■ دعوت مردم به اعتراض خیابانی کار کیست؟
□ سردار حسین علایی ،نخستین فرمانده نیروی دریایی سپاه :
در وضعیت کنونی کسی نباید مردم را به حضور در خیابانها دعوت کند، کار بسیار خطرناک و اشتباهی است چون طرح آمریکاییها، اسرائیلیها، سعودیها و اپوزوسیون خارج از کشور این است که مردم را به خیابانها بیاورند و از ظرفیت این اتفاق، برای فشل کردن اقتصاد ایران بهره ببرند.
مسائل معیشتی مردم با آمدن به خیابان حل نمی شود بلکه با اتخاذ تصمیمات عاقلانه دولت، مجلس و افراد اثرگذار حل می شود چون دولت برخی تصمیمات بزرگ را به خاطر نگرانی از برخی واکنشهای تحریکی نگرفته است.
@sarafrazan406
🔰 #۴۰۶زرند 🔰
📌 امام خامنه ای: بناست با مفسد بدون هیچ ملاحظهای برخورد قاطع صورت گیرد/ نامهی اخیر قوهی قضائیه، یک گام مهم مثبتی برای مقابله مفسد اقتصادی است
♦️ رهبر انقلاب، صبح امروز:
🔷نامهی اخیر به رئیس قوهی قضائیه، یک گام مهم مثبتی برای مقابله با فساد و مفسد اقتصادی است. #مفسد_باید_مجازات_شود.
وقتی با فساد و مفسد مقابله صورت گیرد، جیغودادهایی بلند میشود.
🔷 من چندین سال پیش نامه نوشتم به سران سه قوه و نوشتم که فساد یک اژدهای هفتسر است که باید بهطور کامل با آن مقابله شود. این را بدانید بناست با مفسد بدون هیچ ملاحظهای برخورد قاطع صورت گیرد.
(شعار حاضران: مفسد اقتصادی اعدام باید گردد)
اجازه بدهید، شما مگر دادگاهید؟ فضاسازی نکنید، بعضیها ممکن است اعدامی باشند و بعضی ممکن است حبسی باشند. بنده نوشتهام مقابله باید عادلانه و بادقت انجام شود.
👈 بنده از قدیم با فساد و مفسدین مبارزه میکردم و الان هم عقیدهام همین است.
🔷 اما بعضی افراطی حرف میزنند و میگویند همه فاسدند و از تعبیر فساد سیستمی استفاده میکنند؛ اینجوری نیست. درست است فساد کمش هم زیاد است. اما افراط و تفریط در همهی زمینهها غلط است.
🔹دستگاههای نظارتی با قدرت و چشم باز باید در میدان باشند؛ هم مجلس، هم قوهی قضائیه، هم آحاد مردم مؤمن باید احساس وظیفه کنند و نقش ایفا کنند. راههای فساد را باید بست.
🔺 در همین قضیهی ارز و سکه، اگر مقابله با فساد بود، راه فساد بسته میشد. ۹۷/۵/۲۲
◀️سامانه خبری #۴۰۶زرند👇
▶️ @sarafrazan406
💢حذف ۲ ساعت برنامه درسی
👤 وزیر آموزش و پرورش گفت از #مهر ماه #دو_ساعت برنامه رسمی مدرسه را حذف میکنیم
📌به عنوان مثال دانش آموز پایه پنجم به جای اینکه 25 ساعت برنامه درسی داشته باشد، 23 ساعت برنامه درسی خواهد داشت و این دو ساعت در اختیار مدرسه است و به مدرسه ابلاغ کردیم که در این دو ساعت بر اساس این سرفصلها محتوا تولید کند مثلا دانش آموز داستانی که خود نوشته است، برای همکلاسیهایش بخواند.
🇮🇷
@sarafrazan406
🔰 #۴۰۶زرن🔰
📌 کشف 60 تن برنج احتکارشده درجیرفت
♦️ حسین سلامی دادستان جیرفت گفت: متهم در انبار یاد شده بیش از هزار و 500 کیسه برنج خارجی(40کیلویی) را احتکار کرده بود بازداشت شد .
🔹شهروندان میتوانند در صورت مشاهده هرگونه موارد احتکار کالا و مایحتاج عمومی مردم توسط افراد سود جو از طریق تماس با ۱۱۳ اداره اطلاعات ، ۱۱۴ اطلاعات سپاه و ۱۱۰ پلیس اطلاع دهند.
◀️سامانه خبری #۴۰۶زرند👇
▶️ @sarafrazan406
✍️ با خواندنِ این خاطره به عظمتِ روحیِ شهید بابایی پی خواهید برد
#متن_خاطره :
عباس یه روز اومد خونه و گفت: خانوم! باید خونهمون رو عوض کنیم ، میخوام خونهمون رو بدیم به یکی از پرسنلِ نیروی هوایی که با هشت تا بچه توی یه خونۀ دو اتاقه زندگی می کنن، این خونه برای ما بزرگه، میدیم به اونا و خودمون میریم اونجا... اون بنده خدا وقتی فهمید فرماندهاش میخواد اینکار رو کنه قبول نکرد. اما با اصرارِ عباس بالاخره پذیرفت و خونه مون رو باهاشون عوض کردیم...
🌷خاطره ای از زندگی خلبانِ شهید عباس بابایی
📚منبع:کتابخدمتاز ماست۸۲، صفحه۱۸۱
.
#انفاق #ایثار #گذشت_و_فداکاری #شهیدبابایی
@sarafrazan406
📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 اموال مردم
هنگامی که هارون از سفر حجّ مراجعت می کرد. بهلول سر راه او ایستاد و با صدای بلند سه مرتبه صدا زد: هارون،
هارون پرسید: این صدا از آن کیست؟ گفتند: بهلول مجنون است، رو به بهلول کرد و گفت: می دانی من کیستم؟
بهلول گفت: تو همان کس هستی که اگر در مشرق به کسی ظلم کنند و تو در مغرب باشی مسئولیت آن ظلم به عهده توست و در قیامت باز خواست خواهی شد.
هارون گریه کرد و گفت: از من حاجتی بخواه، بهلول گفت: حاجت من این است که دستور دهی گناهان مرا ببخشند و مرا داخل بهشت نمایند.
هارون گفت: این کار از من ساخته نمی باشد ولی قرضهای تو را می پردازم، بهلول پاسخ داد که با اموال مردم قرض پرداخت نمی شود، شما اموال مردم را به خودشان برگردانید.
هارون گفت: دستور می دهم برای تأمین معاش تو حقوقی دائمی (مادام العمر) بپردازند. بهلول گفت: ما همه بندگان خدا هستیم آیا ممکن است خداوند تو را در نظر گرفته باشد و مرا فراموش کند؟
📗 #پند_تاریخ، ج1
✍ موسی خسروی
@sarafrazan406
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سردار حاجی زاده:
🎥🔴اگر می خواهند در۱۰سال صنعت خودروسازی ما از کره سبقت بگیرد باید اول جلوی واردات گرفته شود و سپس پاسپورت مسئولان رو بگیرند تا نگاه ها به داخل باشد
🆔👇👇👇
@sarafrazan406
◾️ شهادت مظلومانه امام محمدباقر علیهالسلام تسلیت باد
✅ حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
📝 ... شعار سیاسی و استقلال و بقای حکومت برخی از فرقهها بر خرابکردن قبور بزرگان ائمهی بقیع علیهمالسلام بوده و هست… یک مشت دزد با این سابقهی کار که هادمالحرمین(تخریب کننده حرمها) هستند، خود را خادمالحرمین میدانند!
📚 رحمت واسعه، ص٢۵٢
@sarafrazan406
📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈سپاسگزارى و حق شناسى لقمان
لقمان حكيم، آن پير روشن ضمير و باتجربه، مدتى برده شخصی بود كه چندين غلام دیگر داشت. ولى در ميان غلامان، لقمان را بسيار دوست داشت، تا آن جا كه هرگاه مى خواست غذا بخورد، نخست آن را نزد لقمان برده، تا او ميل كند و بعد به عنوان تبرك جويى، نيم خورده لقمان را با ميل و اشتياق مى خورد.
در يكى از روزها خربزه اى براى ارباب لقمان به هديه آوردند، ارباب در محضر لقمان نشست و آن خربزه را پاره كرد و قطعه قطعه نمود و به لقمان داد، لقمان آن قاچ هاى خربزه را از اربابش مى گرفت و مى خورد، و وانمود مى كرد كه بسيار شيرين است و از روى ميل و اشتها مى خورد.
وقتى ارباب مشاهده كرد كه لقمان با علاقه مى خورد، همه خربزه را كه به صورت 18 قاچ نموده بود جز يك قاچ، به لقمان داد، و لقمان همه را خورد، و ارباب همان يك قاچ را براى خود نگه داشت.
وقتى كه ارباب همان يك قاچ ته مانده خربزه را به دهان گذاشت، دريافت كه مثل زهر، تلخ است. از تلخى آن، زبانش آبله زد و گلويش سوخت و حالش به هم خورد.
ارباب به لقمان گفت: اين قاچهاى بسيار تلخ را چگونه خوردى؟ با اين كه همه تلخ بود، چرا از خوردن آن خوددارى نكردى، مى خواستى عذر و بهانه اى بياورى و اين قاچهاى تلخ را نخورى؟!
لقمان در پاسخ گفت: ماهها و سالها تو به من غذاهاى شيرين و گوارا و مطبوع داده اى، اينك كه يك بار تلخ شده آيا سزاوار است من آن را نخورم و به آن اعتراض كنم، و نمك خور و نمكدان شكن گردم، بلكه رسم حق شناسى و سپاس گزارى اقتضا كرد تا همان نيشها را نوش بدانم و چهره در هم نگيرم.
👌پس اى بنده خدا تو غرق نعمت هاى خداوند هستى، هرگاه در زندگى، مختصر تلخى ديدى ناشكرى نكن.
📗 #قصه_های_قرآن
✍ مرحوم محمدی اشتهاردی
@sarafrazan406
سربازان گمنام امام زمان (عج) در سپاه الغدیر استان یزد در ادامه برخورد با متخلفین اقتصادی یک انبار لوازمخانگی به ارزش بیش از سه میلیارد تومان را در این استان کشف کردند.
انبار مذکور به دلیل عدم ثبت در سامانه انبارهای وزارت صنعت، معدن و تجارت مصداق احتکار شناختهشده و پلمپ شد.
در چند ماه گذشته کمبود لوازمخانگی در بازار و امتناع شرکتهای تولید و توزیع از عرضه کالا به بازار موجب افزایش بیسابقه قیمت لوازمخانگی شده است که همین موضوع در موارد متعدد از سوی رئیس اتحادیه صنف فروشندگان لوازمخانگی یزد مطرحشده است.
سربازان گمنام امام زمان (عج) در چند روز گذشته نیز در دو اقدام مهم موفق به کشف محمولههای ۳۸۰۰ و ۱۵۰۰ تنی کالاهای احتکار شده در استان شده بودند. تداوم برخورد با متخلفین در استان یزد از عزم قاطع دستگاههای نظارتی و بخصوص سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با برهم زنندگان نظم اقتصادی حکایت دارد.
مردم در صورت مشاهده تخلف میتوانند مراتب را با شماره ۱۱۴ در میان بگذارند تا در اسرع وقت با متخلفین و برهم زنندگان نظم اقتصادی کشور برخورد شود.
@sarafrazan406
■ به نقل از روابط عمومی سپاه سلمان سیستان وبلوچستان، پاسداران گمنام امام زمان(عج) در سازمان اطلاعات سپاه استان سیستان وبلوچستان در راستای اجرای فرامین مقام معظم رهبری مبنی بر برخورد جدی با مفاسد اقتصادی، در بررسی های تخصصی خود از وجود برخی دست های پشت پرده و معاملات پنهانی در برنامه های شهرداری زابل مطلع شد که بر همین اساس رسیدگی به موضوع را به طور جدی در دستور کار خود قرار داد که ماحصل تحقیقات به اطلاع مردم عزیز استان می رسد.
□ در جریان دستگیری این افراد نقش سازنده و پویای سازمان بازرسی استان نیز مثال زدنی بود که ماحصل تعامل و هماهنگی با دستگاه قضا(دادستانی استان و شهرستان زابل) می باشد.
□ در مراحل تحقیق از مسائل مربوط به این پرونده اتهامات اختلاس، جعل و سندسازی، تضییع اموال عمومی، تصرف غیرمجاز در وجوه دولتی برای افراد دستگیر شده در این شبکه فساد در شهرداری زابل به قطعیت رسید که پس از اخذ کامل اعترافات و بررسی بیشتر اسناد و مدارک، رقم دقیق آن اعلام می شود اما آنچه تاکنون محرز شده حاکی از اختلاس چندین میلیارد تومانی در این شبکه فساد می باشد.
□ تاکنون تعداد بازداشت شدگان به 11 نفر رسیده و 17 نفر دیگر نیز احضار شدند.
□ سازمان اطلاعات سپاه سلمان استان سیستان وبلوچستان با تاکید بر عزم و اراده خود مبنی بر مبارزه جدی با مفسدان اقتصادی، از همکاری دستگاه های مربوطه و شهروندان استان در این باره تشکر و قدردانی و اعلام کرد که شماره تلفن 114 سازمان اطلاعات سپاه به صورت 24ساعته آماده دریافت اخبار و اطلاعات مردمی می باشد.
@sarafrazan406
📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 پاداش جوان امانتدار
مردی بود در «مرو»، که او را «نوح بن مریم» می گفتند و قاضی و رئیس مرو بود و ثروتی بسیار داشت. او را دختری بود با کمال و جمال، که بسیاری از بزرگان وی را خواستگاری کردند و پدر، در کار دختر سخت متحیر بود و نمی دانست او را به که دهد. می گفت: اگر دختر را به یکی دهم، دیگران آزرده می شوند و فرو مانده بود.
قاضی، خدمتکار جوانی داشت، بسیار پارسا و دیندار، نامش «مبارک» بود و باغی داشت بسیار آباد و پر میوه روزی به او گفت: امسال به تاکستان (باغ انگور) برو و از آنها نگهداری کن. خدمتکار برفت و دو ماه در آن باغ به کار پرداخت.
روزی قاضی به باغ آمد و گفت: ای مبارک! خوشه ای انگور بیاور. جوان، انگوری بیاورد، ترش بود قاضی گفت: برو خوشه ای دیگر بیاور، آورد، باز هم ترش بود. قاضی گفت: نمی دانم باغ به این بزرگی، چرا انگور ترش پیش من می آوری و انگور شیرین نمی آوری؟!
مبارک گفت: من نمی دانم کدام انگور شیرین است و کدام ترش! قاضی گفت: سبحان اللّه! تو امروز دو ماه است که انگور می خوری و هنوز نمی دانی شیرین کدام است؟ گفت: ای قاضی! به نعمت تو سوگند که من هنوز از این انگور نخورده ام و مزه اش را ندانم که ترش است یا شیرین! پرسید: چرا نخورده ای؟ گفت: تو به من گفتی که انگور نگاه دار، نگفتی که انگور بخور و من چگونه می توانستم خیانت کنم!
قاضی بسیار شگفت زده شد و گفت: خدا تو را بدین امانت نگه دارد. قاضی چون دانست که این جوان، بسیار عاقل و دیندار است، گفت: ای مبارک! مرا در تو رغبت افتاد، آنچه می گویم، باید انجام دهی! گفت: اطاعت می کنم.
قاضی گفت: ای مبارک! مرا دختر است زیبا، که بسیاری از بزرگان او را خواستگاری کرده اند، نمی دانم به که دهم، تو چه صلاح می دانی؟ مبارک گفت: کافران در جاهلیت، در پی نسب بودند و یهودیان و مسیحیان، روی زیبا می خواستند و در زمان پیامبر ما، دین می جستند و امروز، مردم ثروت طلب می کنند. تو هر کدام را خواهی اختیار کن!
قاضی گفت: من دين را انتخاب می كنم و دخترم را به تو خواهم داد كه ديندار و با امانتی. مبارک گفت: ای قاضی! آخر من یک خدمتکارم، دخترت را چگونه به من می دهی و او کی مرا می خواهد؟!
قاضی گفت: بر خیز و با من به منزل بیا، تا چاره کنم. چون به خانه آمدند. قاضی به مادر دختر گفت: ای زن! این خدمتکار، جوانی بسیار پارسا و شایسته است، مرا رغبت افتاد که دخترم را به او بدهم، تو چه می گویی؟ زن گفت: هر چه تو گویی، امّا بگذار بروم و داستان را برای دخترم بگویم، ببینم نظر او چیست.
مادر بیامد و پیغام پدر به او رسانید. دختر گفت: چون این جوان دیندار و امین است، می پذیرم و آنچه شما فرمایید، من همان کنم و از حکم خدا و شما بیرون نیایم و نافرمانی نکنم! قاضی، دخترش را به مبارک داد، با ثروتی بسیار پس از چندی، خدای تعالی به آنان پسری داد که نامش را «عبداللّه بن مبارک» گذاشتند و تا جهان هست، حدیث او کنند به زهد و علم و پارسایی!
📗 #نصیحة_الملوک
✍ ابوحامد محمد غزالی
@sarafrazan406