📜حوزهٔ خلع سلاح شده!
🔻سید یاسر تقوی در «مباحثات» نوشت:
🔹 پیش از پاسخ به این پرسش که «آیا حوزه علمیه سکولار است» بهتر است بسترهای روانی این پرسش را مورد بررسی قرار داد. منتقدینی که حوزه را به سکولاریسم متصف میدانند، انتظار دارند، حوزه همانطور که مولد انقلاب بوده امروز پاسخگوی چالشهای اجتماعی نیز باشد و در خطوط مقدم اصلاحات فرهنگی و اقتصادی ایفای نقش کند. البته با توجه به بزرگنماییهای موجود در تبیین جایگاه حوزه و روحانیت، ایجاد این انتظار و تقویت آن چندان بعید به نظر نمیرسد. طبیعی است وقتی حوزه را فراتر از یک نهاد علمی، به عنوان متولی امر دین و راهبر فرهنگی و نظریهپرداز نظامات سیاسی و اقتصادی معرفی میکنیم، باید به این سؤال پاسخ دهیم که چرا خبری از نقشآفرینی حوزه در این آشفتهبازار اقتصادی و فرهنگی نیست؟
🔹 به نظر میرسد، پرسشهای مطرحشده در تجمع مردماه فیضیه برآمده از چنین فضایی صورت گرفته است. اما سخنران جلسه به جای پرسشهای بنیادین پیرامون جایگاه حوزه و روحانیت در جامعهٔ پس از انقلاب، نوک پیکان انتقادات و گلایه خود را متوجه تولیدات علمی حوزه کرد. این در حالی بود که حوزه و پژوهشگاهها و مؤسسات وابسته به آن در عموم مسائل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دارای تولیدات علمی فراوان و غیرقابل انکاری هستند. اما چرا آمار و ارقامی که علما و اساتید برای سکولارنبودن حوزه ارائه دادند افکار عمومی و به خصوص طلاب جوان را متقاعد نکرد؟
🔹 نکته مغفول در این پاسخها عدم توجه به تحولات حوزه در چهل سال اخیر است. شایسته توجه است که در نظامسازی صورتگرفته پس از انقلاب، سازوکاری جهت مداخله حوزه در سیاستگذاریهای کلان نظام طراحی نشد و کارکرد فقها و فضلای حوزه در حد عضویت گزینشی برخی از آنان در شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام، قوه قضائیه و امامت جمعه آن هم در قالب «نظارت»، «مصلحتسنجی» و «اجرا» تعریف شد. از سوی دیگر غلبه امر «تعلیم» بر «تربیت» در نظام طلبهپروری حوزه و تبدیلشدن آن به شبهدانشگاه، و اضافه بر آن، تغییرات الگوی ارتباطات اجتماعی، روابط بزرگان و اساتید حوزه و بالتبع طلاب را با بدنه جامعه به شدت تضعیف کرد.
🔹 لذا امروز پس از گذشت چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی، با وجود حضور برخی نخبگان حوزوی در مناصب حاکمیتی، ظرفیتهای علمی و پژوهشی حوزه فاقد ساختار تضمینشده جهت عرضه و بهرهوری است. از سوی دیگر کاهش روزافزون سرمایه اجتماعی روحانیت نیز دیگر همانند گذشته قدرت بسیج و هدایت افکار عمومی را ندارد. طبیعتاً از چنین حوزهای که سلاح انقلاب و اصلاحاتش به «توجیه» وجود نظام اسلامی بر زمین مانده و از سوی دیگر به واسطه عدم توجه لازم به پیوند اجتماعی، پشتوانه مردمی خود را کمرنگ کرده است نمیتوان انتظار داشت در تحولات اجتماعی نقشی فراتر از تألیف کتاب، بیانیهنویسی و برگزاری تجمعات مقطعی ایفا نماید.
🔹 پیشنهاد نگارنده آن است که فراتر از دغدغه «سکولاریسم در حوزه» و جدل و نزاع پیرامون آن، دراینباره بیاندیشیم که چگونه میتوان مردمداری را در نظام تربیتی حوزه و اصلاحگری روحانیت را در نظام سیاسی موجود احیا کرد.
@saraeer
📜یوم تبلی السرائر و همایش نقد تصوف
🔻کانال «عرفان و تصوف»:
🔹با وجود اینکه یک هفته به برپایی همایش نقد تصوف در قم باقی مانده است، آثار و برکات این همایش از روزها پیش از برپایی آن، برای همگان آشکار شده است. این روزها همایش مذکور پرده از چهره خیلی از حوزویان مرموز برداشته است، کسانی که سالهای سال با پناه گرفتن در مراکز حوزوی منتقد تصوف و با بهره گیری بودجه های کلان از موسسات و بیوت ضد صوفی،آلاف و الوف ها به هم زده و اسم دَر کرده اند.
🔹کسانی که حتی احیانا کتاب ها و نسخه هایی را در باب نقد تصوف احیا کرده اند و گهگاهی زبان به نقد برخی آداب و رسوم صوفیان می گشودند، اما وقتی دیدند اصل جریان تصوف مورد حمله و نقد قرار گرفته است، به میدان آمده و همایش نقد تصوف را به شدت و با شدید ترین الحان محکوم نمودند و نشان دادند نقد تصوف شان هم نان به نرخ روز خوردن است.
🔹این اشخاص نشان دادند که اگر احیانا، نقد هایی به پاره ای از آداب صوفیانه مانند عزلت و سماع و شطح دارند، وقتی اصل تفکر صوفیانه و شخصیت های عرفانی در معرض انتقاد قرار بگیرد، سینه سپر کرده و تمام چهره علمی و فرهنگی خود را به پای حیات دوباره عرفان در این مملکت ذبح می نمایند.
🔹همانطور که قبلا هم اشاره کردم، طیف روشنفکر دینی اعم از حوزوی و غیر حوزوی، پیوندی وثیق و غیر قابل زوالی با عرفان و تصوف دارد. انتقادات این اشخاص به تصوف، هرگز ناظر به اصل و حیات عرفان و تصوف نیست، بلکه همچون انتقادات خود صوفیان به تصوف (مانند انتقادات درون فرقه ای هجویری و قشیری) در راستای بالندگی و رشد هرچه بیشتر این مکتب می باشد و نه کلامی مخاطره آمیز در باب اصل و هویت تصوف.
🔹روشنفکری یعنی کم رنگ کردن شریعت و یا ارائه تفسیری حداقلی از شریعت، و پررنگ کردن ابعاد اخلاقی و باطنی دین. تصوف هم که می دانید، یعنی سرکوب و منکوب کردن شریعت و محو مرجعیت شریعت مداران برای دین و جایگزین کردن طریقت و احکام اخلاقی و قلبی در مکان احکام شرعی.
🔹پس طبیعی است که می بینید اگر هراز چند گاهی کلامی در نقد روشنفکری یا تصوف بلند می شود، این دو طایفه برای دفاع از هم مسلکان خویش، تمام قد به میدان آمده و برای بستن دهان منتقدین سر و دست می شکنند.
🔹آزاد اندیشی، تنها شعار این طایفه از روشنفکران، برای طرح بدعت ها در دین است و در این نوع موارد می بینید که کوچکترین نقد و اشکالی را برنتافته و به دنبال ساکت کردن منتقدین با شعار حفظ وحدت هستند! اصلا شعارهای این جماعت هم مصلحتی است هرگاه دیدید از حفظ وحدت سخن می گویند بدانید نقد شده اند و هرگاه دیدید به آزاداندیشی پناه آورده اند، بحث بدعت و ضلالتی درکار است.
@saraeer
📜داستان دو استفتاء
🔻محسن الویری در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹پیش از آن که تلگرام از دسترس خارج شود، در یکی از گروههای این شبکه اجتماعی که جمعی از دوستان و همدانشگاهیهای دانشگاه امام صادق علیه السلام دور هم جمع بودیم، یکی از اعضا رفتاری آشکارا ناسازگار با فتوای جمعی از و بلکه همه فقیهان مطرح قم و نجف در باره تعامل ما شیعیان با عزیزان اهل سنت داشت.
🔹نه اندرز دوستان در وی اثر میکرد و نه استدلالهای دینی و عقلی وی را از این رفتار ناصواب باز میداشت، حقیر هم که در آغاز بدون خطاب قرار دادن مستقیم او، نادرستی روش وی را یادآور شده ولی طرفی نبسته بودم، برای اتمام حجت بر او از دو مرجع بزرگوار استفتاء کردم و دو پاسخ به شرح زیر که البته از قبل کاملا قابل پیشبینی بود دریافت داشتم و پس از انتشار این دو استفتاء گروه را ترک کردم.
🔹بازنشر این دو استفتاء برای تأکید بر اهمیت حسن تعامل با اهل سنت و تقویت نگاه همدلانه با دیگر مسلمانان و حفظ پیوستگی با امت اسلامی صورت میگیرد.
❓الف. استفتاء از حضرت آیت الله مکارم شیرازی:
با سلام و تحیت
با توجه به نظر شما و بسیار از مراجع بزرگوار مبنی بر حرمت اهانت به مقدسات اهل سنت، اگر در یکی از گروههای اجتماعی مجازی فردی به گونه ای شک برانگیز نه فقط به مقدسات اهلسنت و خلفاء بلکه به علمای آنها و حتی پایه گذاران مذاهب فقهی آنها از طریق لعن و سب اهانت کند و تذکر هم فایده ای نداشته باشد، با احتمال عقلایی این که ماندن در این گروه به ترویج این گناه بیانجامد و از طرف دیگر ماندن در این گروه سودمندیهای دیگری برای بنده داشته باشد، وظیفه امثال حقیر در ماندن یا ترک این گروه چیست؟ (۶ اردیبهشت ۱۳۹۷)
🔹پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحيم
با اهداء سلام و تحيت؛
اگر ارشاد کردن اثری ندارد با توجه به مفاسدی که اینگونه گروه ها و فضای ایجاد شده در آن دارند، از قرار گرفتن در چنین موقعیت هایی که نوعی حمایت از آنها نیز محسوب می شود، اجتناب نمایید.
همیشه موفق باشید.
دفتر آيت الله العظمی مکارم شيرازی / استفتائات (۸ اردیبهشت ۱۳۹۷)
❓ب. استفتاء از رهبر معظم انقلاب:
با سلام و تحیت
حقیر مقلد شما نیستم ولی در مسائل عمومی جامعه اسلامی مطابق نظر حضرت عالی عمل میکنم. با توجه به نظر شما و بسیار از مراجع بزرگوار مبنی بر حرمت اهانت به مقدسات اهلسنت، اگر در یکی از گروههای اجتماعی مجازی فردی به گونه ای شک برانگیز نه فقط به مقدسات اهل سنت و خلفاء بلکه به علمای آنها و حتی پایه گذاران مذاهب فقهی آنها از طریق لعن و سب اهانت کند و تذکر هم فایده ای نداشته باشد، با احتمال عقلایی این که ماندن در این گروه به ترویج این گناه بیانجامد و از طرف دیگر ماندن در این گروه سودمندیهای دیگری برای بنده داشته باشد، وظیفه امثال حقیر در ماندن یا ترک این گروه چیست؟ (۶ اردیبهشت ۱۳۹۶)
🔹پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم و رحمة الله و برکاته در فرض سوال وظیفه شما ترک این گروه است. موفق و مؤید باشید. (۹ اردیبهشت ۱۳۹۷)
@saraeer
📜ماجرای تعطیل شدن درس اخلاق مرحوم خوشوقت در مسجد اعظم
🔻اختصاصی سرائر | پاسخ یکی از اعضای دفتر تولیت مسجد اعظم درباره جریان برخورد با درس اخلاق مرحوم خوشوقت در مسجد اعظم:
🔹مطلبی که در کانال سرائر پیرامون اخراج ایشان (مرحوم خوشوقت) از مسجد اعظم و... سازگاری با مواضع آقا[ی علوی بروجردی] ندارد. اصل این ماجرا را ما منکر هستیم. چنین اتفاقی از جانب آقا[ی علوی بروجردی] نیافتاده است. اما آقایان در سال 91 که آقای خوشوقت آن مصاحبه را در تلویزیون انجام داد، آقا[ی علوی بروجردی] به من گفتند که عده ای جمع شده اند تا پای درس ایشان (مرحوم خوشوقت) شلوغ بکنند. قصه را ما به مدیر وقت حوزه گفتیم. مدیر وقت حوزه هم گفتند «اتفاقا من هم مصاحبه را گوش کردم. خیلی مشکل داشت و خیلی بد بود...» خلاصه خیلی مذمت کردند.
🔹اما آقا[ی علوی بروجردی] گفتند «خلاصه این اتفاق قرار است بیافتد و این هیچ ربطی به ما ندارد، خودتان می دانید» مدیران حوزه چون زورشان آقای خوشوقت نمی رسید (بعدها) گفتند که «ایشان (آقای علوی بروجردی) راضی نیست شما در اینجا (مسجد اعظم) درس بدهید» آنها از طرف آقا[ی علوی بروجردی] نقل قول کردند در حالیکه ایشان چنین حرفی را نزده بود.» من به آقا[ی علوی بروجردی] گفتم که «اگر میخواهید ما یک اطلاعیه بدهیم» ایشان گفتند نه! چون هم وجهه مدیر وقت و هم آقای خوشوقت خراب می شود. لذا ما سکوت کردیم.
🔹مطلب دوم آنکه این مسأله ربطی به بحث آزاداندیشی در حوزه که آقا[ی علوی بروجردی] مطرح کرده است ندارد. ایشان (مرحوم خوشوقت) که در حوزه مباحث شان را مطرح نکرده بودند، بلکه در تلویزیون مطرح کردند. بحث آقا[ی علوی بروجردی] پیرامون حوزه است. این دو با هم تفاوت دارد. اگر ایشان (مرحوم خوشوقت) مباحث شان را در درس خارج می گفتند و انعکاسی نداشت، مشکلی نبود.
🔸* پست مذکور که دیدگاه یکی از مخاطبان سرائر بود را اینجا ببنید:
https://eitaa.com/saraeer/174
@saraeer
📜رفتن به سمت دانشگاه به مثابه رفتن به کفرستان بود
🔻سیدهاشم بطحایی در گفتگو با خبرگزاری حوزه:
🔹تحصیلات ابتدایی را در شهرستان گلپایگان گذراندم و در سال 35 به اراک آمدم، ولی حوزه فعالی ندیدم و گفتیم که بهتر است به اقیانوس علم و فقاهت یعنی حوزه علمیه قم نقل مکان کنم. در همان روزها در کنار تحصیلات حوزوی، شوری در من ایجاد شد که در کنار این تحصیلات به تحصیلات کلاسیک نیز روی بیاورم و به همین خاطر در مدارس تحت برنامه کلاسیک آموزشی نیز تحصیل کرده و وارد مدارس آموزش و پرورش شدم.
🔹همچنین در آن زمان تصور اینکه یک طلبه وارد دانشگاه شود بسیار سخت و سنگین و محال و از طرفی یک گناه نابخشودنی به نظر می آمد؛ متاسفانه استعمار با مردم و جامعه ما کاری کرده بود که این چنین فضای جامعه مکدر شده بود و درک درستی از شرایط برای اقشار مختلف فراهم نبود؛ در این جهت آنها به حدی چهره تحصیلات آموزشی را در ذهن حوزویان مکدر کرده بودند که رفتن به آن سمت و سو به مثابه رفتن به کفرستان بود.
🔹حوزه و دانشگاه شباهت ها و تفاوت هایی هم در نوع تعاملات علمی و دانشجویی و طلبگی دارند؛ با این فرق که دانشگاه فارغ التحصیلانش را به نظام وظیفه می دهد؛ یعنی پس از فارغ التحصیلی لیست سربازان جدید را به نظام وظیفه می دادند و در سال 47 هم که فارغ التحصیل شدم، دانشگاه تهران لیست فارغ التحصیلان خود را به نظام وظیفه داد.
🔹 در آن زمان از من خواسته شد که به خدمت سربازی بروم در حالی که من طلبه بودم؛ در آن زمان بزرگانی چون آیت الله العظمی گلپایگانی و آیت الله هاشم آملی و پدر حجت الاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی در این زمینه اقداماتی کردند، ولی سرلشگر مشاور گفت که تنها یک راه برای خدمت نرفتن من وجود دارد و آن هم سفارش شخص شاه است و طبیعی بود که در این حالت بنده سربازی رفتن را انتخاب می کردم.
🔹در گذشته در شرایطی وارد حوزه می شدیم که به ما می گفتند به شما زن نمی دهند و موارد دیگر، ولی واقعا این مسایل برای هیچ کدام از ما مهم نبود، بلکه به انگیزه خدا و ائمه(ع) و عشق به این راه وارد میدان می شدیم؛ ولی امروز از ورودی حوزه باید پرسید که آیا چنین انگیزه هایی دارند یا خیر؟ البته نگاه ما به این جریان مثبت است؛ ولی باید برای تقویت انگیزه های آنها گام های جدی برداشت؛ باید کاری کرد که آنها تنها برای دفاع خالصانه از دین خدا و انقلاب گام بردارند.
🔸مشروح این گفتگوی خواندنی را اینجا بخوانید:
http://hawzahnews.com/detail/News/460416
@saraeer
📜تردید در مسألهبودگی تصوف و صوفیان
🔻محسن الویری در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹قرار است «اولین همایش ملی تصوف؛ شاخصهها و نقدها» روز پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۷ از سوی دفتر تبلیغات اسلامی در قم برگزار شود. برگزاری این همایش همانند بسیاری از فعالیتهای فکری و فرهنگی دیگر، موافقتها و مخالفتهایی را در دو سطح اندیشهای و اجتماعی پی داشته است.
🔹دستاندرکاران این همایش گفتهاند که برآنند دور از فضای فرقهگرایی و فرقهستیری زمینهای برای «نگاه علمی و انتقادی به پدیده صوفیگرایی» فراهم آورند. به نظر میرسد از نظر اینان این اقدام با رویکرد تمدنی دفتر تبلیغات ناسازگار نیست زیرا اقتضای حرکت تمدنی پیراستن مسیر از کژیها و باورها و رفتارهای تمدنسوز است.
🔹در مقابل، منتقدان برگزاری این همایش افزون بر نقدهای اندیشهای، نفس برگزاری آن را فروغلتیدن در دام منازعات فرقهای و چشم پوشیدن از ظرفیتهای تمدنساز تصوفگرایان به بهای برجسته ساختن برخی آراء و اعمال ناصواب صوفیان میدانند. روشن است که اینها همه تأملات موافقان و مخالفان نیست و سخنانی دیگر هم وجود دارد.
🔹حقیر هم درباره مسألهبودگی تصوف و حتی صوفیان برای ایران کنونی تردید دارم و قبلا هم آن را به اطلاع متولیان امر رساندهام و گمان نمیکنم تأکید بر وجه و وجهه علمی همایش بتواند امتداد اجتماعی آن را همواره آن گونه که ما میپسندیم در اختیار ما نگاه دارد.
🔹حتی اگر نقد پارهای بداندیشیها و بدرفتاریهای صوفیانه که در هر گروه و جماعتی، نمونههایی از آن یافت میشود در شرایط کنونی کشور و امت اسلامیمان ضرورت داشته باشد ـ که عرض کردم این ضرورت محل تردید است ـ بهتر آن بود که همایشی با رویکردی ایجابی مثلا با عنوان «تصوف؛ ظرفیتها و فرصتها» برپا میشد و آفات و آسیبهای این جریان قدرتمند جهان اسلام در خلال آن و در پرتو آن بیان میشد.
🔹تمامی جریانهای صوفیانه و متصوفه خود را به ائمه اطهار علیهم السلام منسوب میدارند و به همپیوستگی تاریخی تشیع و تصوف هم امری شاخص و انکارناپذیر است که تاکنون موضوع چندین پژوهش قرار گرفته و البته صفحات خوانده نشده این کتاب سترگ هنوز بسیار است. بر همین اساس، جای خوشحالی است که اینگونه نقدها از موضع مکتب اهل بیت علیهم السلام صورت میگیرد ولی وقتی نقد طعم طرد بیابد و دلآزار شود، هر چقدر هم درست باشد راه به جایی نخواهد برد.
🔹شاید این از معدود قانونهایی باشد که تاکنون استثناء نخورده باشد. نقدهای صریح ما قطعا آنها را از انتساب خود به ائمه علیهم السلام و در نتیجه ادامه راهی که میپیمایند باز نخواهد داشت ولی میتواند فاصله آنها را از ما بیشتر کند و به نظر چنین میآید که روا شمردن این افزایش فاصله جفا به مکتب اهل بیت علیهم السلام است.
🔹به هر حال اکنون که عزمها بر برگزاری این همایش جزم است و تردیدی هم در حسن نیت و پاکی سرشت برگزار کنندگان آن نیست، وظیفه همه ماست که با همدلی بکوشیم از پیامدهای احتمالی مغایر با حفظ انسجام امت اسلامی آن بکاهیم.
@saraeer
📜طلبهها در زمین سیاسیها
🔻مهراب صادقنیا در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹به دعوت یک دوست وارد یک کانال گفتگو در یکی از پیامرسانهای داخلی شدم. در این کانال بیش از هزار نفر طلبه و برخی از استادها مشغول گفتگو و گاه مشاجره بودند. موضوعات، بیشتر سیاسی و دغدغهها حمایت از جریانی خاصّ بود و به مناسبت این روزها گفتوگو بر سر تصویب سی. اف. تی در مجلس. چند ساعت وقت گذاشتم و بیشتر پیامها را خواندم. برخی پیامها و اظهار نظرها دربر دارندهی توهینهای آزاردهندهای به اشخاص حقیقی و حقوقی بود. برای من جای شگفتی داشت که طلبهها برای حمایت از یک جریان یا فهمِ سیاسی، به خاستگاه خود پشت کرده و بگویند حوزه را باید از دست مسئولانِ، به گفتهی آنان، بیکفایتش(تعبیر آنها خیلی زشتتر بود) آزاد کرد.
🔹تنها در این کانال نیست که طلبهها در زمینی بازی میکنند که مال آنها نیست. متاسفانه تازگی هم ندارد. معمولاً شماری یقه سفید سیاسی تصمیمی میگیرند و یا میخواهند بگیرند، بعد طلبههای معصوم را به جانِ بزرگانِ حوزه میاندازند که چرا در فلان مسألهی سیاسی وارد نمیشوید. یادم میآید چندین سال پیش، من در یک جلسهی سخنرانی نشسته بودم. یک نفر کنار من نشست و به آرامی گفت: «برنامه عوض شده است، فلان شعار را ندهید و جلسه را به هم نزنید.» با تعجّب نگاهش کردم و گویا فهمید که اشتباه کرده است. پرسید مگر شما از طرفِ ... نیامدهاید، من گفتم نه! گفت ببخشید، پس هیچ!
@saraeer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺محمدرضا زائری: ما برای مردم از انقلاب توقع زیادی درست کردیم، هی گفتیم دولت کریمه، دولت کریمه، کدام دولت کریمه؟!
@saraeer
📜حیات نباتی
🔻محمدهادی علی بابایی، از اساتید حوزه علمیه شیراز در کانال خود نوشت:
🔹روزگاری «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم» جمعی آخوند جوان و یکلاقبا بودند که در میان بگیر و ببند و زندان، با یک سطر بیانیه کشور را به هم میریختند و ستونهای کاخ شاه را میلرزاندند.
🔹امروز جمعی علمای در سطح مرجعیتاند با بودجه و دفتر و دستک فراوان و دهها تریبون و کرسی و... در حالی که فهرست پیشنهادیشان در قمِ خودشان هم رای نمیآورد. آن هم که بین فهرستشان رای سبک میآورد «علی اردشیر لاریجانی» است که نامه خود جامعه را هم بیمحل میکند!
🔹کاش کسی این نوستالژی زیبای تاریخ انقلاب را از حیات نباتیاش برهاند.
@saraeer
هدایت شده از دغدغههای حوزوی
💠حوزه سکولار، واقعیت یا هشدار؟
⬅️با حضور: دکتر صادق حقیقت و دکتر مهراب صادق نیا
🔸ای کاش سخنرانان از طیف های مختلف فکری انتخاب می شدند.
#نشست
#سکولاریسم
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
📜یک سوزن به خود، یک جوالدوز به دیگران/ سخنی درباره همایش نقد تصوف در قم
🔻مهدی مسائلی در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹پنجشنبه این هفته در قم همایشی با عنوان «تصوف؛ شاخصه ها و نقدها» توسط دفتر تبلیغات اسلامی برگزار میشود. این همایش تاکنون حواشی بسیاری به دنبال داشته است و پیش از برگزاری مباحثات و مجادلات فراوانی بر سر آن صورت گرفته است. نکاتی نیز دراینباره به ذهن بنده میرسد که در ادامه بیان میکنم. البته پیش از بیان هر مطلبی باید متذکر شوم که بنده هیچ ارتباطی با تصوف نداشته، بلکه انتقادهایی به آن نیز دارم.
🔹۱. کسانی که در چنین همایشهایی برای نفوذ تصوف در جامعه شیعه بیتابی کرده و آن را مذمت میکنند، برای نفوذ تصوف در میان اهل سنت تلاش کرده و آن را تحسین میکنند. زیرا تصوف، اهلسنت را از افتادن به دام وهابیت بازداشته و آنها را به شیعه نزدیک می کند. حقیقت اینکه ارتباط ولایی موجود در اندیشه تصوف مباحث شفاعت، توسل، زیارت و بسیاری از رفتارهای شیعیان را توجیهپذیر میکند و حتی صوفیان اهلسنت را به ائمه شیعه(ع) متصل میکند. (صوفیان اهلسنت سلسله اولیای خود با واسطه ائمه شیعه (ع) به پیامبر متصل میکنند)
🔹افزون بر این، تصوف هرچند در میان شیعه نفوذ و گستردگی زیادی ندارد و علمای مذهبی آن را مذمت میکنند، ولی در میان اهلسنت گستردگی آن فراوان است و بسیاری از علمای بزرگ اهلسنت تحت تأثیر آن بوده و هستند.
🔹۲. «عیبِ می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو» از مطلب قبل به این نکته میرسیم که ای کاش در این همایشها واقعاً به نقد همه ابعاد تصوف میپرداختند و محاسن و معایب تصوف در کنارهم مورد تحلیل و بررسی قرار میگرفت. ای کاش بیان میشد که تصوف ایدهآل در جهان اسلام باید چگونه باشد. کسانی که چنین همایشهایی را صورت میدهند درصدد حذف تصوف هستند نه اصلاح و هدایت آن.
🔹متأسفانه رویه انتقادی دستاندرکاران این همایش نشان میدهد که آنها عنوان تصوف را به صورت کلی دشمن می انگارند و کاری ندارند که بعضی از فرق تصوف از انحرافات دیگر فرقههای بری بوده و میتوانند دینداری قابل قبولی را در جامعه داشته باشند. البته همانگونه که گذشت این افراد در موضعگیری درباره تصوف دچار یک پارادوکس رفتاری در جهان اسلام هستند.
🔹3. ایجاد فضای دو قطبی میان علمای شیعه و صوفیان نه تنها جلوی نفوذ تصوف فرقهای را نمیگیرد، بلکه با برانگیختن تعصاب و لجاجتها، افرادِ تحت تأثیر تصوف را به سمت فرقهای شدن و جداسازی بیشتر از جامعه شیعه سوق میدهد.
🔹4. آنچه معمولا درباره انحرافات تصوف فرقهای مورد توجه قرار میگیرد در جامعه شیعه نیز به صورتهای دیگری وجود دارد بلکه هر روز درحال گسترش بیشتر است. با این تفاوت که نگاه مذهبی مانع موضعگیری در مقابل آنهاست.
🔹مثلاً اگر صوفیان با ذکر خداوند به شور رسیده و حرکات موزون و رقص سماع دارند، بعضی از شیعیان نیز با ذکر امام حسین(ع) به شور رسیده و رفتارهایشان بسیار شبیه رقص سماع صوفیان است. آنها نیز دقیقا حلقهوار روبروی هم مینشینند و دقیقاً همان فرایندی که صوفیان برای رسیدن به شور الهی دنبال میکنند، برای رسیدن به شور حسینی طی میکنند.
🔹اگر ذکرِ خداوند به صوفیان این قدرت و جسارت را میدهد که کارهای خارقالعاده انجام دهند و مثلاً نیزه و اجسام برنده در تن فرو کرده و با آتش بازی کنند، ذکر امام حسین(ع) نیز به بعضی از شیعیان این قدرت و جسارت را میدهد که قمه بر سر بکوبند، تیغ بر پشت زنند و در آتش بدوند.
🔹اگر صوفیان از مسجد اعراض کرده و مکانهای متفاوتی با عنوان خانقاه برای ذکر برپا کنند، شیعیان نیز مکانهایی با عنوان حسینیه، فاطمیه، مهدیه، زینبیه و... به پا کردهاند.
اگر قطبها و سرذاکرهای صوفیان جای علما گرفتهاند و آنها را عالم گریز کرده اند، مداحان نیز مُراد بعضی از جوانان شیعه شدهاند وحتی به جای علما در جایگاه حکم و فتوا نشستهاند. بهگونهای که بعضی از جوانان به جز نصایح مداح به هیچ وجه زیر بار هیچ حکم و فتوایی دیگری نمیروند.
🔹اگر در میان صوفیان باطن گرایی بر تقیّد به ظواهر شریعت برتری مییابد و گناهان پیروان به آسانی بخشیده میشود، همین وضع در میان بعضی از جامعه هیأتی نیز وجود دارد. به هرحال به نظر می رسد علمای قم باید در کنار همایشهایی که برای افراطگرایی در میان اهلسنت، صوفیه و سایر فرق اسلامی برپا میکنند، همایشی نیز برای افراطگراییهای موجود در شیعه برپا کنند و در کنار جوالدوزی که به دیگران میزنند سوزنی نیز به خود بزنند.
@saraeer
📜روحانیتی که به نام سنت و گریز از سیاست، خود را از بحرانها کنار میکشد، فارغ از سرزنش نخواهد بود
🔻محمدرضا تاجیک در گفتگو با مباحثات:
🔹 انقلاب ۵۷ یک انقلاب بود بهنام خدا که یک ایدئولوژی دینی در پسِ آن عمل میکرد؛ یک رهبر دینی کاریزما، با دم مسیحاییاش آن را هدایت مینمود و تودههای مردم را بهحرکت درمیآورد؛ یک گروه مرجع مقبول و مشروع بهنام روحانیت در بسیج و هدایت مردم نقش ایفا میکرد؛ و یک گروه روشنفکری عمدتاً دینی هم به ضمیمهٔ این گروه مرجع حرکت میکرد.
🔹 طبیعتاً بسیار سخت است که ما بخواهیم روحانیت را از انقلاب و انقلابی دینی و ایدئولویک که بهنام خدا انجام شد جدا کنیم. مضافاً اینکه در فردای انقلاب هم آنچه تحقق پیدا کرد نظامی بود که اراده روحانیت در آن غالب بود؛ گفتمان دینی، گفتمان مسلط شده بود. حتی در اوایل انقلاب که عمدتاً کار در دست روشنفکران و نواندیشان دینی بود، خیلی سریع تسلط تقریباً بلامنازع روحانیت را در فضای قدرت و تدبیر منزل جامعه شاهد بودیم.
🔹 این حرف که روحانیت بعد از انقلاب تلاش کرد فضا را قبضه کند، روایت درستی است. این روایتِ تمام انقلابهاست که فرزندان خود را میخورند. به تعبیر بزرگی، روایت انقلاب از ابتدا تا پیروزی یک روایت است و از پیروزی به بعد، روایتی دیگر. از همینرو روایت انقلاب، از آغاز تا پیروزی، متفاوت است با روایتِ بعد از آن. قبل از انقلاب، یک همبستگی میان گروههای متکثر وجود داشت که بعد از پیروزی، این همبستگی، کمرنگتر شد. بهقول رُزا لوکزامبورگ روایت قبل از انقلاب و پس از آن، عبارت است از یک نوع وفاق در عین شقاق.
❓مباحثات: روحانیت سنتی بر این باور است که قبل از انقلاب چون روحانیت در قدرت حضور نداشت، محبوب بود و الآن هم اگر به همان شکل در قدرت حضور نداشته باشیم و در زندگیِ مردم از موضع قدرت رسمی و حکومتی مداخله نکنیم، دوباره محبوب خواهیم شد و شاهد این مقدار از سقوط در رتبهبندی ـ که خودتان هم اشاره کردید ـ نخواهیم بود.
🔹دکتر تاجیک: بهنظرم این قشر از روحانیت دچار اشتباه تاریخیاند؛ زیرا زمان متحول شده و امکان بازگشت به گذشته وجود ندارد؛ امکان اینکه کسی بگوید من به زمانِ قبل برمیگردم و آنچه از مقبولیت و محبوبیت که در گذشته داشتم را دوباره بازیابی و بازآفرینی میکنم وجود ندارد؛ زیرا تاریخ ما ورق خورده و دیگر چنین اقتدار و قدرتی در هیچ گروهی وجود ندارد که بتواند تاریخ را برعکس ورق بزند. مناسبات سابق، استلزامات خاص خودش را داشت که دیگر در این زمان، آن استلزامات وجود ندارد و انکار اینِ مهم، توجیهی است برای ناکارکردی و انفعال. روحانیت باید با مردم، در مردم و جزوی از مردم باشد و این لزوماً بهمعنای ورود به عرصهٔ سیاستِ مرسوم نیست.
🔹 روحانیتی که خیلی رهگشا نیست، روحانیتی که نمیتواند به مثابه یک کلید نقشآفرینی کند و در اوج بحرانها وارد عرصه مشکلات مردم شود و دری را بگشاید و در عوض ترجیح میدهد به پستوها بخزد و به کتاب و درس بسنده کند و بهنامِ نامی جدایی دین از سیاست، رفتار خودش را توجیه کند، در لحظات تاریخی، فارغ از سرزنش نخواهد بود.
🔸متن کامل این گفتگو را اینجا بخوانید:
http://mobahesat.ir/16825
@saraeer
📜حسین دهباشی دقیقا در قم چه می خواهد؟!
🔻کانال تلگرامی «روزنه»:
🔹امروز (۱۸-۷-۹۷) آقای دهباشی به دعوت دانشگاه باقرالعلوم (ع) و در انجمن های علمی حوزه علمیه قم٬ از سبک های تاریخ شفاهی حوزه علمیه قم خواهد گفت! و همچنین میهمان مدرسه اسلامی هنر است!
🔹حسین دهباشی نامی است که با ساخت مستند حسن روحانی در جامعه سیاسی و رسانه ای کشور مشهور شد. او البته بعدا با مصاحبه های چالشی و جنجالی اش در تاریخ آنلاین٬ به شهرت رسید و اکنون به عنوان متخصص تاریخ شفاهی در محافل مختلف حاضر می شود.
🔹دهباشی پیش از ساخت مستند روحانی٬ با یک پروژه پرهزینه ملی (از سوی صدا و سیما و وزارت های اطلاعات و خارجه) به ضبط خاطرات سران پهلوی پرداخته بود که در دور اول دولت روحانی٬ چهار جلد از آن خاطرات از جمله خاطرات حسین نصر و عالیخانی را به چاپ رساند که به دلیل حجم انبوه مطالب خلاف واقع در این خاطرات٬ مورد نقد متخصصین قرار گرفت و با دلیل نامعلوم ادامه نشر این مجموعه پنجاه و چند جلدی متوقف شد!
🔹ماجرای حضور دهباشی در محافل شبه حزب اللهی ار آنجا شروع شد که او با آنکه در دولت نخست روحانی در مناطق آزاد تجاری مسئولیت گرفته بود و با نهادهای دولتی مختلف نیز همکاری داشت٬ به یکباره در قامت منتقد روحانی جلوه کرد و این ژست نقد در برخی افراد اثر گذاشت و او را خودی پنداشته از مسجد جمکران گرفته تا خبرگزاری فارس و برخی نهادهای دیگر (که ذکر نام شان محفوظ است)٬ پای دهباشی را به محافل خاص جریان انقلابی باز کردند!
🔹خودی پنداشتن پدیده ای که در بهترین حالتش٬ پیچیده و نامعلوم است٬ خطای راهبردی برخی انقلابیون بود که موجب شد تولیدات پرغلط و به شدت تحریف آمیز دهباشی در تاریخ انلاین مورد نقد و بررسی جدی قرار نگیرد و حافظه تاریخی ملت مجاهد ایران عزیز با داده های جهت دار آثار او مخدوش گردد.
🔹آخرین دستپخت جناب دهباشی متهم کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ماجرای انتقال مواد منفجره به عربستان در دهه شصت و تبرئه مهدی هاشمی است! او پیشتر در مصاحبه با فائزه هاشمی٬ تهمت قتل مرحوم هاشمی را دامن زده بود و اخیرا با مصاحبه با صفایی فراهانی ماجرای کشتار سینما رکس را به گردن انقلابیون انداخته بود و ساواک را تبرئه کرده بود!
🔹حالا ایشان با ارتباطات تشکیلاتی و اطرافیانش در قم (که به موقع از آن خواهیم نوشت) قرار است در قم مقدسه چه پروژه ای را به عنوان استاد تاریخ شفاهی دنبال کند! در مورد دهباشی و پروژه های پیچیده رسانه ای و امنیتی و سیاسی او گفتنی های زیادی وجود دارد که انشالله در آینده به مرور از آن سخن خواهیم گفت.
@saraeer
📜حوزه سکولار؛ واقعیّت یا هشدار؟!
🔻مهراب صادقنیا در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹امشب به لطف دوستانمان در مؤسسهی بشری و با حضور شماری از استادها و دانشپژوهان محترم در بارهی «حوزهی سکولار، واقعیّت یا هشدار؟» سخن گفتیم. حضور دوست و همکار گرامیام جناب دکتر حقیقت و نیز دوست دیگرم جناب دکتر فراتی شوق گفتوشنود را برای من بیشتر میکرد. اگر چه گویا میانهی ما توافقی بر سرِ دو مفهوم سکولاریسم و حوزه توافقی وجود نداشت؛ ولی جلسهی خوبی بود. از هر دو دوستم، آموختم. چکیدهی سخنان خود را میتوانم در چند بند خلاصه کنم:
🔹سکولاریسم و حوزه، هر دو از مفاهیم کلّی و چمدانی هستند که دامنهی مصداقی و مفهومی گستردهای دارند. بر این اساس شاید به یک معنا بتوان گفت یک معنای از حوزه به یک معنا سکولار شده و یا رو به سکولار شدن دارد، و به معنای دیگر از حوزه و یا سکولار خیر.
🔹سکولاریسم در استعمال اولیّهی خود یک مفهوم منفی نبوده است. ادبیات آن نشان میدهد که این نظریه گاهی به معنای راهکاری برای حفظ قداست کلیسا دنبال میشده است و امروزه شاهد پیدایش و رشد الاهیّاتهای سکولار هستیم.
🔹تعریف سکولاریسم به ایدهی جدایی دین از سیاست، یه تعریف تقلیلگرایانه است، این تعریف سطح روئین معنای سکولاریسم است. نمیتوان با ارائهی این تعریف از سکولاریسم و بسنده کردن به آن نتیجه گرفت که حوزه در شرایط فعلی سکولار شده است یا خیر. برای پاسخ دادن به پرسش یاد شده، میتوان به متغیّرهای دیگری چون پذیرشِ تقلیل نقشی، پذیرش تمایز نقشی، کاهش دینورزی آئینی، و فردی شدن دین و مرجعیّتگریزی نیز اشاره کرد.
🔹مداخلهی حوزه در امرِ اجتماع که از نگاه برخی ضد سکولاریسم معنا میشود، از نگاهی دیگر میتواند به معنای سکولاریسم هم باشد، زیرا این امر سبب میشود معرفتهای تجربی و غیردینی جایگزین دین شوند.
🔹مداخلهی دین و یا حوزه در امر اجتماع میتواند به معنای تقدسزدایی از حوزه و یا دین معنا شود. به این معنا که حوزه بهجای پرداختن به امر قدسی و خدا، مجبور است به امور جاری و نامقدس جامعه بپردازد.
🔹به گمان من حوزه در توجّه فقهی به اجتماع، هیچ تأخری ندارد. مراجع تقلید در بررسی مسائل نو و صدور احکام شرعی، از واقعیّت اجتماعی عقب نیستند آنها هیچ مسئلهی فقهیای بدون پاسخِ فقهی نگذاشتهاند؛ کسانی که حوزه و یا فقه را به کمکاری متّهم میکنند احتمالاً از حوزه انتظار دارند که تصمیمهای سیاسی و اجتماعی مدیران و تصمیمگیران را به دین مستند ساخته و آنها را موجّه کنند. انتظاری که در نهایت حوزه را وارد یک بازی خطرناک میکند.
🔹از برگزارکنندگان و مشارکتکنندگان در گفتگو سپاسگزارم.
@saraeer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺سیدکمال حیدری: دلیل ختم نبوت این است که بشر به جایی رسیده که خودش می تواند مفاهیم کلی قرآن را تطبیق دهد و بنده اجتهاد را در این می بینم نه در رساله های عملیه تکراری و بی فایده
@saraeer
📜قوانین کشور ریشه فقهی ندارند
🔻مرتضی جوادی آملی:
🔹آنچه که به عنوان رساله های علمی از فقهای ما در این رابطه صادر می شود کاربرد عملی ندارد.
🔹برخی از روشنفکران دینی متاسفانه میگویند که امروز باید دانش فقه را کنار زد و دانش حقوق یا قوانین را جایگزین کرد. آنهامیگویند فقه امروز کارساز نیست و نمیتواند جوابگوی نظام سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، تربیتی و اخلاقی جامعه باشد.
🔹باید دستگاه فقاهت تقویت شود البته نه به لحاظ منابع چراکه منابع ما غنی و قوی است.
🔹اجتهاد امروز توانایی مجهز شدن به تکنولوژی های جدید برای استنباط احکام را ندارد. قوانین کشور از جایگاه مجلس شورای اسلامی نوشته می شود سبقه فقهی ندارد. شورای نگهبان این مراقبت را دارد که قوانین مخالف شرع نباشند ولی این خیلی متفاوت است از اینکه قانونی بنویسیم که متخذ از فقه است یا قانونی آزاد بنوسیم که مخالفتی با شرع و قانون اساسی نداشته باشد.
🔹دستگاه های مربوط به نظام اعم از سیاست، تربیت، اخلاق و اقتصاد و سایر بخش ها متاسفانه خود را مستقل از دستگاه فقه میدانند و مسائل و نیازهای معرفتی خود را به فقها عرضه نمی کنند.
🔸منبع: شبکه اجتهاد
@saraeer
📜دولت در گرانی بی تقصیر نیست
🔻آیت الله مکارم شیرازی در درس خارج امروز:
🔹یکی از مشکلات پیچیده امروز جامعه، گرانی است که به تعبیر برخی، کمر مردم را شکسته است. معمولا در جامعه هم مشکلات را گردن یکدیگر انداخته؛ دولت گردن مردم و مردم گردن دولت می اندازند که باید گفت همه مقصرند و هر شخصی باید از خود شروع کند، تا مشکل حل شود.
🔹دولت بدون شک در مشکلات گرانی بی تقصیر نیست؛ چراکه در ابتدا بازار اولیه، بعد بازار ثانویه و جدیدا هم بازار ثالثه درست کرده اند که مبادا قیمت دلار از 10 تومان کمتر شود و معلوم است خودشان دستشان در این قضیه است.
🔹پلمپ انبارها[ی محتکران] چه فایده ای دارد؟ باید به قیمت عادلانه در بازار پخش شود؛ البته چون قوانین قضایی ما ناقص است، این کار را انجام نمی دهند؛ چون باید دانه دانه پرونده درست کرده و حکم آن صادر شود. حکم شرع درباره احتکار آن است که درب انبار را باز کرده و اقلام احتکار شده با قیمت عادلانه در اختیار مردم قرار داده شود.
@saraeer
📜رئیس قوه قضائیه به انتقادات آیت الله مکارم واکنش نشان داد/ چرا به گونه ای صحبت می شود که گویی مسئولان قضایی و قضات شریف از پس کوه قاف آمده اند؟ ما هم از همین حوزه ها آمده ایم
🔻صادق آملی لاریجانی در جلسه مسئولان عالی قضایی:
🔹برخی اشکالات نسبت به دستگاه قضایی مطرح می شود که وقتی از سوی علمای حوزوی به ویژه برخی مراجع معظم باشد باید بیشتر مورد عنایت قرار گیرد زیرا می دانیم که اگر از میان علمای حوزه کسانی انتقاد می کنند، نیتشان اصلاح و بهبود وضعیت است و هیچ شائبه ای از جهات دیگر وجود ندارد.
🔹مراجع تقلید، مورد اطمینان و محل رجوع مردم هستند و به نحوی انتقادات مردم را نیز منعکس می کنند، دستگاه قضایی نسبت به هر انتقادی باید روی گشاده داشته باشد زیرا معتقدیم که انتقادات سازنده به رفع نقایص و افزایش اقتدار قوه قضاییه و رضایت مندی مردم کمک می کند. خصوصاً اظهارات کسانی که از لحاظ علمی و اعتقادی جایگاه والایی دارند نیاز به توجه جدی تری دارد و باید نسبت به این انتقادات گوش شنواتری داشته باشیم.
🔹گاهی انتقادات ناشی از عدم اطلاع است. در این صورت اگر این انتقادات در محفلی خصوصی مطرح شود مسلماً انسب است چون بیان آن در علن، ممکن است موجب قدح یک دستگاه شود بدون آنکه استحقاق چنین قدحی را داشته باشد.
🔹بنده معمولاً از پاسخ به اینگونه انتقادات اجتناب می کنم تا خدای ناکرده حاشیه ای برای دستگاه قضایی و نظام ایجاد نشود زیرا معتقدم مقصود ما حل مشکل است و نیازی به هیاهو نیست. از طرفی اعتقاد دارم که کار دستگاه قضایی باید تبیین شود و به همین جهت در پاره ای از موارد که برخی فقهای بزرگوار اشکالاتی را مطرح کرده اند از دادستان محترم کل خواسته ام که به محضر این بزرگواران برسند و برای رفع ابهام به ارائه توضیح بپردازند.
🔹اگر این مطالب به گونه ای دیگر بیان می شد و مثلاً در خصوص عملکرد چند قاضی بود، در مقام توضیح و موضع گیری برنمی آمدم اما از آنجا که متاسفانه در این اظهارات به صورت مکرر کل دستگاه قضایی مخاطب قرار گرفته است احساس می کنم که اگر برخی توضیحات ارائه نشود به مجموعه قوه قضاییه جفا شده است زیرا دراین مجموعه عده بسیاری از قضات محترم شامل روحانیون و غیرروحانیون فاضل و متدین مشغول کار هستند که طبق قوانین و فتاوای فقهای بزرگ عمل می کنند.
🔹به محضر شریف ایشان عرض می کنم چرا به گونه ای صحبت می شود که گویی مسئولان قضایی و قضات شریف از پس کوه قاف آمده اند؟ ما هم از همین حوزه ها آمده ایم. بسیاری از مسئولان عالی قضایی و قضات دستگاه قضا از روحانیون فاضل، متدین و جلیل القدر حوزه اند. قضات متدین و فاضلی در قوه قضاییه فعالیت می کنند که انسان از دقت ها و تعبدشان به احکام اسلام و فتاوای فقهاء لذت می برد. به ضرس قاطع عرض می کنم قاضی عالی رتبه ای نمی شناسم که به احکام اسلامی یا فتاوای لازم الاتباع فقهاء عظام توجه نداشته باشد یا بدانها متعبّد نباشد لذا این گونه تخطئه را به حق نمی دانم.
🔸مشروح اظهارات رئیس قوه قضائیه را اینجا بخوانید:
https://www.jamaran.ir/fa/tiny/news-1032267
@saraeer
📜وقتی از توهم توطئه در میان برخی مدعیان سخن میگوییم، دقیقا از چه حرف می زنیم؟
🔻محمدمهدی شیرافکن در واکنش به یادداشت کانال روزنه نوشت:
🔹سال هاست جریان های ظاهرا انقلابی، به اشتباه، خودی را نا خودی و انقلابی را غیر انقلابی معرفی می کنند، آن هم به بهانه های واهی که اصلی ترین آن ها اختلاف نظرهای گاه و بی گاه آن افراد با جریان های انقلابی و در مواقعی خوف از تغییر مسیر ناگهانی در آینده می باشد.
🔹وقتی ما هنوز که هنوز است اهمیت جمع آوری خوانش های تاریخی برای تشخیص سره از ناسره را نمی دانیم و توهم این ما را فرا گرفته که (مثلا) هدف فلان شخص از مصاحبه با دختر فلانی ایجاد القائات نا صحیح است، اینجاست که باید در روحیه انقلابی خود شک کنیم.
🔹روحیه انقلابی به بسته بودن فضای فکری و جمود و تنگ نظری در استفاده از برداشت های مختلف فکری نیست، بلکه به عکس، اینکه متخصصی در فلان مسئله رسانه ای را میان حوزویان بیاوریم تا برای بستر سازی چنین دغدغه هایی در حوزه سخن بگوید همان چیزی ست که بایستی از اوائل انقلاب به سمت آن حرکت میکردیم تا مبادا کار به اینجایی که هست کشیده شود و با برگزاری دو جلسه توسط یک بزرگوار که برخی نظرات تاریخی اش کمی برای ما نا مأنوس است، تن و بدنمان به لرزه بیفتد که به چه حقی حوزه علمیه بودجه خود را در دعوت از فلان چهره رسانه ای خرج کرده است؛ خرج کردنی که صد البته موجب خواهد شد کمی از دغدغه های به حق متن جامعه شنیده شود.
🔹حال اینکه اگر قصد دارید فقط اعمال نظر شخصی خود را از کلاس های درس حوزه علمیه بشنوید بگویید تا از همین فردا دربِ برداشت های مختلف از دین و تاریخ اسلام را نیز تخته کنند که مبادا به خلاف مصلحت سنجی یک جریان خاص عمل شود.
🔹کار رسانه ای آدم خود را میخواهد. نمی توان معنای تاریخ شفاهی را ندانست و آن را نقد کرد. اساس کار تاریخ شفاهی شناساندن حداکثری افکار و روایت های تاریخی افراد مختلف، در گفت و گویی آرام و زیرکانه است؛ کاری که شما در این سال ها نتوانسته اید با زبان تلخ خود انجام دهید.
🔹صمیمانه تقاضا دارم تا اگر خود را دغدغه مند در مسیر انقلاب می دانید و بقیه را شایسته نمی دانید، به جای انتقاد های ناروا و دور از واقع، خود را در ورطه کارهایی نظیر تاریخ شفاهی بیندازید تا بلکه در این زمینه کاری انجام داده باشید و خوانشی نزدیک تر به صواب رقم بزنید نه اینکه با امنیتی کردن فضا و برچسب زدن های پیاپی روحیات علمی را بخشکانید.
🔸یادداشت کانال روزنه با عنوان «حسین دهباشی دقیقا در قم چه می خواهد؟!» را اینجا بخوانید:
https://eitaa.com/saraeer/214
@saraeer
📜آفت بزرگ زبان دینی
🔻کانال «سخنرانی ها» از محمدمجتهد شبستری منتشر کرد:
🔹یکی از آفتهای بزرگ زبان دینی تک صدایی است. اینکه یک نفر باید بگوید و دیگران باید بشنوند. یا چند نفر بگوید و دیگران موظف به شنیدن باشند. پرسش و بحث در میان نباشد. ارتباط زبان با وجدان انسانیت، دانشها و اخلاق قطع شده باشد. حالت عرضه کردن نداشته باشد و حالت محکوم کردن داشته باشد؛ چنین زبانی از خود بیگانه است. یعنی زبان دین و معنویت نیست.
🔹اگر زبان دینی با زبان علم، فلسفه و هنر قطع ارتباط کند از خود بیگانه خواهد شد. انسان فقط با دین زندگی نمیکند. انسان با همه حوزههای علم، فلسفه، هنر و دین زندگی میکند و تاریخ چندهزار سالۀ بشر این واقعیت را نشان میدهد. هیچ کدام از حوزهها تابع دیگری نیست اما میتوان بین اینها دیالوگ و تعامل برقرار کرد. زبان دینی باید تولید معنای جدید و اصیل کند وگرنه ازخود بیگانه میشود.
🔹از طرف دیگر اگر زبان دین و معنویت به شکل و فرم تقلیل داده شود از خود بیگانه میشود. یعنی اگر تنها تاکید شود به حفظ شکل اعمال، آداب و رسوم و… وبگویند اگر این اشکال رعایت شود دین و معنویت وجود دارد و اگر این شکلها حفظ نشود دین و معنویت وجود ندارد، این تلقی مانع توجه به آنچه زیر آن شکلهاست و زیربنا و محتوای دین و معنویت است میشود. وقتی میگویید فلان حکم شرعی چون در کتاب و سنت هست باید اجرا شود، باید توجه کنید که این یک شکل است و باید دید محتوی آن چیست؟ هدف آن چیست؟ آیا نباید درباره هدف حکم خدا سوال کرد؟ آیا پرسیدن از خدا حق انسان نیست؟
🔹آیا انسان حق دارد یک بار، دو بار و چند بار از خدا سوال کند و در نهایت بگوید خدایا من تلاش کردم که خطاب تو را بفهمم اما نشد؟ اگر انسان تمام تلاش خود را برای فهم آنچه میگویند احکام خدا است به کار گرفت و در نهایت آن را درک نکرد و باز خداوند فرمود که چه آن را بفهمی و چه نفهمی باید اطاعت کنی، این سخن، زور گفتن است و آیا خدا زور میگوید؟
@saraeer