بسم رب شهید 🌱
به روایت همسر شهید #مدافع_حرم موسی رجبی
آقا موسی اولین بار وقتی محمدعرفان یک ساله بود، برای انجام ماموریت به سوریه رفت. سه ماه از او بیخبر بودم. روزهای بسیار سختی را گذراندم.
وقتی برگشت ، یک موسی دیگر شده بود. با حال عجیبی فضای زیارت حضرت زینب (س) را توصیف میکرد. آرام و قرار نداشت. در یک کلام هوایی شده بود و عشق بسیارش به حضرت زینب (س) نیز از همان ماموریت آغاز شد. تقصیر هم نداشت. سالهای بعد هم که خودم آن سفر را تجربه کردم، همان حس و حال را پیدا کردم.
آقا موسی حقیقتا دلداده اهل بیت (ع) و حضرت زینب (س) بود. او اعتقاد داشت از کودکی در مجالس روضه پرورش یافته است. از همان روزهایی که موقع ایستادن دست به زانو میگرفتیم و میگفتیم، «یاعلی» تا زمانیکه با چای هیأت قد کشیدیم. او معتقد بود با این تصمیم هرچند دِینش ادا نمیشود؛ اما کمی آرام میگیرد. او خالصانه مسیرش را برگزیده بود.
آقا موسی به شهید «مهدی زین الدین» و شهید «عباس بابایی» ارادت بسیاری داشت و زندگینامه و کتابهایشان را دنبال میکرد. حتی شبهای جمعه به نیابت از این شهیدان خیرات پخش میکرد و فاتحه میخواند.
┄┅┅┅┅❁♡❁┅┅┅┅┄
شهید#موسی_رجبی🥀
تاریخ و محل ولادت : ۴/اردیبهشت/١٣۵٨-شهرستان ترکمانچای از توابع میانه
تاریخ و محل شهادت :٣١/خرداد/١٣٩٧-منطقه البوکمال
محل دفن : گلزار شهدای امامزاده عقیل اسلامشهر
┄┅┅┅┅❁♡❁┅┅┅┅┄