علی ای حال ... روز دانشجو و مادر و پدر و دختر و پسر و پرستار و اینجور چیزا رو همه میدونن و به این بندگان خدا تبریک میگن . ما طلبه ها هم ، تا خودمان به خودمان یاد آوری نکنیم، کسی اصلا یادش نمی آید که طلبه‌ها هم روزدارند و اصلا اینا هم دل دارند روز طلبه رو به همه ی عزیزان دلِ طلبه ، تبریک میگم ، و به قول اون بنده خدا که می‌گفت : روز ماهایی که این همه درس میخونیم و آخرش میگن شیش کلاس بیشتر سواد ، نداره ، مبارک 😂 این روز رو به اساتید گلم ، که زحمت ما را کشیده اند و وژدانن حکم پدری به گردن ما دارند ، تبریک عرض میکنم 🍬❤️ روز داداشم ، جناب طلبه سربار ، مبارک🍬 روز اخوی خیلی گلم کسی که دیشب تا حد موت،به من غذا خوراند و صفای مشهدمان را تکمیل کرد آ سید معین ، مبارک 🍬 روزِ ایشون جناب نجوای یک سرباز مبارک🍬 روزِ مدیر کانال کوچولوی سخت شیرین مبارک 🍬 روز این طلبه با متن های زیبا و کوتاه و مفید مبارک🍬 یه نجوایِ دیگه داریم از نوع طلبه اش ، روز ایشون هم مبارک🍬 روزِ طلبه هایی که هنوز جوجه اند و ان شالله در آینده ی نزدیک عظیم شوند هم مبارک 🍬 این بندگان خدا مد نظرم بود و تبریک عرض کردیم . ان شا الله عاقبت همه طلبه ها ، ختم به شهادت و مهدی شدن بشود ... پ.ن برسانید به دستشان

پیاما رو سین بزنید یکم 🤝

https://eitaa.com/gharibeh186 ایشون فراموش شد کسی که کانالش آدم را یاد کلاس اخلاق بزرگان دین می اندازد ... روزتان مبارک🍬

رفقای جان !❤️ بعضی وقتا نباید ما چیزی رو تعیین کنیم . باید اسیرِ محضِ اوامر الهی باشیم . نمیگم دعا نکنیم ها! نه! دعا کنیم ، اما تعیین نه! نگیم‌که امام رضا،وجدانا فلان چیز رو حتماً حتماً برام اوکی کن ! شاید این به صلاح تو نی ، شاید قراره بهتر بهت برسه ...! بیا خودتو تسلیمِ خدا کن! بگو خدا این منم هر چه تو میدونی برا من خوبه ، همونو رو من امتحان کن. راضی باشید به آنچه خدا به آن راضی است! 🙃

"یه نظر حلاله"😉 با همین یه نظر، بلایی سر روح و روان شخص میارم که عادتش بدم :)😎 #شیطان😈 حریم‌خصوصےیک‌سرباز

‌

هر طوری که بود ، بی اهمیت نسبت به آنچه قرار بود اتفاق بیفتد ، راهی راه آهن شدیم. البته ، بنده طبق معمول آدم دقیقه نودی هستم و آخر کار وسایلمو جمع میکنم🤝 رفیقم از این طرف داشت حرص میخورد و می‌گفت قطار می‌ره هااااا! و بنده هم فقط میگفتم: توکل کن مومن توکل ... ! خلاصه که ده دقیقه قبل از حرکت #قطار، به راه آهن رسیدیم و سوار شدیم‌. قطار اتوبوسی بود. رفیقم یکم #غرغر کرد ، اما خب ... من اصولا ریلکسم و زیاد خودمو درگیر نمیکنم شروع کردیم یکم نوحه گوش دادن ، که #رفیق جینگ ما ، زنگ زد و اعلام اوکی شدن محل اسکان مشهدمان را کرد . دیگه از ته دل احساس #راحتی کردم ...

🔳 اقای اسماعیلی راوی یک روز غم گرفته ی کرمان #کرمان_تسلیت