eitaa logo
🏴 حسینیهٔ‌یک‌سرباز ؛
1.5هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
705 ویدیو
67 فایل
طلبه ها انسان هایی هستند ، مثل سایر خلائق ؛ اما با زندگیِ نسبتا ساده تر . . . و البته ! هیجان انگیز تر ✨ یه چایی در خدمت باشیم ☕ حاویِ : منبر های دو دقیقه ای پل ارتباطی ، حجرهٔ من ؛ @hajehabib
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 حسینیهٔ‌یک‌سرباز ؛
‌ ترجمه : شمر بن ذى الجوشن و سِنان بن اَنَس ، در آخرين لحظه هاى زندگى حسين عليه السلام كه ديگر رمقى
"ذبح" یعنی گلو را بریدن و پاره کردن . "حَز" دو معنا دارد: الف. قطعه و لم یفصل : چیزی را قطع کنی ولی جدا نشود ب. قطع کردن چیزی با ضربات متناوب و پشت سر هم ولی نامنظم "جز" یعنی چیزی را یکدفعه- دفعتا- و یکباره از ریشه کندن.
🏴 حسینیهٔ‌یک‌سرباز ؛
"ذبح" یعنی گلو را بریدن و پاره کردن . "حَز" دو معنا دارد: الف. قطعه و لم یفصل : چیزی را قطع کنی ولی
‌ مرحله دوم جدا شدن سر : نَزَلَ فَحَزَّ رَأسَهُ بَعدَ أن ذَبَحَهُ . ضَرَبَهُ بِسَيفِهِ اثنَتَي عَشرَةَ ضَربَةً ، ثُمَّ حَزَّ رَأسَهُ. سنان لعنه الله از اسب پیاده شد و جلو رفت و عمل " حز " توسط او صورت گرفت پس از آنکه عمل " ذبح " توسط شمر صورت گرفته بود. ۱۲ ضربه پیاپی و نامنظم بر گردن حسين عليه السلام فرود آورد و سر را قطع کرد اما کامل جدا نشد - فقط به یک استخوان بند بود - مرحله سوم جدا شدن سر: فَنَزَلَ وجَزَّ رَأسَهُ خولی لعنه الله از اسب بسرعت پیاده شد و عمل "جز" را انجام داد یعنی بسرعت سر را کند. و اینگونه بود که سر جدا شد.. ‌
مقتل الحسین ... 💔
مثل الآنی همچین لحظه ای رخ داده بود ...
با نعل تازه حُرمت دیرینه‌ای شکست ناحیه‌ی مقدسه‌ی سینه‌ای شکست
یه همچین ساعاتی هست که دارن آقای ما رو به قتل میرسونن ... فرقة بالسیوف ... فرقة بالخشب ...
🏴 حسینیهٔ‌یک‌سرباز ؛
‌ با نعل تازه حُرمت دیرینه‌ای شکست ناحیه‌ی مقدسه‌ی سینه‌ای شکست ‌
‌ رزازّی ، یعنی پوستِ برنج کندن ، وقتی برنج را برداشت میکنند ، یک لایه ی تیره و قهوه ای دارد ، برای اینکه آن لایه برداشته شود ، روی آن را با آسیاب یا هر وسیله دیگری میکوبند تا این لایه از آن جدا شده و سفیدی برنج معلوم شود . در کربلا ، سیدالشهدا را رزازّی کردند ، آنقدر با اسب بر این بدن مطهر رفت و آمد کردند که سفیدی استخوان های مولای ما نمایان شد ... ‌ ای تکه‌ پاره و ای بی کفن ، حسین .. ‌
‌ تو این ساعات ، یه پسر بچه ی نونهال ، به اسم عبدالله ابن حسن ، دستش رو از دست عمه رها کرده و به سمت عمو دوان دوان می‌ره ... والله لا افارقُ عَمي ... خدا لعنت کنه اون شخصی که با ضربه شمشیر ، دست عبدالله رو به پوست آویزان کرد ... ‌
🏴 حسینیهٔ‌یک‌سرباز ؛
___
سر بسته بگویم : آنقدر شمر اذیت و آزار کرد ، که عمر سعد خشمگین شد و به سنان ابن انس امر کرد را راحت کن !💔
هدایت شده از نگارخانہ‌ےمن !
برای آنان حکایاتی نقل کرده‌اند ، که مشهور ترین آن داستان ها ،درباره ی مردی است عرب ، که از مصیبت و داغ دیدگی اعضای خانواده اش ، ریش سپید گشت ! اما کمتر از چند ساعت بعد از آنان ، شَیب خویش را خضاب کرد. به خونِ گردن‌ خود ! آری ، داستانی است که در ناحیه ی مقدسه نقل کرده اند. از زبانِ فرزندِ همان مرد .. آنجا که می‌فرماید : أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ
🏴 حسینیهٔ‌یک‌سرباز ؛
برای آنان حکایاتی نقل کرده‌اند ، که مشهور ترین آن داستان ها ،درباره ی مردی است عرب ، که از مصیبت و
جَلَسَ عَلى صَدرِ الحُسَينِ عليه السلام ، و قَبَضَ عَلى لِحيَتِهِ ، و هَمَّ بِقَتلِه ... نشست و محاسن مبارک حضرت رو چنج زد و شروع کرد به ذبح ... بسم الله الرحمن الرحیم ... ‌