.
🌙 مکن ای صبح طلوع
شعر آیینی معروف "مکن ای صبح طلوع" را قدیمیها به یاد دارند که در دستجات عزاداری نیمه شب عاشورا ماه محرم خوانده میشد.
اما شاید کمتر کسی بداند که سراینده این شعر معروف، خبازی از فومن قدیم به نام مرحوم کربلایی میرزا محمود بهجت پدر مرحوم آیتالله محمد تقی بهجت (ره) است، که تا سالیان اخیر ناشناخته بود. پس از مجلس روضهای آیتالله بهجت (ره) به مداح میگوید:
شعر "مکن ای صبح طلوع" از سرودههای مرحوم ابوی است.
کربلایی میرزا محمود بهجت فومنی متخلص به "قُمری" از شاعران گمنام در سال ۱۳۲۵ خورشیدی چشم از جهان پوشید و در کربلای معلی مدفون شد.
شب وصل است و تبِ دلبری جانان است
ساغر وصل لبالب به لب مستان است
در نظر بازیشان اهل نظر حیران است
گوئیا مشعله از بامِ فلک ریزان است
چشم جادوی سحر زین شب و تب گریان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
یارب این آبِ حیات از چه دلی جوشان است؟
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
❣ چه جمعیت عجیبی در خیابانهاست! تیپ های متفاوت ساعتها عزادار یا به تماشای عزاداری آمده اند!
چندین برابرِ سه ساعت جمعیتی که پای جمهوری اسلامی در راهپیمایی ها می آیند!
🔸عاشورا راز قدرت حقیقی است
و اگر جمهوری اسلامی قدرتی دارد، فقط از همین رهگذر است.
زمان:
حجم:
12.5M
سخنرانی
شب دهم محرم الحرام ۱۴۰۳
موضوع :
عوامل وحشی گری انسان
چه چیزی فطرت را از بین میبرد
آنالیز شمر و شمر شناسی !
🔘 مکروهات عاشورا
🔰 امام باقر (علیهالسلام) فرمودند:
«روز #عاشورا دنبال کارهای دنیایی نروید، عاشورا از جهت کارهای مادی روز نحسی است، خدا در روز عاشورا، در حاجت دنیایی، برکت را قرار نداده است.
روز عاشورا، چیزی ذخیره نکنید زیرا نه خود و نه خانوادهتان برکت نمیبینید.
✍🏻 اگر روز عاشورا دنبال کاسبی نروید، خدا برایتان ثواب هزار حج و هزار عمره و هزار جنگ مینویسد که همه کنار رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) بوده، هر اجری که خدا به هر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و وصیّ و صدیق و شهید داده، از روز اول تا قیامت، به شما میدهند.» [1]
[1] کامل الزيارات ج ۱، ص ۱۷۴
مثل الانی ، دانه دانه برگزیدگان الهی
به میدان میروند و تکه تکه برمیگردند ..
عکس دستخط علامه حسن زاده آملی(ره) میباشد.
امام حسين(عليه السلام) در روز عاشورا به فرزند خويش امام سجاد(عليه السلام) در حالي که او را به سينه ي خود چسبانده و خون از بدن مبارکشان مي جوشيد، اين دعا را آموختند تا براي حاجت و برطرف شدن اندوه و بلاهاي سخت و امر عظيم و دشوار بخوانند:
بحَقِّ يس وَ الْقُرْآنِ الْحَکيمِ، وَ بِحَقِّ طه وَ الْقُرْآنِ الْعَظيمِ، يا مَنْ يَقْدِرُ عَلى حَوائِجِ السّائِلينَ، يا مَنْ يَعْلَمُ ما فِى الضَّميرِ، يا مُنَفِّسًا عَنِ الْمَکْرُوبينَ، يا مُفَرِّجًا عَنِ الْمَغْمُومينَ، يا راحِمَ الشَّيْخِ الْکَبيرِ، يا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغيرِ، يا مَنْ لا يَحْتاجُ اِلَى التَّفْسيرِ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ افْعَلْ بى (کَذا وَ کَذا)
و به جاي کذا و کذا حاجت خود را بخواهد.
حسن حسن زاده آملی. عاشورای حسینی 1391 آمل حسینیه کوثر
خواندن اين دعا بعد از قرائت سوره ی يس مناسب است.
بحارالانوار: 92 / 196 ـ الباقيات الصالحات ، باب چهارم ، دعاى امام حسين (ع) روز عاشورا / 382
محمدحسن محمودی|عضو شوید
دروغ روضه بخوانیم ؛ شمر آبش داد
سنان رسید ولی با ادب جوابش داد
دروغ روضه بخوانیم ؛ دست و پا نزده
حسین فاطمه را تشنه لب صدا نزده
دروغ روضه بخوانیم ؛ سر بریده نشد
محاسنش به روی خاکها کشیده نشد
دروغ روضه بخوانیم ؛ سر جدا نشده
تنش سه روز روی خاکها رها نشده
دروغ روضه بخوانیم ؛ پیروهن دارد
که گفته است که عریان شده ؟ کفن دارد ..
جاءَ إلَيهِ شِمرُ بنُ ذِي الجَوشَنِ و سِنانُ بنُ أنَسٍ وَالحُسَينُ عليه السلام بِآخِرِ رَمَقٍ يَلوكُ بِلِسانِهِ مِنَ العَطَشِ .
فَرَفَسَهُ شِمرٌ بِرِجلِهِ ، و قالَ :
يَابنَ أبي تُرابٍ ، ألَستَ تَزعُمُ أنَّ أباكَ عَلى حَوضِ النَّبِيِّ يَسقي مَن أحَبَّهُ ؟ فَاصبِر حَتّى تَأخُذَ الماءَ مِن يَدِهِ .
جَلَسَ عَلى صَدرِ الحُسَينِ عليه السلام ، و قَبَضَ عَلى لِحيَتِهِ ، و هَمَّ بِقَتلِه.
قالَ لَهُ : أتَقتُلُني ، أوَ لا تَعلَمُ مَن أنَا ؟ قالَ : أعرِفُكَ حَقَّ المَعرِفَةِ : اُمُّكُ فاطِمَةُ الزَّهراءُ ، و أبوكَ عَلِيٌّ المُرتَضى ، و جَدُّكَ مُحَمَّدٌ المُصطَفى ، و خَصمُكَ اللّه ُ العَلِيُّ الأَعلى ، و أقتُلُكَ و لا اُبالي.
فَضَرَبَهُ بِرِجلِهِ فَأَلقاهُ عَلى قَفاهُ ، ثُمَّ أخَذَ بِلِحيَتِهِ ثُمَّ جَعَلَ يَضرِبُ بِسَيفِهِ لَعَنَهُ اللّه ُ عَلى مَذبَحِ الحُسَينِ عليه السلام .
فَغَضِبَ عُمَرُ بنُ سَعدٍ ، ثُمَّ قالَ لِرَجُلٍ : اِنزِل أنتَ إلَى الحُسَينِ فَأَرِحهُ !
منابع:
الفتوح : ج ٥ ص ١١٨
شرح الأخبار : ج ٣ ص ١٦٤ ح ١٠٩٢
المناقب لابن شهرآشوب : ج ٤ ص ١١١
مقتل الحسين عليه السلام
خوارزمي : ج ٢ ص ٣٦
تذكرة الخواصّ : ص ٢٥٣
الملهوف : ص ١٧٤
🏴 حسینیهٔیکسرباز ؛
جاءَ إلَيهِ شِمرُ بنُ ذِي الجَوشَنِ و سِنانُ بنُ أنَسٍ وَالحُسَينُ عليه السلام بِآخِرِ رَمَقٍ يَل
ترجمه :
شمر بن ذى الجوشن و سِنان بن اَنَس ، در آخرين لحظه هاى زندگى حسين عليه السلام كه ديگر رمقى نداشت و از تشنگى ، زبانش را مى چرخاند ، نزد حسين عليه السلام آمدند و شمر ، با پا به سينه او زد و گفت : اى پسر ابو تُراب ! آيا تو ادّعا نمى كنى كه پدرت بر حوض پيامبر ، ايستاده است و هر كه را دوست دارد ، سيراب مى كند ؟ پس شكيبايى كن تا اين كه آب را از دست او بگيرى !
شمر لعنه الله ، بر سينه حسين عليه السلام نشست و محاسنش را گرفت و تصميم به كُشتن او گرفت .
حسين عليه السلام به او فرمود :
«مرا مى كُشى ؟ آيا نمى دانى من كيستم ؟» . شمر لعنه الله گفت : تو را كاملاً مى شناسم . مادرت ، فاطمه زهرا و پدرت ، على مرتضى و جدّت ، محمّدِ مصطفى و پشتيبانت ، خداى بلندمرتبه والاست . تو را مى كُشم و هيچ باكى ندارم . سپس از روی سینه بلند شد با پايش ، ضربه اى به حسين عليه السلام زد و او را به پشت خوابانْد و محاسن او را گرفت سپس با شمشير بر گلوى حسين عليه السلام کشید و گلو را پاره کرد.
در این هنگام حسين عليه السلام شروع کرد دست و پا زدن و ...
عمر بن سعد ، خشمگين شد و به مردى گفت : فرود بيا و حسين را راحت كن و کسی نبود جز سنان بن انس لعنه الله.
🏴 حسینیهٔیکسرباز ؛
ترجمه : شمر بن ذى الجوشن و سِنان بن اَنَس ، در آخرين لحظه هاى زندگى حسين عليه السلام كه ديگر رمقى
"ذبح" یعنی گلو را بریدن و پاره کردن .
"حَز" دو معنا دارد:
الف. قطعه و لم یفصل : چیزی را قطع کنی ولی جدا نشود
ب. قطع کردن چیزی با ضربات متناوب و پشت سر هم ولی نامنظم
"جز" یعنی چیزی را یکدفعه- دفعتا- و یکباره از ریشه کندن.