eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس.
113 دنبال‌کننده
11 عکس
0 ویدیو
19 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اشکی چکید و چشم همه را بهار کرد نوری رسید و دیده ی ما بی قرار کرد از روزنی دمید و دل ما را شکار کرد ما را اسیر پنجره های نگار کرد یک پنجره گشا و دلم پر بهانه کن سیبی روانه کن دل من را نشانه کن هر کس دمیده هر نفسی که مسیح نیست غیر از کلام حق به مدیحت فصیح نیست عشقی شبیه عشق تو آقا صریح نیست هر پنجره که پنجره های ضریح نیست باید دخیل حضرت خورشید ها شویم باید که سائل در امیدها شویم این مرغ جان ز سینه چو آزاد می شود دل رهسپار پنجره فولاد می شود تا که کسی دلش پی امداد می شود راهی به سوی صحن گوهرشاد می شود سوگند می خورم به خدا جبرئیل بود آن سائلی که بر حرم تو دخیل بود فخری نداری این که ملک زائرت شود فخر ملک بود که دمی ناظرت شود حکم خداست آن چه که در خاطرت شود وقت حساب اهل جهان حاضرت شود این گفته ی خداست علینا حسابهم این گفته ای دگر که الینا ایابهم آن کس که هست حق به رضایش رضا تویی آن کس که هست ضامن حکم قضا تویی آن کس که هست نور دل مرتضی تویی آن کس که هست عشق دل ما رضا تویی بی تو بهانه ای به وجود همه نبود بی تو به عاشقان همه دم زمزمه نبود هر کس زیارت تو کند تا خدا رود یعنی که عاشقت حرم کبریا رود هر کس دخیل پنجره ات شد کجا رود از گنبد طلای تو تا کربلا رود نه نه کسی که زائر تو شد به عالمین باشد همان زمان به خدا زائر حسین شان زیارت تو فراتر ز کربلاست یعنی حریم عشق تو بهتر ز کربلاست یعنی بهشت قبر تو برتر ز کربلاست اما به بوی سیب معطر ز کربلاست هر کس به مشهد تو رود کربلایی است هر دل به عشق تو شود عاشق خدایی است آقا قسم به عشق ، که دل بر تو بسته ایم در سایه سار نام بلندت نشسته ایم از غیر مهر تو به دو عالم ، گسسته ایم پیمان اگر که بود به جز تو شکسته ایم ما را خدا به حب ولایت سرشته است ما را برای عشق رضا حق نوشته است بر سائلان درگه خود یک نگاه کن نیمه نگاه خود به من روسیاه کن ما را گدای خود کن و عبد الاه کن آقا عنایتی به من بی پناه کن تنها پناه جمع غریبان تویی رضا مهمان جان نه صاحب این جان تویی رضا .......محمد_مبشری........
بند اول به ضریح تو دلم پیوسته به امید کرمَت بِنشسته دست خالی به حریمت آیم هستی ام چیست دلی بشکسته زائر پنجره فولاد توام به سر زلف تو دل را بسته تا شفا گیرم و بیمار شوم ز طبیبان جهان دلخسته آه ای درد تو درمان همه ز غم غیر تو دل ها رَستِه نظری کن به من ای دلدارم که شوم از دو جهان وارسته جای دیگر نروم تا به ابد به ضریح تو دلم پیوسته ساکن دائمی ام در حرمت سائل سفره ی جود و کرمت بند دوم از ازل بر تو ارادت دارم تا ابد بر تو محبت دارم نقش نام تو به لوح سینه بر جبین مُهر ولایت دارم خاطرات حرمت عشق من است روز و شب شوق زیارت دارم بر ندارم ز تولای تو دست مِهرت از قبل ولادت دارم نه فقط نام تو را تا دم مرگ نغمه تاصبح قیامت دارم دوستان تو همه دوست من با عدوی تو عداوت دارم روز محشر که همه تنهایند از تو امید شفاعت دارم ای مسیحای دلم کاری کن دل بی روح مرا یاری کن بند سوم دل همیشه پیِ سودای تو بود طالب بزم تماشای تو بود بهترین خاطره ی کودکی ام دیدن گنبد زیبای تو بود چه خوش آن روز که در عهد الست امتحان ها ز تولای تو بود دوش در حلقه ی مستان ازل صحبت از قامت و بالای تو بود آن چه جویند همه آب حیات جرعه ی جام طهورای تو بود هر چه جاری شده از کوثر ناب باده ی ساغر و مینای تو بود هر چه تعریف شد از باغ بهشت شرحی از کوی دل آرای تو بود زائر کوی و حریم تو منم به خدا از حرمت دل نکنم بند چهارم هر رواق حرمت باغ جنان سایبانی به سرِ سرمستان در بهشتِ ابدی جای گرفت هر که در کوی تو گردد مهمان سر خوش از جرعه ی سقاخانه زمزم آید به طوافت گریان کعبه پابوسی تو می خواهد چون تویی کعبه ی عشق دل و جان به چه ایوان طلایت زیباست قوس طاقش بُوَد از عرش نشان جود و احسان تو باران بهار ریزه خوارت همه ی اهل جهان من کی ام مدح و ثنای تو کنم جان چه باشد که فدای تو کنم بند پنجم قدسیان نزد تو حاضر هستند به تماشای تو ناظر هستند همچو حاتم دو هزاران سائل بر سر خوان تو حاضر هستند دم به دم فوج ملک بهر طواف به ضریح تو مسافر هستند فخر جبریل بُود خادمی ات عرشیان نزد تو ظاهر هستند زائران آمده اند از ره دور پی آرامش خاطر هستند سامرا کرببلا کعبه نجف همه در کوی تو زائر هستند سرخوشم از قِبَلِ حکم قضا خورده بر نوکری ام مُهر رضا ......محمد_مبشری.......
هشت بیت به نیت امام هشتم پرچم سبزت مرا تا آسمان بالا کشید نقش نامت را خدا بر صفحه ی دل ها کشید دیدن صحن و سرایت فخر اهل آسمان چون که حق نقش رُخَت بر گنبد مینا کشید افتخار خاک بر عرش است قبر اطهرت گنبد زردت به هستی صحنه ای زیبا کشید ذره ای بودم من و غرق غبار بی کسی مِهر تو قلب مرا تا جنت اعلی کشید مِهر خوبان دو عالم هدیه ی دیدار توست هر که از تو دور شد فریاد واویلا کشید من کِه بودم که شوم از سائلان درگه ات ؟ رو به سوی تو دلم را مادرت زهرا کشید آفتاب شرقی مشرق زمین شد مرقدت عاشقان را سوی حق ، این تربت والا کشید یا رضا جان گر تو خواهی حق شود از ما رضا حب تو دل های ما را تا خدا بالا کشید
قبل از قدم برداشتن در راه هجرانش بايد رفاقت کرد با خار بيابانش هجران کشيدن به اميد وصل ميارزد گر اولش تلخ ست، شيرين است پايانش هر کس که عاشق نيست پس اصلا چرا زنده ست يا چه جوابى ميدهد فردا به وجدانش خاکستر پروانه اى را ديدم و گفتم هر کس که عاشق ميشود اين است تاوانش آن کوچه اى که يار ما از آن گذر کرده ست عشاق منت ميکشند از سنگ طفلانش منکه چهل سال است روى خاک ميخوابم حيف است نگذارم سرم را روى دامانش اين شمعها که بر تن پروانه ميگريند زنده نميمانند تا شام غريبانش اشک جوانى بهترين سرمايه پيرى ست خوب است باشد آدمى فکر زمستانش در وقت مردن روبه قبله ميشود هر کس من وقت مرگم ميشوم رو به خيابانش در اصل بنده بودنش را جار خواهد زد عبدى که سجده ميکند اول به ايوانش باران که آمد بعد از آن خيرات ميبارد خير کسى را خواستى اول بگريانش سنگينى زنجير بر گردن نميگيرد از گريه هر که خيس ميگردد گريبانش من سالها در گيسوى تو سير ميکردم سيرى که خيل عارفان خواندند عرفانش وقتى دلم را دست چشمان تو ميدادم باور نميکردم بيندازى به زندانش يک شب در آغوشت نباشم خشک خواهم شد پژمرده ميگردد گلى که نيست گلدانش آنکه لبش را از ضريحت برنميدارد صدها گره وا ميکند از کار، دندانش . گفتم همه هستند شايد جاى من هم هست منهم يکى از اين کبوترهاى مهمانش شکر خدا اينجا کريمان سلطنت دارند دنيا به ايران نازد و ايران به سلطانش سيرش دو چندان و سلوکش هم دو چندان است هر کس که از قم ميرود سمت خراسانش ........علی_اکبر_لطیفیان........
۹۷ همه ی دنیا کجا عشق امام رضا کجا این دل شیدا کجا عشق امام رضا کجا من بی مایه کجا بردن نام دلبرم من بی نوا کجا عشق امام رضا کجا قطره ی کوچکی ام راهی بحر بیکران قطره تا دریا کجا عشق امام رضا کجا تو گل دشتی و من خار نشسته برِ راه خار این صحرا کجا عشق امام رضا کجا این تویی پادشه هر دو جهان و من گدا دل این گدا کجا عشق امام رضا کجا هر دو دنیا نشود برابر محبتت همه ی دنیا کجا عشق امام رضا کجا یا معین الضعفا نور دل همه مدد یا غریب الغربا عزیز فاطمه مدد کوله بار دل من به سمت تو بسته شده از همه دنیا دل زائر تو خسته شده من دخیل ذکر تو هستم و تا روز ابد رشته ی دلم به پنجره ی تو بسته شده این گدایی که به سوی حرمت زده قدم از همه بریده با عشق تو پیوسته شده فیض دیدار تو آرزوی حور و ملک است انتظاری است که بر راه تو بنشسته شده هر که شد طالب دیدار و لقاء وجه حق از همه گسسته و بر ذکر تک وابسته شد حیف باشد که تو باشی و من از تو محروم هر که سرمست تو شد عارف و وارسته شده یا غریب الغربا کن نظری بر این غریب یادگار فاطمه زیارتت نما نصیب زمزمه ی نام تو سرود عرشیان بوَد نغمه ی اهل زمین و اهل آسمان بود بارگاهت که حریم امن و خاص اولیاست نه فقط پناه ما پناه عرشیان بود قدسیان به شوق تو رهسپر زمین شدند حرمت جلوه گه خدای مهربان بود کو مسیحا که ببیند ز غبار حرمت مردگان زنده شوند و اذن حق بر آن بود به میان قلب زائران به هر زیارتت آرزوی دیدنت همیشه در میان بود پیر ما گفت که در دایره ی هر دو جهان حرم تو بهترین نقطه ی این جهان بود کعبه پابوسیِ بارگاه تو می خواهد دل عاشق از ازل نگاه تو می خواهد یار دل خواه منی مهر منی ماه منی مثل ماه آسمان همیشه همراه منی من شب تارم و تاریکم و تو در بر من روز خورشید و سحر اختر و شب ماه منی دل سپردم به تو از روز الستم جانا مهر جان فزای من دلبر دلخواه منی وقت تنهایی و بی کسی و دلتنگی ها تو شفای محنت و غصه ی جانکاه منی اوج بی قراری و غربت و دلواپسی ام همدم اشک من و سوز من و آه منی به زیارتت گواهی بدهم که زنده ای یعتی این که لحظه ی گناهم آگاه منی مبر آبروی این روسیه اِی یار کریم ملکا راه بده در حرمت شوم مقیم ........محمد_مبشری........
طوس از نفس تو باغ رضوان شد هر جا که قدم زدی گل افشان شد از صبح ازل به شوق دیدارت خورشید ، مسافر خراسان شد منظومه ی شمسی آستین افشاند خاک قدمت ستاره باران شد تا بوسه زند به پای هر زاير در صحن تو جبرییل دربان شد صحن تو به عرش می زند پهلو ایوان طلات مشرق جان شد جاروکش آستان قدس تو تاج سر اهل علم و عرفان شد هرگز نشنیده ام کسی جز تو در غربت ، ضامن غریبان شد آرام گرفت در کنار تو چون زلف تو هر دلی پریشان شد از «سلسلة الذهب» دلم فهمید عشق به تو از شروط ایمان شد سلمانی پیر شهر نیشابور هر خواسته داشت از شما آن شد دستی که دخیل برضریحت بست هر درد که داشت زود درمان شد یا حضرت ثامن الحجج ، مولا ایران ز تو بود اگر که ایران شد مهمانی و میزبان نواز آری با لطف تو رزق ما فراوان شد در خاطره اش همیشه می ماند هر کس که به سفره ی تو مهمان شد هر زخم به مرهم تو شد ترمیم هر سخت به دست مهرت آسان شد هرگاه به کشورم شکست افتاد با لطف تو کارها به سامان شد در باغ تو زاغ با امید آمد با یک نفست هزار دستان شد خوشبخت کسی که در تمام عمر بر عشق تو پایبست پیمان شد آقایی او «کمیل» ، تضمین است هر کس که گدای کوی سلطان شد ........کمیل کاشانی........
نور از کاینات می بارد یا که نقل و نبات می بارد تا سحر بر سر زمین از عرش لوح سبز برات می بارد بارش رحمت الهی بین جلوه های صفات می بارد گوش جان باز کن که از ملکوت نغمه های حیات می بارد تا فرو بارد از افق برکات بفرستید تا سحر صلوات جان اندوه بر لب است امشب آن شب قدر ، امشب است امشب درِ میخانه ی جنون باز است جام مستی لبالب است امشب نور در نور و سور در سور است بزم شادی مرتب است امشب دل موسی بن جعفر ، آباد است غرق در ذکر یارب است امشب نجمه خورشید در بغل دارد روح امید در بغل دارد هر طرف عطر آشنا آمد هدیه از جانب خدا آمد علی سوم از تبار علی که پس از مرتضی رضا آمد در رگ وحی ، نور جاری شد نفس و نفس انما آمد خاتم معرفت در انگشتش شرف الشمس اولیا آمد آمد و ضامن غریبان شد قبله ی عشق در خراسان شد هشتمین مقتدا امام رضا شرط ایمان ما امام رضا ای که خورشید می شود هر روز خاکبوس تو یا امام رضا سنگ با یک اشاره ی تو طلا دردها را دوا امام رضا بر سر سفره ات نشسته فقیر ای غریب آشنا امام رضا حرم پاک تو بهشت من است مِهر تو مُهر سرنوشت من است .......کمیل کاشانی........
هدایت شده از کانال رسمی نوای آشنا ( محمد_مبشری)
کبوتر حرم شدم، زمزمه ام رضا رضاست کشته ی تیر غم شدم، زمزمه ام رضا رضاست ولی نعمت من است، به گوشه چشم لطف او ببین چه محترم شدم، زمزمه ام رضا رضاست همیشه و در همه جا ، دخیل بر درگه آن پادشه کرم شدم، زمزمه ام رضا رضاست به وقت شادی و به غم، ذاکر نام خوش او همیشه دم به دم شدم، زمزمه ام رضا رضاست امام مهربان من، که با دعای خیر او به عشق هم قسم شدم، زمزمه ام رضا رضاست به خط خونین بنویس، به روی لوح کفنم کبوتر حرم شدم ، زمزمه ام رضا رضاست
هدایت شده از کانال رسمی نوای آشنا ( محمد_مبشری)
۹۷ بند ۱ کاشکی می شد برای تو فدا بشه جونم ۲ یه عمریه دارم اینو همیشه می خونم۲ مهربونیت منو اسیر مهر تو کرده تا زنده ام به پای عشق تو می مونم ۲ { رضا ، مولا مولا مولا ۳ مولا } ۲ ( وقتایی که دلگیرم ، از زندگی سیرم )۲ از راه دل آقا ، ( تا حرمِت میرم ) ۲ ( برا تو زنده هستم - یا رضا یا مولا یه روز می گیری دستم - یا رضا یا مولا ) ۳ بند ۲ رئوف آل فاطمه هستی دلدارم ۲ من از ازل مهر تو رو توی دلم دارم ۲ دلم می خواد تُو حرمت همیشه باشم تا سر روی خاک پای زائرات بذارم ۲ { رضا ، مولا مولا مولا ۳ مولا } ۲ ( صدای نقاره ، جا تُو دلم داره ۲ من می دونم آقام ، ( تنهام نمیذاره )۲ ( بدون به تو اسیرم - یا رضا یا مولا آخر برات می میرم - یا رضا یا مولا )۳ ۹۷ به سبک زیر با صدای استاد عزیزم حاج محمد رضا طاهری
بند ۱ پر زده کفتر دل ، به روی گنبد تو بهشت دل ها کجاست ، (حریم مشهد تو )۲ هر کی دِلش رو به تو سپرده انگاری جامی از کوثر خورده حقیقتِ زندگی تو هستی دلی که بی تو بمونه مُرده السلطان یا علی موسی الرضا ۴ بند ۲ همیشه اسمتُ تا ، روز جزا می خونم میون قبر و کفن ، ( رضا رضا می خونم ) ۲ گفتی سه جا ، میآی به دیدار هرکی بیآد به زیارت یار میون قبر و صراط و محشر روز جزا ما رو تنها نگذار السلطان یا علی موسی الرضا ۴ بند ۳ حج فقرایی و ، کعبه ی این دل ما هم مدینه ی مایی ، ( هم کربلامون آقا ) ۲ ضریحت اوج صفای عشقه جلوه ی نور خدای عشقه هیچ جایی کربلا نمیشه اما حرم تو کربلای عشقه السلطان یا علی موسی الرضا ۴
بسم الله الرحمن الرحیم زمزمه امام رضا علیه السلام سروده شده در ایام زیارتی خاصه ایشان مشهد مقدس ۱۴۳۷ بند ۱ از ازل مولا رضا جان من به عشق تو اسیرم زنده هستم با دعایت من براه تو بمیرم ۲ بود نامت شفا ، نظر کن سوی ما نما ما را دعا ، علی موسی الرضا علی موسی الرضا ۴ بند ۲ با همه گفتم که باشد زادهٔ زهرا امیرم ای کریم هر دو عالم بر سر کویت فقیرم ۲ همه حسن و صفا ، نظر کن سوی ما تو را جان جواد ، علی موسی الرضا علی موسی الرضا ۴ بند ۳ مادرم در کودکی با عشق و مهرت داده شیرم هر چه دارم از تو دارم تو امیری من حقیرم ۲ همه لطف و عطا ، نظر کن سوی ما عزیز فاطمه ، علی موسی الرضا علی موسی الرضا ۴ بند ۴ قسمت ما کربلا کن هم نجف هم سامرا کن مشهدت شد قبلهٔ ما حاجت ما را روا کن توئی مشکل گشا ، نظر کن سوی ما به جان مادرت ، علی موسی الرضا علی موسی الرضا ۴ بند ۵ روز و شب از غم هجران رخت نالیده ام من خاک راه تو به چشمم زده و بوسیده ام من ۲ تو یابن العسکری ، امام و سروری الا یابن الحسن ، جهان را رهبری اباصالح بیا ۴
M.M.B: خوشم از رعایای شمس الشموسم گرفتار عشق انیس النفوسم کجا بی پناهم در این وادی عشق پناهنده ی لطف سلطان طوسم اگر بدترین بنده باشم که هستم میان حریمش سراپا خلوصم شفا می دهد خاک روی لبانم اگر خاک صحن رضا را ببوسم ز بس با شراب محبت عجینم بدون محبت خمارم، عبوسم دهان وا نکردم به مدح بزرگی فقط حرف سلطان شود، چاپلوسم امیر عطوفم سلامٌ علیکم امام رئوفم سلامٌ علیکم چه خوب است پشت و پناهم تو هستی همیشه فقط تکیه گاهم تو هستی اگر رو سپیدم غلام تو هستم امیدم اگر رو سیاهم تو هستی چه پیوند خوبی است بین من و تو منم رعیت و پادشاهم تو هستی کسی که برایم نموده همیشه بساط دعا را فراهم، تو هستی نمی خواهم از تو به غیر از خودت را تمنای اشک نگاهم تو هستی جنون من از حد گذشت و پس از این تمام ثواب و گناهم تو هستی خودت تا به مشهد دلم را کشاندی غبار دلم را به لطفت تکاندی به این دل که پر زد سویت عاشقانه بده گوشه ای از حرم آشیانه رضاجان، رضاجان، رضاجان، رضاجان شده ذکر تسبیح مان دانه دانه رسیده به ما عشق، سینه به سینه کشیدیم این بار، شانه به شانه نوای مرا می خری از کرامت میان نواهای نقاره خانه ز بس جامعه خوانده ام، هر فرازش شده بین آب و گلم جاودانه رئوفی و طاقت نداری ببینی شود اشک چشم گدایی روانه به من دل بریدن نمی آید اصلا به تو راندن من نمی آید اصلا دلت را شکسته گناه زیادم ولی آمدم، پشت باب الجوادم زمین خورده ام من، ولی با نگاهت به شوق طواف حرم ایستادم همیشه زدم بوسه بر آستانت سرم را به خاک سرایت نهادم بزرگانِ خدامِ صحنِ شمایند خلیل و سلیمان و یعقوب و آدم تو عیسی دمی؟! نه... به قرآن قسم که مسیح است در معجزاتش رضا دم زمانی که جان می رسد بر دهانم بیا و برس آن دقیقه به دادم چه کم می شود از تو من را بخوانی؟ مرا مثل سلمانی خود بدانی؟ امان از دمی که مصیبت چشیدی زمین خوردی اما زمین را ندیدی اباصلت بر صورتش زد همین که عبا را به روی سر خود کشیدی چه تکرار سختی است در بین کوچه نشستی... دویدی... نشستی... دویدی... الا ای امیری که شمس الشموسی چه خاکی شدی تا به حجره رسیدی لبت تشنه بود و چنان اشک شمعی به یاد غریبی جدت چکیدی خودت روضه خواندی که ای شمر ملعون لبِ تشنه جد مرا سر بریدی چه خوب است در لحظه ی احتضارت جواد الائمه رسیده کنارت .........محمد_جواد_شیرازی.........