چگونه باید یک سازمان ملی را نقد کنیم؟
دو هفته پیش عکسی از رییس هلال احمر، فضای مجازی را منفجر کرد. اینبار اصلاح طلبان -احتمالا به خاطر نزدیکی هلال احمر و دولت- ساکت بودند و اصولگرایان و عدالتخواهان خط مقدم نقد بودند. با اینکه حرف منتقدین را حق و کلیت نقدشان را وارد میدانستم مقابل این نقدها که هر لحظه سنگینتر میشدند ایستادم.
چرا؟
من از مسیر اجتماعی دیگری سفر کردهام و در این مسیر محله ها و شهرها و قبیلههای عقیدتی فراوان و متفاوتی دیدهام. قبیلهای دیدهام که به مردمش این دروغ تلقین شده بود که «هلال احمر» همه پولهای ایرانیان را به فلسطین و لبنان میبرد. و محله دیگری که مردمش باور داشتند هلال احمر چادرهایی را که غربیها برای زلزله بم فرستادند در بازار آزاد فروخته؛ و گروهی که میگفتند «همه» کامیونهای هلال احمر در راه توسط راهزنان دزدیده میشود. شبهههایی که رد کردنشان شاید بیشتر از چند جمله کار نمیبرد اما مثل گل و لای بعداز سیل سفت و محکم شده بود.
هر اشتباه کوچک این سازمان ده برابر و صد برابر شده بود. و البته راه حل اصلی رسانه رسمی و خود هلال احمر هم تمام این سالها این بوده که از شبهات عبور و سرمان را در برف کنیم و امیدوارم باشیم که فراموش شوند. و این شبههها فراموش نشد و لایه لایه در ذهن ها رسوب کرد و سطح اعتماد عمومی را پایین آورد. تا جایی که در زلزله کرمانشاه دیدیم این بیاعتمادی باعث میدان-داری نمایشی سلبریتیها و کاسبان رنج و توریستهای فاجعه و تمرکز زدایی از امدادرسانی و موازی-کاری از طرف دیگر شد.
هلال احمر اصلیترین نهاد امدادرسانی ملی ماست. وقتی بخشی از جامعه گمان کند این نهاد ناکارآمد است نمیگوید باشد ایراد ندارد، چشم به راه نهادهای دیگر میمانم یا منتظر نیکوکاران و شومنها و بازیگران میشوم تا کمکم کنند. خیر. کسی که در تهران و بیرجند و رشت هم زلزله کرمانشاه و سیل لرستان را بواسطه روایت دشمن دنبال کند به تدریج این احساس در ذهنش قوت میگیرد که جانش تامین ندارد و اگر فردا در شهر او هم اتفاقی بیفتد کسی نیست او را در مقابل فاجعه حفظ کند. جامعه احساس اعتماد عمومی اش را از دست میدهد. هم به آن نهاد کمک رسانی و هم به دولت و هم به کلیت حکومت و هم به کلیت زیست خودش.
هلال احمر ایراد دارد؟ ضعف دارد؟ مال ماست. داشته ماست. چهل سال با آن تاریخ و تجربه داریم. میتوانیم نقدش کنیم. ایرادش را برطرف کنیم. اصلاحش کنیم. اما برای کندن یک شاخه بیمار، درخت را از ریشه در نمیآورند. آن هم وقتی تندبادهای غربی هرروز نزدیکتر میشوند.
من از مسیر سیاسی و فکری دیگری سفر کرده ام. دیدهام که جامعه ما همین چند میلیون حزب اللهی آتشی نیست که هزار نقد هم بکنند باز پای امنیت ملی میایستند. دیدهام که جامعه ما این چند میلیون اصلاح طلب آتشی نیست که هزار ناامیدی داشته باشند باز پای صندوقها میروند. جامعه ما متکثر است و برای گذار از یکی دو سال سخت روبرو ما مجبوریم به مسائل «چند وجهی» و از بالا نگاه کنیم.
حالا دیشب برنامه اختیاریه شبکه پنج رییس هلال احمر را درباره آن عکس به چالش کشیده. و رییس هلال احمر اشتباهش را پذیرفته و ایستاده و رسما از مردم گلستان عذر خواسته. اگر از من دو سال پیش میپرسیدید میگفتم کافی نیست. همینکه او چنان کاری را در وهله اول کرده نشان میدهد او عمیقا مردمی نیست. اما امروز با ذهنی عملگرایانهتر میگویم این نقطه شروع بسیار خوبی است. این میتواند قدمی به سمت نهادینه شدن فرهنگ عذرخواهی و مسئولیت پذیری باشد.
کانال علی علیزاده @jedaall
https://www.instagram.com/p/BwEjf7bBB8u/
متن زیر از سید حسام الدین حسینی است. هر دو عکس لینک را ببینید و متن را تا به آخر بخوانید. چرا که خط آخر اصل حرف است وکلید فهم تفاوت پرچم ما و پرچم آنها است
کانال علی علیزاده @jedaall
————
🔹
پرچم پدران ما
سید حسام الدین حسینی
این عکس را جرج روزنتال از تروریستهای آمریکایی در جریان تهاجمشان به ایوجیما در سرزمین آفتاب گرفته است. عکس در همان سال ثبتش جایزه پولیتزر را برد. این عکس احتمالأ دیده شدهترین عکس جنگی تاریخ است. بعدها ایستوود فیلمی از ماجرای این عکس ساخت و نامش را «پرچم پدران ما» گذاشت. عکسی که از اساس درباره واقعی بودنش تردیدهای جدی وجود دارد و احتمالاً صحنهچینی شده و ساختگی است.
حالا عکسی واقعی و در لحظه از صحنه برپا کردن پرچم توسط یک بسیجی و چند نیروی جهادی در پلدختر گرفته شده است. عکاسش را هنوز پیدا نکردم... عکسی که به شکل شعف انگیزی داستان پرچمی است که پدران ما برایش جان دادند. بر ما نیست که از این عکس انسانی و ملی تقدیر کنیم و برایش فیلم بسازیم؟
زندهباد ایران که پرچمش نه بر خون بیگناهان در سرزمینهای هتک حرمت شده مظلومان بلکه در خاک پاک خودش و بر دستان مردم مقاومش استوار شده است
https://www.instagram.com/p/BwE8kGvh3EO/
هدایت شده از کانال حسین دارابی
دوره امامت امام سجاد(ع) دوران بسیار سختی بود. جامعه اسلامی در غفلت عمیقی فرو رفته بود. تاجایی که امام زین العابدین فرمود در مکه و مدینه، 20تا خانه نیست که مارو دوست داشته باشن. نه اینکه مارو امام بودنن، نه. مارو دوست داشته باشن.
جامعه اسلامی به درجهای از انحطاط رسیده بود که سرِ پسرِ رسول خدا رو در کربلا از تن جدا کردن، اتفاق خاصی نیفتاد. درحالی که یک آواز خوان معروف وقتی در مکه از دنیا رفت، همه مردم غرق در غم بودن و عزای عمومی در مکه و مدینه بوجود اومده بود. و چنان جمعیتی از راه دور و نزدیک برای تشییع جنازه آن آوازخوان اومدن که کم سابقه بود. مدینه مرکز نزول وحی، شده بود مرکز آوازخوانی و فساد و فحشاء.
در این فضایی که مردم روزبه روز از اسلام دور میشدن. و درکل مکه و مدینه انگشتشمار دوستدار امام سجاد و اهلبیت وجود داشتند، علیبن الحسین کاری کرد که مردم بیدار شدند. تاجایی که وقتی به شهادت رسید، مردم مکه ومدینه غرق در عزا شدند و جمعیتی که برای خاکسپاری حضرت حاضر شدن خیلی بیشتر از آن آوازخوان معروف بود.
امام سجاد کاری کرد که مردم به اون سطح از آمادگی رسیدن که در عصر امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) شکوفا شدند و مکتب اسلام رو پیشرفت و گسترش دادن.
از حدیث امام صادق(ع) کاملا این موضوع رو میشه فهمید که فرمودند: پس از شهادت امام حسین علیه السلام مردم از ولایت مرتد شدند و برگشتند، بهجز سه نفر، سپس مردم مجدد (به اسلام و ولایت) ملحق شدند و زیاد گشتند.
این نکته که درحدیث میفرماید، سپس ملحق شدند و زیادشدند، تلاشهای دینی و فرهنگی امام سجاد بود. ولی متاسفانه امام سجاد رو یک امام فقط عابد و رنجور و مریض معرفی میکنند
#امام_سجاد
✍حسین دارابی
@hosein_darabi
⚡ قناعت، کفاف و اقتصاد؛ سه خط محوری در الگوی مصرف اسلامی
قناعت، کفاف و اقتصاد سه خط محوری در الگوی مصرف اسلامی هستند. دو برداشت از قناعت وجود دارد، يك برداشت انحرافى و غلط كه همان دستهاى خبيثى كه مىخواستند مردم ما را با اسراف و مصرفگرائى بىكنترل آشنا كنند، اين تفسير و برداشت غلط را در بين مردم ما ترويج كردند. اين برداشت غلط اين است كه ما تصور كنيم قناعت يعنى كوتاه آمدن در طلب، در همت، در تلاش زندگى. قناعت را اينجور معنا كردند و كوبيدند. اين تفسير غلط از قناعت است كه ما تصور كنيم قناعت يعنى كوتاه آمدن در تلاش و طلب و جستجو و كار و فعاليت. تفسير درست قناعت، كوتاه آمدن در تلاش نيست، حد نگه داشتن در مصرف است. قناعت به ما نمىگويد كه تلاش نكنيد، تحصيل نكنيد، به دست نياوريد، انگيزش و جستجو نداشته باشيد. قناعت به ما مىگويد هر چه به دست آورديد، هر چه تلاش كرديد، در مصرف آنچه كه به دست آورديد، حد و اندازه نگه داريد. قناعت بكنيد، يعنى براى مصرف كردن حرص نزنيد، از آنچه در اختيار ديگران است براى مصرف خود طمع نورزيد؛ اين معناى قناعت است. اين سؤال پيش مىآيد كه اين حدى كه در مصرف بايد نگه داريم، اين حد كدام است؟ پاسخ عنوان كفاف است «الكفاف والعفاف». كفاف يعنى آن مقدارى از مصرف كه براى زندگى معمولى و نيازهاى لازم كفاف بدهد و بس باشد؛ يعنى انسان در خوراكش در پوشاكش، در مصارف زندگيش، در مسكنش، در مركبش و در همهى امورش به اندازهى نيازهايى كه به طور عادى براى يك انسان وجود دارد به آن اندازه مصرف كند و به آن اندازه بخواهد و بيشتر از آن را نخواهد و مصرف نكند؛ اين كفاف است. خب حال بلافاصله اين سؤال پيش مىآيد كه آن حدى كه براى انسان لازم است، كدام است؟ بعضى ممكن است كه حد لازم را آنقدر كم بگيرند كه به قدر بخور و نمير برسد. مثل آن چيزهايى كه از بعضى صومعهنشينها و زهاد افراطى در طول تاريخ ديده شده و شنيده شده است. بعضى هم ممكن است كه كفاف به حد بسط و كفايت را بيش از اندازهى لازم بدانند. پاسخ به اين سؤال را روايات ما در عنوان اقتصاد دادند، اقتصاد يعنى ميانهروى، نه افراط و نه تفريط. ما در جامعهى خودمان بايد نگاه كنيم ببينيم وضع مردم چگونه است. يك وقت در جامعه فقر وجود ندارد، بىغذائى وجود ندارد، محروميت وجود ندارد، حد وسط در اين جامعه يك زندگى مرفهِ بالائى ممكن است باشد. اما يك وقت در يك جامعهاى فقر هست، محروميت هست، مردمى هستند كه از اوليات زندگى و نيازهاى ضرورى زندگى خودشان محروم و تهىدست هستند؛ اينجا حد وسط فرق مىكند. حد وسط را در يك جامعه به طور مجمل و كلى مىشود فهميد، آن وقت اينجا نقش مسؤولين كشور و دولتها و طراحان مسائل اقتصادى جامعه روشن مىشود كه بايد بنشينند، آن حد وسط را مشخص كنند؛ اين مىشود الگوى مصرف اسلامى. پس الگوى مصرف بر سه پايه استوار هست: قناعت، كفاف و اقتصاد، يعنى ميانهروى و بر اساس اين بايستى طراحى كنند براى پوشاك مردم، براى مسكن مردم، براى زندگى مردم و كوشش دستگاههائى كه مىخواهند الگوى مصرف را ارائه بدهند بايد هم اين باشد كه فاصلهى بين مردم را كم كنند؛ اين يكى از نكات اساسى است كه در ميان قشرهاى مردم فاصلههاى زياد وجود نداشته باشد. نمىگوئيم همه بايد صد در صد يكسان و قالبى مصرف كنند كه چنين چيزى نه ممكن است و نه لازم، بلكه مىگوئيم فاصله بايستى بين قشرهاى مردم زياد نشود، شكافها به وجود نيايد و جامعه دوقطبى، يك قطب فقير و يك قطب غنى نباشد، مردم در يك حدود نزديك به هم از لحاظ خوراك و پوشاك و مسكن و بقيهى موارد زندگى، زندگى كنند. البته اين كارى است، احتياج به تلاش بلندمدت دارد و به اين زودى جامعه به اينجا نمىرسد. لكن با برنامهريزى مىتوان مردم را در يك حد متوسطى نگه داشت و آنهائى كه مىتوانند خودشان را به يك حد متوسط برسانند در حالى كه اسراف مىكنند و زيادهروى مىكنند، اينها را به ايشان تذكر داد.
بخشی از بیانات حضرت آیت الله خامنه ای پیرامون الگوی مصرف اسلامی، فروردین ماه 1365، خطبه های نماز جمعه تهران
@syjebraily
12.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 افشاگری های سردار سعید قاسمی از روزهای پایانی جنگ:
چرا ۳ شب بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸، چندین شهر ایران از جنوب تا غرب به راحتی دست عراق و منافقین افتاد؟
روحانی که مسئول پدافند جنگ بود باید جواب بدهد گردنه پاتاق که در جنگهای جهانی سقوط نکرده بود، چطور آن زمان سقوط کرد؟
هاشمی در نماز جمعه دروغ بزرگی گفت که ما از قبل برای عملیات مرصاد آماده بودیم!
#رو_در_رو
@rudarru57
گفتگوی کامل را اینجا ببینید👇
Aparat.com/v/XqgQw
6.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سعید قاسمی: در ۸ سال جنگ تحمیلی ۱۲۰۰۰ اسیر دادیم، در چند روز بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ (جام زهر) هم ۱۲۰۰۰ اسیر! اما اینها را در تاریخ سانسور کرده اند.
#رو_در_رو
@rudarru57
گفتگوی کامل را اینجا ببینید👇
Aparat.com/v/XqgQw
7.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت سعید قاسمی از نقش هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی، میرحسین موسوی و محسن رضایی در پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط امام خمینی
#رو_در_رو
@rudarru57
گفتگوی کامل را اینجا ببینید👇
Aparat.com/v/XqgQw