eitaa logo
هیــئت ثــ🏴ــارالله
669 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
421 ویدیو
32 فایل
﷽ 《هیئت ثارالله دانشگاه علوم پزشکی اصفهان》 ارتباط با ادمین: @sarallahadmin اینستاگرام: http://www.instagram.com/sarallahmui تلگرام : https://t.me/sarallahmui آپارات : https://www.aparat.com/sarallahmui
مشاهده در ایتا
دانلود
مأمول ۳ ✨چه کسی عاشق تر است؟... مرد آخرین پیچ را محکم می کند و خیره به زن، که مشغول مزه کردن خورش قیمه اش شده می گوید پدربزرگم زودتر از مادربزرگم از دنیا رفت. مادربزرگم همیشه می گفت مرگ، اونی که عاشق تر باشه رو اول با خودش می بره... و مرد، با ترس خفیفی که ناگهان در دلش افتاده همچنان خیره به همسرش در دل دعا دعا می کند او که دارد غذا را مزه می کند عاشق تر نباشد... ترس درست مثل یک قطره جوهر قرمز درون دریای شفاف ذهن زن پخش می شود. جوهر به آرامی پایین و پایین تر می رود، بین قطره های آب بُر می خورد و کم کم همه جا را قرمز می کند. زن از کنار هود پر سر و صدا، داد می زند اگه اینطوریه پس... منابع استفاده شده: پادکست(محبوب من)_ محمد صالح علا مداحی (کلمینی)_مهدی رسولی قطعه(بیا کز عشق تو دیوانه گشتم)_همایون شجریان red river_ Martin Czerny secret garden_ Alexander Rybak ╭┅───────┅╮    @sarallahmui ╰┅───────┅╯
مامول 3.m4a
10.04M
🎙پادکست شمــاره 3 مأمول3 چه کسی عاشق تر است؟ 📝کوثر مرادپور 🎙️حانیه حاجی صالحی ╭┅───────┅╮    @sarallahmui ╰┅───────┅╯
مـرگ بــه روی هـمـه مـا لـبـخـند مـی‌زنـه، ولـی فـقـط یـه مـرد واقـعـی مـی‌تـونـه جـوابـش رو بـا لـبـخـند بـده... ╭┅───────┅╮    @sarallahmui ╰┅───────┅╯
مامول۴.mp3
11.02M
🎙پادکست شمــاره ۴ مأمول۴ اســطــوره کیست؟ 📝کوثر مرادپور 🎙️حانیه حاجی صالحی ╭┅───────┅╮    @sarallahmui ╰┅───────┅╯
مامول5 ✨عکـس‌هـا هـم به حـرف مـی‌آینـد... بیمارستان بوی خون گرفته و آژیر آمبولانس، ته راهرو می‌پیچد. جوان تکیه می‌دهد به دیوار و می‌لغزد به پایین... صداها گنگ است. کسی می‌آید دم گوشش داد می‌زند که پیداش نمی‌کنند. آن روز مرد میانسال پیدا نشد، پنج سال بعد هم که... ╭┅───────┅╮    @sarallahmui ╰┅───────┅╯
مامول5.mp3
14.42M
🎙پادکست شمــاره 5 مأمول5 عکس ها هم به حرف می آیند... 📝کوثر مرادپور 🎙️حانیه حاجی صالحی ╭┅───────┅╮    @sarallahmui ╰┅───────┅╯
ناگهان همهمه‌ای میان جمعیت می‌افتد. چهره‌های پریشان و مضطرب خبری را در گوش یکدیگر پچ پچ می‌کنند. گویی وحشتی آنان را از آشکارا گفتن خبر باز می‌دارد. آسمان رنگ می‌بازد. غرشی همانند جانور درنده‌ای از آب برمی‌خیزد. ترک‌های بزرگ و عمیق در دیواره‌ها با صدای مهیبی پدیدار می‌شود و یکی انگار با صدای ترس‌خورده فریاد می‌زند... ╭┅───────┅╮    @sarallahmui ╰┅───────┅╯
مامول۶.mp3
8.8M
🎙پادکست شمــاره ۶ مأمول۶ پرده ها فـــــرو می افتـــــد... 📝کوثر مرادپور 🎙️حانیه حاجی صالحی ╭┅───────┅╮    @sarallahmui ╰┅───────┅╯
این وقت‌ها آدم یکی را می‌خواهد که بفهمدش، دستی به سر حسرت‌هاش بکشد و مرهم شود.‌ آدمِ درست که پیدا نشود حق بدهید سر بگذاریم به کوه و بیابان... ╭┅───────┅╮    @sarallahmui ╰┅───────┅╯
مرهم، آنچه بر جراحت نهند....mp3
10.97M
🎙پادکست شمــاره ۷ مأمول۷ مرهــــــــــم! آنچـــــــه بر جـــــراحـــــت نهــــــند... 📝کوثر مرادپور 🎙️کوثر مرادپور ╭┅───────┅╮    @sarallahmui ╰┅───────┅╯
مادربزرگم زنی‌ست سن و سال‌دار... متولدِ یک هزار و سیصد و بیست و دو خورشیدی که به عبارتی می‌شود هشتاد سال عمرِ با عزت... موهایش را فرقِ وسط باز می‌کند و حنا می‌گذارد تا تارهای نازک و کم پشتی که از روسری سرمه‌ای رنگش بیرون زده‌اند، زیر تیغ تیز آفتاب از سرخی برق بزنند. زنِ سالمی‌ست، فقط زانوهایش کمی بازی درمی‌آورند و آزارش می‌دهند. یک روز دستم را گرفت و برد داخل خانه‌های خشتیِ قدیمی‌شان، از آن‌ها که کُلی پله می‌خورند تا برسی به ایوانِ بالایی و آن وقت کلِ گندم‌زارهای طلاییِ تابستانه زیر پای چشم‌های تماشاگر می‌رود. رفتیم داخل. بوی نا می‌آمد. بوی کهنگی، بوی گذشت زمان، بوی گذر عمر... وقتی قفلِ درِ صندوقِ آهنیِ آبی رنگ با گل‌های سرخش را باز می‌کرد شروع کرد به تعریف کردن... ╭┅───────┅╮    @sarallahmui ╰┅───────┅╯
قلبم را با خودم می آورم.....mp3
15.45M
🎙پادکست شمــاره ۸ مأمول۸ من قلبم را با خودم می آورم... 📝کوثر مرادپور 🎙️کوثر مرادپور ╭┅───────┅╮    @sarallahmui ╰┅───────┅╯