱۳۶۲ ) . 📩 : از حضرت آدم تا الان هرچه به سر ما آمده، در نبودن وحدت با خدا و فرستادگان و امامان بوده است. ببينيد چه بر سر انبياء آوردند در اثر عدم وحدت مردم با فرستاده خدا. چه بر سر علي (ع) آوردند در اثر نبودن وحدت مردم با امام (ع). چه بر سر دختر پيامبر، يگانه اختر ولايت آوردند. چه بر سر امام حسن(ع) و امام حسين (ع) آوردند. اين­ها در اثر نبودن وحدت مردم با امامان­شان بود. نكند ما با شكستن وحدت در جرم همه جنايت­كاران خداي نكرده شريك بشويم. . ▫️ / تو اولین اعزامش به جبهه به مادرش گفت: « مادر می‌خواهم به زیارت امام حسین(ع) بروم...دعایم کن. . 💢 :▫️مسئول بازداشتگاه 17 شهریور قائمشهر ▫️فرمانده پایگاه مقاومت «بهشتی‌محله»▫️فرمانده گردان رزمی طرح جنگل «برنجستاک»▫️فرمانده گردان در واحد اطلاعات و عمليات لشکر ویژه ۲۵ کربلا 🇮🇷 شادی روحش .
👨‍🎓 . ▫️متولد ۱۳۴۱ شهر بابل مازندران. سال 1359 به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي نائل گشت در ابتدا به عنوان يك عضو ساده در اسلحه خانه سپاه شروع به فعاليت نمود پس از مدتي به درخواست شهيد عارف مهدي نياطبري در ابتدا در بخش تبليغات و سپس در بخش اطلاعات واحد بسيج ادامه فعاليت داد و سمت معاون اطلاعات را بعهده گرفت.سال 1361 چندي قبل از شهادت محمد مهدي ازدواج نمود و از او دو فرزند بنامهاي زينب و محمد مهدي بجا مانده است . . ▫️سال 1363 مسعود در كنكور سراسري با رتبه 15 دانشگاه شهيد بهشتي دانشكده حقوق مشغول به تحصيل گرديد. اما باز دست از جبهه رفتن بر نمیداشت.آخر المر مجنون وار در پي معشوق خويش در اسفند سال 1365 در منطقه شلمچه مي وصل نوشيد و با مولاي خويش ملاقات كرد و از خاك به افلاك رسيد و پس از 8 سال گمنامي سرانجام در اسفند ماه 1373 در ارامگاه معتمدي و در مزار شهدا در كنار برادر شهيدش بخاك سپرده شد. . 📩 از : از خداوند مي خواهم مرا در زمره شهداي كربلاي قرار دهد تا در فرداي اخرت شرمنده حضرت زهرا (س)نشوم . .
💠 مهدی تیموری_ ۱۳۴۵ ( ۲۰ آبان ۱۳۶۳_): . 📩 قسمتی از وصیت نامه شهید : عزیزانی که خود را مسلمان می  دانید و در پشت میزها نشسته اید، سرنوشت اسلام و مستضعفان جهان در دست شماست، یادتان باشد که این انقلاب برایمان گران تمام شده است. . ▫️سخنی چند با بی تفاوتان شهرمان، آنانی که هنوز یک بارهم سر به درگه ایزد منان خم نکردند آخر تا کی می خواهید از کنار مسایل بی آنکه سربلند کنید، بگذرید. آخر چطور می توانید روی خون این شهیدان پا نهید؟ به خود آئید که خداوند توبه کنندگان را دوست می دارد.ما می رویم تا با اهدای خون خود قلب ازکارافتاده ملتها را به کار واداریم. .
💠 معلم سر کلاس از دانش آموزانش سوال کرد ، بچه ها ، دوست دارین چند سال عمر کنید ؟؟؟ بچه ها یکی یکی جواب دادند ، یکی گفت : آقا اجازه هشتاد سال...یکی گفت ۵۰ سال...یکی گفت صد سال...یکی گفت شصت سال...تا رسید به علی...علی گفت : ۲۳ سال....!!!!!! . معلم تعجب کرد ، گفت علی چرا انقدر کم گفتی ، گفت : کم گفتم چون دلم نمیخاد زیاد تو این دنیا باشم و آلوده به گناه بشم.هر چی کم تر باشیم پاک تر ازین دنیا میریم....( علی بزرگ شد و درست تو سن ۲۳ سالگی در دی ماه ۱۳۶۵ عملیات کربلای پنج به شهادت رسید...🌷🌷🌷) . ▪️ روح سردار علی انتقامی ویژه ۲۵ . .
. ▫️از زندگی‌اش می‌شود کتاب نوشت. پسرش علیجان، عازم جبهه شد. به دوستانش گفت که امشب خداوند بمن فرزندی عطا می‌کند.دخترش «زینب» همان شب به دنیا می‌آید.علیجان، ظهر فردا در جبهه گیلانغرب، زمانی که در حال بردن تانکر آب جهادسازندگی به خط مقدم بود، به شهادت می‌رسد.همسر و دختر چندروزه علیجان، زمان تشییع پیکرش، در بیمارستان بودند. . مادر بعد از تشییع شهید علیجان و پسرخاله‌اش سیدعابدین، مستقیم به بیمارستان می‌رود. وقتی زینب را بغل می‌کند، کودک چندروزه به کف دست مادربزرگش چنگ می‌اندازد. وقتی دقت می‌کند، می‌بیند که کف دستش، آغشته به خون سرِ شهید علیجان است.😭😭 . 🇮🇷 شادی روح مطهر جهادگر شهید علیجان شفایی( از بهشهر) و مادر مرحومه‌اش حاجیه خانم سیده‌زهرا نصیری فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. .