eitaa logo
یادداشت های فلسفی
2.4هزار دنبال‌کننده
42 عکس
20 ویدیو
54 فایل
آنچه در این کانال خواهید خواند فهم های بنده از مطالب فلسفی است. گاهی تفاوت هایی با فهم های متداول دارد. لینک ارتباط با ادمین‌ها: @Mahdisarbakhshi @Mohammadsarbakhshi
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از محمد سربخشی
یادداشت های فلسفی کانالی درباره مباحث فلسفی فایل های صوتی تدریس: آموزش فلسفه؛ بدایه الحکمه؛ فلسفه اخلاق؛ درس های طرح ولایت؛ تدریس شده توسط استاد سربخشی (عضو هیئت علمی گروه فلسفه موسسه امام خمینی ره) https://eitaa.com/sarbakhshi
با عرض سلام. اثبات واقع‌گرايی اخلاقی بحث دشواری است و معمولاً در کتاب‌های فلسفه اخلاق، استدلال مشخصی برای آن ارائه نشده است. جناب آقای مجتبی مصباح در کتاب فلسفه اخلاق خود بیانی برای اثبات واقع‌گرایی اخلاقی دارند که قابل توجه است. آنچه در این پيام تقدیم می‌شود تقریر استدلال ایشان با ذکر مقدمات، به صورت جدا جدا و مشخص است و سعی کرده‌ام مقدمات مخفی استدلال را شناسايی کرده و مطالبی که در بيان ایشان مورد استدلال قرار نگرفته یا ابهام دارد روشن سازم. البته لازم می‌دانم ذکر کنم تقریر خود بنده از اثبات واقع‌گرایی با آنچه جناب آقای مجتبی مصباح ارائه کرده متفاوت است و آنچه در اين پست تقدیم می‌شود، تنها تقریر استدلال ايشان است. در فرصت مناسب تقریر خودم را تقدیم خواهم کرد. اما تقریر مقدمات استدلال آقای مجتبی مصباح از اثبات واقع‌گرایی به شرح زیر است: - ارزش به معنای مطلوبيت است. - انسان مطلوب‌های مختلف و متعددی دارد. - برخی از اين مطلوب‌ها نسبت به هم رابطة طولی و برخی ديگر رابطة عرضی دارند. مثلاً غذا خوردن و استراحت کردن مطلوب‌های عرضی‌اند و غذا خوردن و سير شدن مطلوب‌های طولی. - هر مطلوب طولی، نسبت به مطلوب ماقبل خود غايت محسوب شده و می‌تواند نسبت به مطلوب مابعد مطلوب غيری و ابزاری باشد. - مطلوب‌هايی که در طول هم‌اند، ممکن نيست تا بی‌نهايت ادامه داشته باشند و در نهايت به مطلوبی ختم خواهند شد که مطلوب نهايی بوده و مطلوبی بالاتر از آن موجود نيست. - علت اين‌که مطلوب‌های طولی نمی‌توانند تا بی‌نهايت ادامه داشته باشند اين است که چنين امری منجر به تسلسل در علل می‌شود؛ زيرا: - هر مطلوبی لازمة وجود طلبی است که در درون فاعل مختار پديد آمده يا وجود داشته است. اين طلب همان حبی است که به غايت تعلق گرفته و عنوان مطلوب را برای آن ايجاد کرده است. - اين حب علت غايی است و ممکن است ناشی از يک حب و علت غايی ماقبل باشد. از آنجا که تسلسل در علل حقيقی محال است و علت غايی نيز از جملة علل حقيقی است، بنابراين سلسلة علل غايی می‌بايست به علتی (حبی) منجر شود که ضروری بوده و علت غايی ديگری نداشته باشد. - در سلسلة علل غايی، حبی که مبدأ همة علل غايي ديگر بوده و منشأ تمام افعال اختياری انسان است، حب ذات است؛ زيرا: - هيچ حبی پيش از حب ذات موجود نيست؛ چرا که موجود باشعور، در اولين مواجهه، با وجود خود مواجه شده و اولين کمالی که می‌يابد کمال وجودی خود است و لذا حبش به آن تعلق می‌گيرد. @sarbakhshi
ادامه تقریر استدلال آقای مجتبی مصباح بر اثبات واقع‌گرایی اخلاقی - حب ذات عين ذات انسان بوده، لذا ضروری است و ناشی از علم حضوری به ذات است؛ زيرا: - حب (دوست داشتن و خواستن) صفتی است که به کمال ملائم تعلق می‌گيرد؛ زيرا: - متعلق حب يا کمال است يا نقص. در صورتی که کمال باشد، اين کمال يا ملائم است يا منافر. - تعلق حب به نقص بی‌معناست، به دو وجه: اول آن‌که نقص عدم يا عدمی است و خواستنِ عدم معنا ندارد. دوم آن‌که نقص (از دست دادن) موجب رنج است و موجود با شعور رنج خود را نمی‌خواهد. - موجود با شعور از کمالات ناملائم رنج میبرد، بنابراین طالب آنها نیست. - هر وجودی بيشترين تلائم را با خود دارد؛ زيرا عين خود است. - پس هر ذاتی با يافت خود و مشاهدة تلائم خود با خود، به نحو ضروری خود را دوست خواهد داشت. - حب ذات منشأ ساير حب‌ها بوده و به اين ترتيب، سلسلة علل غايی شکل می‌گيرد که به غايات مترتب بر هم تعلق گرفته است. - پس در واقع غايت نهايی هر فاعل با شعوری، ذات خود است . - حب به ذات موجب مطلوبيت و ارزشمندی ذات برای ذات می‌شود، اما چون اين حب و مطلوبيت ضروری بوده و غير اختياری است، ارزش‌گذاری اخلاقی نمی‌شود. - از آنجا که هر حبی به کمال ملائم تعلق می‌گيرد، پس از حب ذات به ذات، حب به کمالاتی تعلق می‌گيرد که فاعل می‌تواند آنها را به دست آورد. - پس کمالات مفقود ذات، مطلوب ذات بوده و برای آن ارزشمند خواهند بود. - اين کمالات متعدد بوده و در طول يا عرض هم‌اند. بنابراين قابل انتخاب و اختيارند. - اختياری بودن کمالات به سبب اختياری بودن افعالی است که ما را به آنها می‌رسانند. - اختياری بودن کمالات موجب اختياری بودن حب به آنها و مطلوبيت آنها می‌شود؛ زيرا با انتخاب يک کمال و وانهادن کمال ديگر، حب به آنها و وانهادن آنها نيز اختياری می‌شود. به اين ترتيب مطلوبيت کمال مفقود نيز تحت اختيار ما خواهد بود. - اختياری بودن مطلوبيت و ارزشمندی کمالات مفقود، باعث می‌شود ارزشمندی آنها از قبيل ارزش اخلاقی باشد و ارزش‌گذاری اخلاقی از همين جا شروع می‌شود. - چون پايه‌ای‌ترين ارزش اخلاقی، ارزش و مطلوبيت کمال اختياری است، پس ارزش آن ذاتی است و اين همان ارزش ذاتی اخلاقی است. - از آنجا که افعال اختياری ما را به کمال اختياری می‌رسانند، پس ارزش و مطلوبيت افعال غيری بوده و اين همان ارزش غيری اخلاقی است. - کمال حقيقی انسان سليقه‌ای، قراردادی يا تابع امر و نهی نيست و يک امر عينی است؛ زيرا: - انسان يک امر عينی است و کمال آن هم متناسب با حقيقت وجودی او خواهد بود. اين همان کمالی است که آن را کمال معقول می‌ناميم. - چون کمال حقيقی انسان واقعی است، پس مطلوبيت آن هم واقعی خواهد بود. علاوه اين‌که مطلوبيت کمال اختياری ناشی از مطلوبيت ذات برای ذات بود. از آنجا که مطلوبيت و ارزش ذات واقعی است، مطلوبيت و ارزش کمال اختياری انسان نيز که معلول آن است، واقعی خواهد بود. - کمال حقيقی انسان، ارزش ذاتی اخلاقی و واقعی دارد. پس ارزش ذاتی اخلاقی کمال حقيقی انسان واقعی است. - پس ارزش ذاتی اخلاقی واقعی است. - گفتيم ارزش غيری مربوط به افعال اختياری است که ما را به کمال حقيقی می‌رسانند. از آنجا که تاثير افعال در رسيدن به کمال حقيقی، تابع سليقه، قرارداد و دستور نيست و از قبيل رابطة علت با معلول بوده و بر اساس قاعدة سنخيت است، پس مطلوبيت و ارزش غيری افعال اختياری نيز واقعی است. - پس ارزش غيری اخلاقی نيز واقعی است. - ارزش جايگزينی اخلاقی، نوعی ارزش غيری است. - پس ارزش جايگزينی اخلاقی نيز واقعی است. - الزامات اخلاقی مربوط به افعال اختياری انسان است و منظور از لزوم آنها، لازم بودن آنها برای رسيدن به کمال اختياری و حقيقی انسان است که غايت اخلاق است. - پس الزامات اخلاقی، بيان‌گر لزوم بالقياس است؛ لزومی که واقعی است. - پس لزوم اخلاقی هم واقعی است. - خلاصه آن‌که: ارزش ذاتی، غيری و جايگزينی و نيز لزوم اخلاقی واقعی است. - همة جملات اخلاقی بيان‌گر ارزش يا لزوم اخلاقی‌اند. پس همة آنها واقع‌نما هستند. - نتيجة نهايي: پس واقع‌گرايی درست است. @sarbakhshi