eitaa logo
حریم‌خصوصےیک‌سرباز 🌿
1.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
638 ویدیو
55 فایل
طلبه ها انسان هایی هستند ، مثل سایر خلائق ؛ اما با زندگیِ نسبتا ساده تر . . . و البته ! هیجان انگیز تر ✨ یه چایی در خدمت باشیم ☕ حاویِ : منبر های دو دقیقه ای نگارخانهٔ من (یه مشت عکس) : @negar_khane_man حجرهٔ من (راه ارتباط + اصلِ مطالب) : @hajehabib
مشاهده در ایتا
دانلود
حریم‌خصوصےیک‌سرباز 🌿
میگن ک هر کس شب جمعه شهدا رو یاد کنه ، شهدا هم اونو پیش امام حسین یاد میکنن... یه صلوات هدیه به هم
ممنون از اطلاع شما🌺 پ.ن : ایشون در کنار برادرشون در ابتدای گلزار شهدای علی ابن جعفر صادق علیهماسلام قم مدفون اند.
حریم‌خصوصےیک‌سرباز 🌿
آنگاه آخوند شدم .... #تیکه_پنجم خب از همان کودکی جیغ و داد زیاد میکردم و انصافا صدای باحالی داشتم.
آنگاه آخوند شدم .... منتظر این می ماندم ک سریع نماز را بخوانند و بروم! اصلن کمی دیر تر به نماز وصل میشدم ...و ... . همه اش تقصیر این بود ک نماز را استدلالی بلد نبودم و صرفا برای علاقه می‌خواندم ... حالا بگذریم ... ولی خب ... خیلی هم طول نکشید این جریان و دوباره به روال اصلی برگشتم. کم کم از کلاس اول و دوم با پدرم در برخی مراسمات مذهبی شرکت می‌کردم. مثل روضه های ایام فاطمیه ، روضه های محرم ، افطاری های ماه رمضان و... دیگر منتظر نبودم پدرم بگوید بابا جان بیا بریم بیرون ، خودم پا میشدم ازش می‌پرسیدم ک مراسمی ، چیزی سراغ نداری برویم ...؟. کلاس دوم و سوم ک بودم ظاهرم آنچنان شلخته هم نبود و یک تیپ رسمی داشتم. یادم می آید آن زمانی ک هر کسی کت و شلوار نداشت من یکی داشتم. تازه آن هم ایرانی نبود و از سوریه خریده بودیم. ده تومان!. ما ک اصطلاحا خپل بودیم و زود به زود شلوار هایمان تنگ میشد ولی کت برایمان اندازه بود. بعد از سه سال باز میشد آن را پوشید. یک کت و یک شلوار لی ... اصلا یک وضعی ... . همان ابتدا با همچین تیپی به من می‌گفتند مهندس و دکتر و اینجور چیز ها اما هر دفعه به من بر میخورد و میگفتم مهندس نیستم ! و خلاصه بدم می آمد ک لقبی غیر از نام خودم را به من بگویند. اخر من نمی‌خواستم مهندس یا دکتر بشوم ! بدم می آمد . من باید آخوند میشدم ...! آقا یه چیزی شنیده اید ک میگویند اگر آخوند بشوی فوش میخوری ؟ من با این کاملا مخالفم 🙄 من ۹ سالم بود بخاطر آخوند شدن فوش می‌خوردم و متلک می‌شنیدم ، قبل از ورود به حوزه ها! خانواده های پدری و مادری ام آنچنان علاقه به حوزه رفتنم نداشتند و میگفتند دکتر مهندس شو😤😖منم ک بشدت بدم می آمد از هر درسی غیر از همین طلبگی. اوایل بحث میکردم ... زیاد ... اما خب، دیه با فرمایشات پدرم اهمیت زیادی به حرف هایشان نمی‌دادم و هر چ میگفتند میگفتم باش🙄. خیلی ها سوال کردند نظر پدرت با حوزه آمدنت چگونه بود؟ و من هم در جواب میگویم ک : پدرم فرمود: ن تو را تشویق میکنم ک آخوند بشوی ن مانع آخوند شدنت می‌شوم. ولی بابا جان ! این راه، راه سعادت است. باز الحمدلله اگه همه با آخوند شدنم مخالف بودن، مهره ی اصلی داستان ، ینی بابا جان موافق بود😁 و همین موافقتش مرا به این جاهایی رساند که روزی در آرزویش زار میزدم ... . ۹ ساله شده بودم... یک بچه ی مذهبی کلاس سومی ک یکم هم فوضول بود( شما بخوانید بشدت فوضول بود) در مسجد ، قرآن را خودم می‌خواندم دیگر و بهتر از بچه های کلاس شیشمی! در کلاس سوم قرار بود جدول ضرب یادمان دهند ... یادش بخیر ... . از اواخر کلاس دوم، والده ام به من جدول ضرب را یاد داده بود. بنده خدا نصف مشق هایم را هم می‌نوشت 😂😂 خدمتش عرض میکردم مادر جان ! تو رو خدا یکم بد خط بنویس ، معلم بهم شک کرده😂. معلممان شخصیت بسیار با حالی بود . از اقدامات او : ✅ پنجشنبه ها می‌گفت فلان پارک قرار میگذاریم هر کس خواست بیاید ، بیاید ، ناهار هم نفری ۷ تومان بدهد کباب بخوریم😋. ✅ در کلاسمان یک کارتن خالی بود ک هر کس پول اضافه می آورد در آن می انداخت، هر وقت پر میشد ، معلممان برایمان بستنی می‌خرید . هر دو ماه یبار هم بستنی می‌خوردیم ... . اما ... این داستان ان شاء الله ادامه دارد .... ✍
جای همگی خالی ...
1.46M
‌موضوع: امام زمان عج چرا نمیاد؟🤔 قسمت یک صوت مال چندین ماه پیش هست !
علیکم السلام دعا به معنای صدا زدنه صدا زدنه خدا. حالا ممکنه توی این دعا کردن از خدا چیزی بخواید ممکنه هم نخواید! خدا می‌فرماید ک : ادعونی استجب لکم . منو صدا بزنید تا جوابتون بدم هر دعایی هر ندایی ک مخاطبش خدا باشه خوبه ، منتها بهترین مدل دعا اینه ک از زبان امام معصوم باشه . مثلا دعای کمیل . دعای ابو حمزه ثمالی و ... یا دعای قرآنی باشه و خدا بگه اینجوری دعا کن : حضرت موسی علیه السلام فرمود : یا رب انی لما انزلت الی من کل خیر فقیر ( من نسبت به هر خوبی ک فرستادی فقیرم ) آیه قرآن هم هست . لذا بهترین مدل از دعا ، دعا های مأثور از اهلبیت هست راستی صحیفه سجادیه هم پرهههه از دعا . در روایات زمان های مختلفی برای دعا کردن به ما گفتن : بعد از نماز های واجب و مستحب هنگام باران هنگام زیارت قبور مومنین و اهلبیت و ... در این زمان ها هم دعا کردن تاثیر بهتری روی زندگی و روی خود انسان داره.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر کیان پیرفلک ساعت تیراندازی را هم میدانست؟!🤔 گویا ایشون یه توضیح دیگه هم باید بدن که از کجا میدونستن ساعت ۶ قراره تیراندازی شروع بشه؟ 00:15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فتنه گری مادر کیان امروز ذات‌تون رو خیلی زود برای مردم رو میکنید
علیکم السلام یه چیز عادیه! البته فعلا عادیه برا شما
آیت الله سیّد محمد نجفی در سال ۱۲۵۷ شمسی در نجف اشرف ( عراق ) دیده به جهان گشود.ایشان از نوادگان امام حسین (ع ) و از سلاسه پاک پیامبر اسلام است. زندگی معنوی و روحانی و جاوید آقا همیشه در قلب عاشقان و مریدانش جا دارد و هرگز فراموش نمی شود. روح بزرگوار و مقام معنوی وی واسطه برآوردن حاجات نیازمندان و متوسلین بسیاری در درگاه الهی بوده است. وی دروس ابتدایی و سطح را نزد پدر بزرگوارش مرحوم آیت الله سید حسین حسینی بادکوبه ای که خود از استادان بزرگ و نامی در حوزه علمیه نجف اشرف بودند، فرا گرفت. ایشان تا سن ۳۰ سالگی در نجف اشرف اقامت داشت سپس به ایران مهاجرت کرده و در بندرانزلی سکنی گزید و درطول حیات پربارش در این شهر به تدریس علوم حوزوی و تبلیغ امور دینی اشتغال داشت. آیت الله میلانی یکی از شخصیت های بزرگ حوزه های علمیه در کشور در خصوص شخصیت منحصر به فرد آقا سید محمد نجفی می فرمودند: آیت الله سید محمد نجفی در صورت اقامت در قم در ردیف مراجع بزرگ تقلید مطرح می شدند. آیت الله سیّد محمد نجفی که در نهایت زهد و سادگی و تواضع در بندر انزلی زندگی می کرد، سرانجام در روز ۱۶ مهرماه ۱۳۵۸ در سن ۸۲ سالگی به ملکوت اعلی پیوست و پیکر مطهرش در مسجد « سامانسر» غازیان انزلی که بعد ها به نام خود وی تغییر نام یافت به خاک سپرده شد.
حریم‌خصوصےیک‌سرباز 🌿
آیت الله سیّد محمد نجفی در سال ۱۲۵۷ شمسی در نجف اشرف ( عراق ) دیده به جهان گشود.ایشان از نوادگان ام
یک خانم،۷ سال بوده که فلج بودن و اصلا نمیتونستن روی پاهاشون وایسن. همسرشون میخوان ایشون و ببرن مشهد پیش امام رضا... قبلش میارن پیش آرامگاه آقا سید محمد نجفی و از صبح تا حدودا ساعت ۳ ایشون و در آرامگاه میزارن. این خانم بعد چند ساعت بلند میشن و شروع میکنن به دویدن و هی میگن آقا نجفی. با گوشی این خانم به همسرشون زنگ میزنن که آقا بیا همسرت خوب شده،ولی اون آقا باور نمیکنن و گوشی و قطع میکنن. بعد تماس های زیاد،بالاخره اون آقا میاد و وقتی همسرشون رو سر پا میبینن از هوش میرن...
اگر کاری دارید خودتان آیدی بگذارید
یحتمل بخاطر نتتون باشه اگه دیدید فردا بالا نیومد لف بدید دوباره عضو شید
حریم‌خصوصےیک‌سرباز 🌿
آنگاه آخوند شدم .... #تیکه_ششم منتظر این می ماندم ک سریع نماز را بخوانند و بروم! اصلن کمی دیر تر به
آنگاه آخوند شدم .... معلم کلاس سوممان بابت اینکه بچه مذهبی بودم مرا خیلی دوست داشت. یعنی همه معلم ها به همین دلیل مرا دوست داشتند😁. ولی خب روحیه ی صفرا_دموی در وجودم بود و نمی‌توانستم فضولی هایم را کنترل کنم. اگر چ خوش نداشتم ک این قطعه از داستان را خدمتتان عرض کنم ولی خب ... : بابت همین فوضولی هایم هم کتک کم نخوردم🤕 معلم ها دیگر قضاوت نمی‌کردند ک چ کسی فوضولی کرده ، اگر صدایی می آمد میگفتند باز این بچهه است 😐. در کلاس آرام نشسته بودم و دیدم ابوالفضل دارد میزند زیر میزش و آلودگی صوتی ایجاد میکند، من نیز به کارش نیش خند میزدم . ناگهان دیدم معلم فرمود : بیا اینجا ببینم ... گفتم آقا بخدا من نبودم 😳😢 گفت چرا دروغ میگی و ...😠 ( معلم ما یک ترکه داشت ک لبه آن دو شاخه بود و بین بچه های کلاس معروف بود به ذوالفقار ) این ترکه را چند سال بود ک داشتش حتی با چسب هم دسته آن را پوشانده بود ک راحت تر بزند😅 . ولی بنده خدا آخرین سالی بود ک ذوالفقار داشت .... چنان با غصب به بنده نزدیک شد ک هر کسی جای من بود در جا جسم را از روح تهی میکرد ، الله شاهد است چنان با ضربه به شانه ما زد ک این ترکه اش دو نیمه شد ... بنده نیز قطره اشکی هم نباریدم. ( اگر چ سال ها بعد ک او را دیدم به معلم عرض کردم ک قضاوت اشتباه کرده بودید ، ایشان هم عذر خواهی کرد و گفت حاضرم قصاص کنی ، منم روم نشد بگم بزار بزنمت😕 بنده خدا را حلال کردیم ) . آن زمان ها بعد از اینکه از مدرسه فارغ می‌شدیم می‌رفتیم سراغ یه بقالی سر خیابان مدرسه ، و لواشک و زاغ و پونه میخریدیم😋 لامصب عادتمان شده بود ولی خب ... ضرر داشت، یحتمل نصف کند ذهنی بچه های کلاسمان بابت همین چیز ها بود . کلاس سوم بودم ک توفیق داشتم برای اولین بار به نماز جمعه بروم . بلد نبودم ک چگونه است. یهو دیدم بعد از خواندن حمد و سوره امام جمعه رفت قنوت😳 گفتم لابد اشتباه کرده . بعد دیدم ن ... همه دارن همونجور میخونن و کسی اعتراض نداره. کلا در ابهام و شک و اینجور چیزا نماز جمعه را خواندم و بعدا فهمیدم ک : نماز جمعه دو رکعت است / متشکل از دو خطبه میشود ، یکی سیاسی و یکی عبادی / باید بعد از اذان ظهر خوانده شود و نیاز به اول وقت خواندن نیست / به جای نماز ظهر خوانده میشود و .... کم کم اطلاعات جامعی نسبت به آن پیدا کردم و بعد از یک مدت هر جمعه خودم تنها به آنجا میرفتم ... . اواخر کلاس سوم بودم که بایستی خانه مان منتقل می‌شد محله ای دیگر . تقریبا سه کیلومتر آنطرف تر از مدرسه و مسجد و رفقا و ... خیال میکردم خیلی باحال است تغییر خانه دادن و اینا. خوشحال هم بودم . اما این خوشحالی تبدیل به غم های متعدد شد ... . این داستان ان شاء الله ادامه دارد .... ✍
یه فیلم میدم خدمتتون نگاه کنید
حریم‌خصوصےیک‌سرباز 🌿
یه فیلم میدم خدمتتون نگاه کنید
بعد از اینکه فیلم رو مشاهده کردید این نوشته ها رو هم بخوانید اسلام میگه انسان موجود اجتماعی هست و باید ازدواج کند ( اگر چ‌ واجب نیست ) وقتی انسان احساس کرد ک در معرض گناه است باید ازدواج کنه. البته باید شرایط رو هم بسنجه! متاسفانه الان سن ازدواج بالا رفته و ... و گناهان هم راحت میان سمت آدم . لذا یه توصیه برادرانه دارم به خانم های کانال :« اینکه میگن بزار دیپلم بگیری بزار لیسانس بگیری و... بعد ازدواج کن ، اشتباهه !! اگر خواستگار خوب دارید و معیار های شما رو داره این فرصت ها رو از دست ندید حالا بگذریم... . در روایات برای ازدواج معیار های زیادی گفته شده ، علی الخصوص هم کفو بودن ، یا همون هم سطح بودن. دنبال اونی نباش که ده دوازده پله از خودت بالا تره یا پایین تره . چون باعث اختلاف میشه یا از لحاظ سنی و قیافه ای و مالی و علمی و هر چیز دیگه ای.
حریم‌خصوصےیک‌سرباز 🌿
بعد از اینکه فیلم رو مشاهده کردید این نوشته ها رو هم بخوانید اسلام میگه انسان موجود اجتماعی هست و با
نکته جالب! در اقوال میگن ک : بغیر از امیر المومنین هم کفو حضرت زهرا صلوات الله علیهما کسی نبود و بالعکس. حضرت معصومه سلام الله علیها هم بخاطر این مجرد بود ( شاید ) ک هم کفو اون پیدا نشده بود و اصن وجود نداشت !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 احسنت بر سازنده ی این فیلم زمان فیلم ۵:۱۵ است. توصیه میکنم ده و نیم دقیقه وقت بگذارید و فیلم را دوبار پست سرهم تماشا کنید. و سپس برای دیگران هم بفرستید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 دوربین مخفی عمامه پرانی! 🔹 یکی بهش میگه: برو عمامه بابات رو بنداز!😂😁 🔸 دوربین مخفی واکنش واقعی مردم به توهین اوباش به عمامه روحانیت.
1_1707830880.mp3
4.47M
یه اوقاتی نیاز هست اینجور چیز ها را گوش کرد . بدون اینکه فقط کار دیگه ای انجام بده فقط گوش کنه و آرام گریه کند ... اگه تونست راحت گریه کنه ، می‌تونه نتیجه بگیره ک غیبت براش عادی نشده ... غیبت عادی نشه براتون ...
@sheikh_ali_110 برید یه سر بزنید مفیده
شیخ علی! داستانی را حضرت علامه ی طباطبایی نقل فرمودند: درکربلا واعظی بود به نام سید جواد از اهل کربلا لذا او را سید جواد کربلائی می گفتند. در ایام محرم و عزا می رفت در اطراف ، در نواحی دور دست تبلیغ می کرد ،نماز جماعت می خواند ،روضه می خواند و مسأله می گفت و سپس به کربلا مراجعه می نمود.یک مرتبه گذرش افتاد به قصبه ای که همه ی آنها سُنّی بودند. در آنجا با پیرمردی محاسن سفید و نورانی برخورد کرد و چون دید سنّی است از در صحبت و مذاکره وارد شد، دید الآن نمی تواند تشیّع را به او بفهماند ، چون این مرد ساده لوح و پاک دل چنان قلبش از محبت افرادی که غصب مقام خلافت را نمودند سرشار است که آمادگی ندارد. تا یک روز که با آن پیرمرد تکلّم می نمود از او پرسید : شیخ شما کیست ؟ سید جواد می خواست با این سئوال کم کم را مذاکره را باز کرده تا بتدریج ایمان در دل او پیدا شده و او را شیعه نماید. پیرمرد پاسخ گفت : شیخ ما مرد قدرتمندی است که چندین خان ضیافت (مهمانسرا) دارد، چقدر گوسفند و شتر دارد، چهار هزار تیرانداز دارد، چقدر عشیره و قبیله دارد. سید جواد گفت : به به پس شیخ شما چقدر مرد متمکّن و قدرتمندی است! پیرمرد گفت : شیخ شما کیست ؟ سید جواد گفت : شیخ ما یک آقایی است که هرکس هر حاجتی داشته باشد برآورده می کند ، اگر در مشرق عالم باشی و او در مغرب عالم و یا در مغرب عالم باشی و او در مشرق عالم ، اگر گرفتار و پریشانی برای تو پیش آید ، اسم او را ببری و او را صدا کنی ، فوراً به سراغ تو می آید و رفع مشکل از تو می کند . پیرمرد گفت : به به عجب شیخی است ! شیخ خوب است اینطور باشد ، اسمش چیست ؟ سید جواد گفت : شیخ علی . دیگر دراین باره سخنی به میان نرفت و از هم جدا شدند و سید جواد هم به کربلا آمد . آن پیرمرد از شیخ علی خیلی خوشش آمده بود و بسیار در اندیشه ی او بود. پس از مدتی سید جواد به آن قریه آمد ، با علاقه فراوانی که مذاکره را به پایان برساند و آن پیرمرد را شیعه کند. سید جواد با خود گفت : در آن روز نامی از شیخ علی بردیم و امروز شیخ علی را معرفی می کنیم . چون در آن قریه از پیرمرد پرسش کرد ، گفتند : از دنیا رفته است. سید جواد گفت : حیف از دنیا رفت بدون ولایت ، معلوم بود که اهل عناد و دشمنی نیست ، اِلقائات و تبلیغات سوء، پیرمرد را از گرایش به ولایت محروم نموده است . چون آن شب خوابیدم در عالم رؤیا دیدم دَری است وارد شدم، دیدم دالانی طویل است و در یک طرف این دالان نیمکتی است بلند و روی آن دو نفر نشسته اند و آن پیرمرد سنّی در مقابل آنهاست . پس از ورود سلام کردم ، دیدم در انتهای دالان دَری است شیشه ای و از پشت آن باغی بزرگ دیده می شد. از پیرمرد پرسیدم : اینجا کجاست ؟ گفت : اینجا عالم قبر من و عالم برزخ من است و باغ انتهای دالان متعلّق به من و قیامت من است. گفتم :چرا در آن باغ نرفتی ؟ گفت :هنوز موقعش نرسیده است ، اول باید این دالان طیّ شود سپس در آن باغ رفت . گفتم : چرا طیّ نمی کنی و نمی روی ؟ گفت : این دو فرشته معلم من هستند ، آمده اند مرا تعلیم ولایت کنند وقتی ولایتم کامل شد می روم . پیرمرد گفت : آقا سید جواد ! گفتی و نگفتی(یعنی گفتی شیخ ما که اگر از مشرق و مغرب عالم او را صدا زنند جواب می دهد و به فریاد می رسد ، اسمش شیخ علی است اما نگفتی این شیخ علی ، علی بن ابی طالب (ع) است .) گفتم داستان چیست؟ گفت : چون مرا در قبر گذاشتند ،نکیرومنکر به سراغ من آمدند و از من سئوال کردند: مَن رَبُّکَ وَ مَن نَبیُّکَ وَ مَن امامُکَ ؟ هر چه خواستم پاسخ دهم به زبانم چیزی نمی آمد . دیدم بیچاره شدم به تمام معنی و هیچ راه فراری نیست . ناگهان به ذهنم رسید و صدا زدم : ای شیخ علی به فریادم رَس! فوراً علی بن ابی طالب (ع) حاضر شدند و به نکیر و منکر گفتند : دست از این مرد بردارید ، او از دشمنان ما نیست ، عقائدش کامل نیست چون سعه نداشته است.
✅طرح | افتادنِ عمامه‌ها ! ◀️در دوران مبارزه با رژیم ستم شاهی ، روحانیون در مسیر آزادی ، باکی از شهادت نداشتند؛ عده‌ای تا سر حد شهادت شکنجه شدند و تنی چند نیز شهد شهادت را سر کشیدند. دستگیری، تبعید و ممنوع‌المنبر كردن‌ 1475 نفر از روحانیون‌ در كمتر از هفت‌ سال ‌نشانگر فعالیت‌ مجاهدانه‌ این قشر علیه‌ رژیم‌ شاه‌ می باشد. بر اساس آمار موجود، بیش از 110 تن از روحانیون از سال 1334 تا اواسط شهریور سال 1359 در خلال فعالیت‌های مبارزاتی بر ضد رژیم پهلوی به شهادت رسیده‌ و عمامه خونینشان بر زمین غلطید. ◀️ مراسم تشییع پیکر امام خمینی (ره) رهبر انقلاب اسلامی ایران با حضور بیش از ده میلیون نفر از خیل ارادتمندان ایشان در سال ۱۳۶۸ برگزار شد. در میانه این مراسم به علت هجوم جمعیت عزادار، تابوت و کفن ایشان آسیب دید و عمامه ایشان که روی تابوت قرار داشت نیز بر زمین افتاد. پیکر امام خمینی برای تکفین مجدد به جماران منتقل شد. 🇮🇷 #خبر_فوری_طلاب http://eitaa.com/joinchat/1026359310Cd87a388a56
علیکم السلام ۱ برنامه ریزی داشته باشید برای روزتون ۲ در جاهایی ک کار های گروهی انجام میدن شرکت کنید ، مثل هیئت ، بسیج ، انجمن اسلامی مدرسه و ...
علیکم السلام به شخصه حس خوبی به مطالب داداش رضا و ... ندارم . در ضمن ایشون کتاباش اکثرا ضد شهوت و ایناست . ربطی به اجتماعی شدن نداره ک