⚠️ وضعیت خودتان را در #مدرسه به یاد بیاورید.
آیا بین نمره بیست و #موفقیت در زندگی آینده ارتباطی وجود دارد؟
کودک را تشویق کنید تا در کنار فعالیتهایی که برای دستیابی به هدفش انجام میدهد #تفریح و بازی و سرگرمی هم داشته باشد.
نمره همه ارزش زندگی نیست.
(گرگانی، روانشناس کودک)
#فرزند_دلبندم
🆔 @Shamimeashena
🔴 باید به #مدرسه سابق برگردیم
🔹یادش بخیر؛ اول هر سال به عشق رفقا و آقامعلم ها می رفتیم ثبت نام می کردیم؛ به عشق فوتبال در زنگ ورزش؛ به عشق مسابقه فوتبال با سایر کلاس ها.
🔸معلم ورزش هر سالی چندبار جام فوتبال می گذاشت و هر کلاس یکی دو تیم اسم می نوشت. معلم ها هم تیم می دادند. چند نفر از معلمان باهم یک تیم می شدند و چقدر خوب بود که می تونستیم یه معلمی رو دریبل بزنیم یا بهش لایی بدیم.
🔹راستش در مسابقه مقابل معلمان جو می گرفتیم و هرچه بلد بودیم از فوتبال به نمایش می ذاشتیم. گاه برخی از معلمان می اومدند با تیم ما دانش آموزان؛ گاهی برخی شون مربی تیم ها می شدند. خلاصه هیچ معلمی در دفتر نمی موند تا چایی غلیظ کهنه آبدارچی رو بخوره! همه می اومدند دور زمین فوتبال؛ بچه ها براشون صندلی می آوردند شبیه جایگاه تشریفات ورزشگاه ها که مسئولین میان و پشت شیشه ها میشینن! لذت اون بازی ها، لذت اون مسابقات، لذت دوگل کوچیک های مدرسه هیچوقت از یادمون نمیره.
🔸وقت درس هم بین دانش آموزان رقابت بود. البته رفاقت که همیشگی بود اما رقابت ها رو نمیشه فراموش کرد. سر 0.25 صدم نمره هم حساس بودیم! بچه ها اکثراً با انگیزه می اومدن سر کلاس. اگرچه وضع سرولباس همه ضعیف بود اما انگیزه همه بالا بود. اون انگیزه را البته معلمان به ما می دادند.
🔹کتابخونه مدرسه به راه بود. حتی در مدارس دور افتاده روستایی؛ باز هر مدرسه یه کتابخونه زپرتی داشت که ما ازش کتاب می گرفتیم و می خوندیم و برمی گردوندیم. انواع و اقسام کتاب دینی و داستان و قصه و ... . اکثر بچه ها کارت کتابخوانه مدرسه شون تو کیف شون بود. اکثر بچه ها عضو کتابخانه شهر هم بودن. حتی اگه کتابخونه نمی رفتن باز داشتن کارت کتابخونه یه امتیاز بود. باهاش پز می دادیم! عکس سه در چهار سیاه سوخته مون هم رو کارت کتابخونه نقش بسته بود!
🔸در دوران دبیرستان به کارت کتابخونه، کارت باشگاه هم اضافه شده بود. تعداد کمی از بچه ها هم عضو یه باشگاهی میشدیم. از بدنسازی گرفته تا فوتبال و کاراته و ... .
🔹معلم پرورشی یا معاون پرورشی مدرسه فعال بود. در طول یکسال حداقل سه – چهار اردو می رفتیم. پارک، بازدید از یک کارخانه تولیدی، بازدید از شرکت تولیدی کیک و بسکویت، بازدید از یک اداره مثلاً هواشناسی، اردو کوه و ... .
🔸خودمان را می کشتیم برای 22 بهمن! هر مدرسه حداقل دو گروه سرود تشکیل می داد و دوسه گروه تئاتر! خبری از ارگ و تشمال و مراسمات اجق و وجق نبود! 22 بهمن همه اجزای جشن با دانش آموزان بود. اجرائیاتش هم با دانش آموزان بود. مدیر و معلمان در جشن 22 بهمن بیشتر تماشاگر بودند. البته در جشن 22 بهمن هر ساله از دانش آموزان شاگرد اول تا سوم تقدیر می کردند به برندگان جام فوتبال جایزه می دادند به دانش آموزان خوش اخلاق هدیه می دادند و ... .
🔹یادش بخیر، نماینده های مجلس در مدارس دخالت نمیکردن که مدیر کی باشه و آبدارچی کی!
🔸راستش اینا رو نوشتم و به یادتون آوردم تا وضعیت فعلی را با آن حال و هوا مقایسه کنید. چقدر انگیزه داشتیم و حالا که در جایگاه معلم ایستاده چقدر بی انگیزه ایم! در مدرسه، نه معلم انگیزه دارد نه دانش آموز! نه مدیر نه ناظم! نه معاونت پرورشی انگیزه و طرح و برنامه ای و مسابقه کتاب و ... دارد و نه دانش آموزان!
🔹دانش آموزان حتی برای زنگ ورزشی که از هفته دوبار به یکبار در هفته تقلیل پیدا کرده ذوق نمی کنن. مسابقه فوتبالی در مدارس برگزار نمی شود، خبری از اردو و جام و کتابخونه نیست! کسانی که به کتابخونه شهر هم مراجعه می کنند تعدادشان نسبت به بقیه بسیار کمتر است!
🔸نمیدانم چه بلایی به سر آموزش و پرورش آمده طی سالهای اخیر؛ معلم خسته و پژمرده، دانش آموز خشن و آزرده، مدیر بی اراده و تسلیم و ... . چرا؟ نگاهشان به آموزش و پرورش، سرمایه گذاری نیست بلکه معتقدند آموزش و پرورش با قریب 13 میلیون معلم و دانش آموز قشر مصرفی است و مدارس باید به غیرانتفاعی تبدیل شوند!
🔹غیرانتفاعی سازی مدارس همانا و مدرک گرایی همانا! معلم را درگیر تأمین معیشتش کردند تا حواسش به کلاس و مدرسه نباشد!و .. چه بگویم که دردها بسیار است.
🔸ما نیاز داریم به هویت یابی و بازگشت به اصل. باید برگردیم به هویت اصلی مان تا مدارس دوباره رونق بگیرد. البته که در این دعوا، با کسان زیادی باید بجنگیم. با مسئولین و وزارت ها و نهادها و نمایندگان و ...
✅ #داود_مدرسی_یان
http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
🔹 آیت الله حائری شیرازی 🔹
🔸 نگران #تواناییهای خودتان باشید نه #ناتوانیهایتان! 🔸
در تربیت اولاد، آنچه را که در حد قدرتتان است، انجام بدهید و برای آن قسمتی که خارج از قدرتتان است، اصلاً #نگران_نباشید و کار را به خداوند بسپارید.
گاهی مثلاً شما با برادرتان سر تخت را میگیرید و در تابستان آن را در حیاط میگذارید. اگر او آدم سالم و قوی و فعالی باشد، شما نگران آن سرِ تخت که او گرفته، نیستید؛ چون میدانید که او چاپک است و قشنگ میتواند ببرد؛ بلکه نگران این طرفی هستید که خودتان گرفتهاید که مبادا پایتان بلغزد و به زمین بخورید. آن سرِ تربیت را خدا گرفته و هر قسمتی که شما نمیتوانید و از عهدهتان خارج است، سهم خداست.
شورِ آن قسمتی را نزنید که خدا گرفته؛ بلکه شورِ آن قسمتی را بزنید که خودتان گرفتهاید. نگران #ناتوانیهای خودتان نباشید؛ بلکه نگران #تواناییهای خودتان باشید. آن چیزی که میتوانید و برایتان ممکن است را اگر نکنید، برایتان خطرناک است؛ اما آن چیزی که نمیتوانید، جزء وظایف شما نیست. اینکه خدای تعالی جزء وظایف شما نگذاشته یعنی چی؟ یعنی آن را جزء وظایف خودش گرفته و خودش عمل میکند: « لا يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها»
#تربیت_فرزند #مدرسه #جامعه #فضای_مجازی @haerishirazi
😊 عضو ایران جوان بمان بشید و دوستاتون رو هم دعوت کنید👈[ ایتا | روبیکا ]
╭━━⊰ ❀ 🇮🇷 ❀ ⊱━━╮
@iranjavanbeman_ir
╰━━⊰ ❀ 🌱 ❀ ⊱━━╯