حریمخصوصےیکسرباز 🌿
___
#دردِ_انتظار
#نگاه آخرش را به مسیر اتوبوس انداخت
اما باز هم خبری نبود
سرمای ِ دم صبح تا استخوان هایش نفوذ کرده بود
این را از دست های ِ سفید و سرخش میشد فهمید .
از پایش که تند روی زمین ضرب گرفته بود
و نگاه ِ منتظرش . .
نگاهش . .
نگاهش #درد را به جان آدمی منتقل میکرد
آخر دقایق در خود دردی دارند که آن درد را فقط کسانی که #انتظار میکشند میفهمند . .
و او فقط منتظر اتوبوس نبود . .
دنبال خود ِ آن آقا بود تا بجای اینکه هر #جمعه صبح ، به جمکران ِ او برود و برای ظهورش دعا کند ؛ از آن بعد پیش خود آقایش برود . . .
#فور_برای_منتظران
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
___
#انتظار
❞ نمیطپد،
نمیزند، قلب #امید و زندگی.
نبض امید، خفته است.
به زندگی امید نیست،
در این فضای مرگبار
در این فضای تنگ و تار.
که انتظار میکشد، #طلوع یک ستاره را...
ستارهها!!
تو ای بزرگتر ستارهام! #طلوع کن.
ببین سیاهی آشنای ماست.
ببین همیشه هر غروب،
در انتظار، دیدنت چقدر، رنج میبرم.
به هر طرف، نگاه میکنم.
به این ستاره آسمان بی ستاره هم...
ستارهها!!
تو این بزرگ تر ستارهام، #طلوع کن.
تو، سرمهی حقیقتی،
به روی پلک چشم من.
تو، چشمه سار زندگی،
میان شوره زار مرگ،
ببین دستهای #زندگی، کشیده شکل مرگ را،
ببین شکل زندگی چگونه مسخ میشود،
در این فضای مرگبار
در این فضای تنگ و تار...
که انتظار میکشد، #طلوع یک ستاره را...
بهمن ۴۷
✍🏻 عینصاد
@sarbaz_khane
هدایت شده از حریمخصوصےیکسرباز 🌿
#دردِ_انتظار
#نگاه آخرش را به مسیر اتوبوس انداخت
اما باز هم خبری نبود
سرمای ِ دم صبح تا استخوان هایش نفوذ کرده بود
این را از دست های ِ سفید و سرخش میشد فهمید .
از پایش که تند روی زمین ضرب گرفته بود
و نگاه ِ منتظرش . .
نگاهش . .
نگاهش #درد را به جان آدمی منتقل میکرد
آخر دقایق در خود دردی دارند که آن درد را فقط کسانی که #انتظار میکشند میفهمند . .
و او فقط منتظر اتوبوس نبود . .
دنبال خود ِ آن آقا بود تا بجای اینکه هر #جمعه صبح ، به جمکران ِ او برود و برای ظهورش دعا کند ؛ از آن بعد پیش خود آقایش برود . . .
#فور_برای_منتظران