📚 عنوان کتاب: من و کتاب
✍️ نویسنده: سیدعلی خامنهای
🏡 ناشر: سوره مهر
📖 صفحات: ۱۲۸ صفحه
📗 معرفی کوتاه کتاب
کتاب مجموعه دیدگاهها و سخنان رهبر انقلاب اسلامی درباره کتاب و کتابخوانی است.
📖 قطعهی کوتاه کتاب
من جوانان بسیاری را دیدهام، حالا افراد مسن که جای خود دارد، که حتی مطالعۀ کتاب رمان را هم میل ندارند! کتاب رمان را یک هفت هشت ده صفحه میخوانند و میگویند حوصله نداریم؛ درحالی که حاضرند بیست دقیقه، یا نیم ساعت بنشینند و تبلیغات تلویزیون را، که قبل از شروع فیلم سینمایی پخش می شود، تماشا کنند!
امروز کتاب خوانی و علم آموزی نه تنها یک وظیفۀ ملی، که یک واجب دینی است.
من میگویم جوانان، پیران، مردان، زنان، شهریها، روستاییها و هرکسی که با کتاب میتواند ارتباط برقرار کند، باید کتاب را در جیبش داشته باشد و تا یک جا بیکار نشست، مثل اتوبوس، تاکسی، مطب پزشک، اداره، در دکان وقتی که مشتری نیست، در خانه به هنگام اوقات فراغت، کتاب را دربیاورد و بخواند. افرادی که کار روزانه دارند اداری، کاسب، روستایی، کشاورز و امثال اینها، اگر مثلاً شب یا بین روز به...
#کتاب_بخوانیم
@aeenejan
eitaa.com/aeene
📚 عنوان کتاب: نگاه شیشه ای: خاطرات شفاهی حسن آذری موفق
✍️ نویسنده: محسن مطلق
🏡 ناشر: سوره مهر
📖 صفحات: ۲۵۴ صفحه
📗 معرفی کوتاه کتاب
کتاب حاوی خاطرات یک فیلمبردار خبری است که بخشی از آن به وقایع قبل از انقلاب و بخش عمده آن به وقایع انقلاب و جنگ تحمیلی اختصاص دارد.
راوی خاطرات، قبل از انقلاب در "تلویزیون" مشغول به کار می شود. وی پیش از انقلاب همراه با گروه خبری و به منظور تهیه فیلم به کشورهای سوریه، لبنان، ترکیه، هند، پاکستان، افغانستان، ویتنام، هنگ کنگ و تایلند مسافرت میکند. پس از آن، با شروع انقلاب، از صحنههای تظاهرات مردمی فیلم تهیه نموده در این راه خطراتی از سر میگذراند.
📖 قطعهی کوتاه کتاب
«مراسم ازدواجم خیلی ساده برگزار شد. خدا به من دو دختر به نامهای نرگس و معصومه داد. نرگس بعدها همسر نادر شد و جانباز بود و در ماشین خودم شهید شد. همچنین خدا سه پسر به من داد که عباس و رضا و علیرضا نام داشت. دو تا از پسرهایم یعنی عباس و رضا شهید شدند و آن یکی هم جانباز اعصاب و روان است. قصه برادر و پدرم را هم که میدانید. از خانواده ما چهار نفر شهید...
#کتاب_بخوانیم
@aeenejan
eitaa.com/aeenej
📚 عنوان کتاب: پدر معنوی حزب الله (خاطرات و تحلیلهای سیدحسن نصرالله دربارۀ آیتالله بهجت)
✍️ نویسنده: وحید خضاب
🏡 ناشر: شهید کاظمی
📖 صفحات: ۸۰ صفحه
📗 معرفی کوتاه کتاب
انقلاب اسلامی ایران که اوج تلاقی عرفان و حماسه بود محدود به مرزهای یاران نماند، و مبارزه و مقاومت در برابر طاغوت به خارج از محدودۀ جغرافیایی کشور هم رسید. کیست که بتواند منکر موج معنویت و عشق به خدا در بین دلدادگان انقلاب در داخل و خارج از کشور شود؟ در این میان نقش روحانیان را در تقویت مبارزات خارج از کشور نباید نادیده گرفت و آیتالله بهجت یکی از بزرگترین آنها بود. سیدحسن نصرالله خاطرات و تحلیلهایی دربارۀ ایشان دارد که هم جذاب است و هم خواندنی.
📖 قطعهی کوتاه کتاب
جناب سید شایعۀ مشهوری دربارۀ آیتالله بهجت (ره) بود که ایشان به پیرمردها (تا چه رسد به جوانها) مژده میدهند که دوران ظهور امام زمان (عج) را درک خواهند کرد. ولی وقتی از خود ایشان در این باره سؤال میشد ایشان...
میخواستم به همین هم اشاره کنم. در دیدارهای اوّلی که به خدمت حضرت آیتالله مشرف میشدیم برادرانمان...
#کتاب_بخوانیم
@aeenejan
eitaa.com/aeenej
📚 عنوان کتاب: مسافر دمشق
✍️ نویسنده: فاطمه عرب اسدی
🏡 ناشر: شهید کاظمی
📖 صفحات: ۱۰۰ صفحه
📗 معرفی کوتاه کتاب
راوی با سرک کشیدن به زندگی خصوصی و سبک زندگی چند جوان مدافع حرم که در دمشق باهم آشنا شدهاند، قصد دارد بهجای مبارزات برونمرزی، گوشههایی از زندگی خصوصی آنها را به تصویر بکشد. نویسنده هرازگاهی درمورد حضرت زینب(س) که مسافر حقیقی دمشق است، دلمویههایی را میآورد. در پایان خود راوی مسافر دمشق میشود.
📖 قطعهی کوتاه کتاب
همه روزی زمینگیر میشوند. همۀ نوع بشر زمینگیر شدن را تجربه میکنند. اما جنس زمینگیر شدنشان با هم فرق میکند. یکی را اندوه دنیا زمینگیر میکند و یکی را اندوه آخرت. یکی را وصل و یکی را فراق. هرکسی بهاندازۀ ترسها و آرزوهایش زمینگیر است، اما نمیداند. من اما زمینگیر کسی شدم که قلم هنگام نوشتن از او خم میشود. خودم را جای بانو میگذارم. از بالای تل، داد میزنم. وقتی که میبینم تمام زندگیام را میخواهند از من جدا کنند. داد میزنم اسمش را. اما انگار داخل خلأی بلندبلند گریه میکنم. خودم صدای خودم را نمیشنوم...
#کتاب_بخوانیم
@aeenejan
eitaa.com/aeenejan
📚 عنوان کتاب: گلستان یازدهم (خاطرات زهرا پناهیروا ، همسر سردار شهید علی چیتسازان)
✍️ نویسنده: بهناز ضرابیزاده
🏡 ناشر: سوره مهر
📖 صفحات: ۲۶۸ صفحه
📗 معرفی کوتاه کتاب
نویسنده در این کتاب با قلمی روان از خاطرات زهرا پناهیروا، بعد از شهادت علی میگوید. از فرزندش که بعد از شهادت همسرش به دنیا آمد. از خصوصیات اخلاقی و سبک زندگی شهید و زندگی خود با این شهید بزرگوار و خاطرات مستند و وضع حال روحی همسر شهید و ازدواج کوتاه مدت اما پربار او میگوید.
📖 قطعهی کوتاه کتاب
داشتیم از جلوی بیمارستان بوعلی میگذشتیم، گفتم: «علی آقا، تا چند ماه دیگه بچّهمون اینجا به دنیا میآد.»
با تعجب پرسید: «اینجا؟!»
گفتم: «خُب، آخه اینجا بیمارستان خصوصیه، بهترین بیمارستان همدانه.»
علی سرعت ماشین را کم کرد و گفت: «نه، ما به بیمارستانی میریم که مستضعفین اونجا میرن. اینجا مال پولداراست. همه کس وُسعش نمیرسه بیاد اینجا.»...
تا گفتم حالم خوب نیست، ماشین گرفت و به بیمارستان فاطمیه، که بیمارستانی دولتی بود، رفتیم. همین که وارد بیمارستان شدیم، خبر مثل بمب همه جا صدا کرد:...
#کتاب_بخوانیم
@aeenejan
eitaa.com/aeeneja