eitaa logo
حریم‌خصوصےیک‌سرباز 🌿
1.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
630 ویدیو
55 فایل
طلبه ها انسان هایی هستند ، مثل سایر خلائق ؛ اما با زندگیِ نسبتا ساده تر . . . و البته ! هیجان انگیز تر ✨ یه چایی در خدمت باشیم ☕ حاویِ : منبر های دو دقیقه ای نگارخانهٔ من (یه مشت عکس) : @negar_khane_man حجرهٔ من (راه ارتباط + اصلِ مطالب) : @hajehabib
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حُجره ے‌من!
چند جمعه ی دیگر... بَرَم ...؟!
حریم‌خصوصےیک‌سرباز 🌿
___
آخرش را به مسیر اتوبوس انداخت اما باز هم خبری نبود سرمای ِ دم صبح تا استخوان هایش نفوذ کرده بود این را از دست های ِ سفید و سرخش میشد فهمید . از پایش که تند روی زمین ضرب گرفته بود و نگاه ِ منتظرش . . نگاهش . . نگاهش را به جان آدمی منتقل میکرد آخر دقایق در خود دردی دارند که آن درد را فقط کسانی که میکشند میفهمند . . و او فقط منتظر اتوبوس نبود . . دنبال خود ِ آن آقا بود تا بجای اینکه هر صبح ، به جمکران ِ او برود و برای ظهورش دعا کند ؛ از آن بعد پیش خود آقایش برود . . .
حریم‌خصوصےیک‌سرباز 🌿
___
❞ نمی‌طپد، نمی‌زند، قلب و زندگی. نبض امید، خفته است. به زندگی امید نیست، در این فضای مرگبار در این فضای تنگ و تار. که انتظار می‌کشد، یک ستاره را... ستاره‌ها!! تو ای بزرگ‌تر ستاره‌ام! کن. ببین سیاهی آشنای ماست. ببین همیشه هر غروب، در انتظار، دیدنت چقدر، رنج می‌برم. به هر طرف، نگاه می‌کنم. به این ستاره آسمان بی ستاره هم... ستاره‌ها!! تو این بزرگ تر ستاره‌ام، کن. تو، سرمه‌‌ی حقیقتی، به روی پلک چشم من. تو، چشمه سار زندگی، میان شوره زار مرگ، ببین دست‌های ، کشیده شکل مرگ را، ببین شکل زندگی چگونه مسخ می‌شود، در این فضای مرگبار در این فضای تنگ و تار... که انتظار می‌کشد، یک ستاره را... بهمن ۴۷ ✍🏻 عین‌صاد @sarbaz_khane
آخرش را به مسیر اتوبوس انداخت اما باز هم خبری نبود سرمای ِ دم صبح تا استخوان هایش نفوذ کرده بود این را از دست های ِ سفید و سرخش میشد فهمید . از پایش که تند روی زمین ضرب گرفته بود و نگاه ِ منتظرش . . نگاهش . . نگاهش را به جان آدمی منتقل میکرد آخر دقایق در خود دردی دارند که آن درد را فقط کسانی که میکشند میفهمند . . و او فقط منتظر اتوبوس نبود . . دنبال خود ِ آن آقا بود تا بجای اینکه هر صبح ، به جمکران ِ او برود و برای ظهورش دعا کند ؛ از آن بعد پیش خود آقایش برود . . .