eitaa logo
مدافعان حرم
35هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
44 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/bs5.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پیکر شهید مدافع حرم علی‌آقا عبدالهی در تهران تشییع شد شهید مدافع حرم🕊🌹 🔴@sarbazanzeynab🔴
مجیدبربری🌹 شهید مدافع حرم مجید قربانخانی 🌟🌟 _حاج قاسم گفت:مجید آروم باش!بچه ها حالا میان می برنت عقب.و بلند شد ،تق تق،تق تق،.....،صدای گوش خراش تیراندازی حاج قاسم بود.هرچند لحظه، یک مرتبه بلند میشد رگباری می گرفت و دوباره به زانو می‌نشست و فوری سرش را می دزدید،تا سیبل رگبار تکفیری ها نشود. حتی برای یک لحظه، تیراندازی به مسلّحین ،نه خاموش می شد و نه کم.حاجی این بار همین که نشست،مجید گفت:آخ آخ،حاجی پاهام،درد دارم،کمکم کن! حاج قاسم تکه سنگی زیر سر مجید گذاشت،با عجله رفت پایین پاهایش نشست و شروع کرد به ماساژ دادن آنها، عمو سعید توی این هول و ولا،سراغ مجید را از بقیه گرفته بود.گفته بودند: _مجید تیر خورده،بدنش داغه و به تکفیری ها بد و بیراه میگه. سیّد فرشید،با عجله خودش را به مجید رساند.دل نداشت مجید را در آن حال ببیند.مجید که چشمش به سید افتاد،تکانی به خودش داد و گفت: _سیدجون،سه تا تیر خوردم،میرم یا می مونم؟😔 _مجید و جا زدن؟می مونی،الان با بچه ها می بریمت عقب. با همان حالش،هنوز داشت تکفیری ها را،لعن و نفرین میکرد.خونش هم بند نمی‌آمد. جایی که خوابیده بود،پر از خون تازه و لخته بود.سید فرشید و حاج قاسم مراقبش بودند.حاج قاسم میگفت: _مجید ذکر بگو،بگو یا زهرا،یاعلی،لبیک یا زینب. _آخ سرم،یاعلی،یازهرا،لبیک یا زینب حاجی خیلی درد دارم. حاج قاسم ترسید تیر به صورت مجید بخورد.تکه سنگی را جلوی صورتش سپر کرد .درد زیادی می کشید. سید فرشید چند دقیقه ای با مجید حرف زد.دلداری اش داد و سعی کرد آرامش کند.حاج قاسم دیگر تاب نداشت، درد کشیدن مجید را ببیند.یادش آمد قرص همراهش است.فوری دو تا ژلوفن درآورد و گذاشت دهان مجید. خواست آبش بدهد،اما مجید،در حالی که لبخند میزد،بی هوش شد و قرص ها از دهان نیمه بازش افتاد روی زمین. سحرگاه آن شب،گرچه دفتر زندگی خاکی مجید بسته شد،ولی فصل آسمانی و جاودانه آن،باز شده بود. زندگی نامه شهید مدافع حرم 🕊🌹 🔴@sarbazanzeynab🔴
🔻شهیدی که برای اعزام به منطقه عملیاتی رضایت سردارسلیمانی راجلب کرد 🔹 علی ۱۹ آذر ۱۳۹۴ به سوریه اعزام می‌شود و چون تخصص مخابرات داشت، قرار می‌شود در همین واحد خدمت کند. اما روح بی قرارش باعث می‌شود با اصرار از مسئولان تقاضای اعزام به مناطق عملیاتی را بکند. علی برای اعزام به منطقه عملیاتی موافقت سردار سلیمانی یا سردار اصلانی را جلب می‌کند. 🔹 شهید آقاعبداللهی در بخشس از وصیت‌نامه‌اش خطاب به همسرش نوشته است: خواسته من از شما این است که لحظه‌ای از ولایت و خط رهبری جدا نشوید زیرا دشمن امروزه همین را می‌خواهد و تلاش به این دارد. شهید مدافع حرم🕊🌹 🔴@sarbazanzeynab🔴
نماز اول وقت قول و قرار حاج حسين بادپا با خدا 🌹 حاج حسين نماز اول وقتش را در هيچ شرايطي ترک نمي کرد: يک روز در جاده اي بين دو منطقه جنگي در حرکت بوديم، جاده خطرناک و زير آتش دشمن بود، ناگهان حسين که پشت فرمان بود کنار جاده ايستاد، پرسيدم چي شده؟ گفت وقت نماز است. گفتم حاجي خطرناکه، گفت من با خداوند متعال وعده کردم که نمازم را اول وقت بخوانم. يکي از خصوصيات حاج حسين بادپا اين بود که ترسي از دشمن نداشت و بچه ها را به حمله، مقاومت و ايستادن تشويق مي کرد. حاجي هميشه تاکيد داشت تا مي توانيد الله اکبر و لا الله الا الله بگوييد حتي تمام پرچم هايي نيز که با دستور حاج حسين خريده بوديم به همين اذکار مزين بود. تل قرين هم با درايت، مقاومت و روحيه دادن حاج حسين حفظ شد و هنوز هم اين تل به پرچم لا الله الا الله مزين است. 🔴@sarbazanzeynab🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️️ روایت شهید حاج قاسم سلیمانی از توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها در شب عملیات والفجر هشت حاج قاسم: سلاح ما، توسل به حضرت زهرا (س) بود... 🔴@sarbazanzeynab🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️بابایم برگشته ولی با استخوان‌های شکسته 🔹مرثیه‌خوانی دختر شهید مدافع حرم الیاس چگینی در مراسم استقبال از پدرش در قزوین شهید مدافع حرم🕊🌹 🔴@sarbazanzeynab🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگاهی هم به ما کنید ... 🎥لحظاتی از تشییع شهید آقا عبداللهی در معراج شهدا تصویربردار: محمدباقر شهریاری فرزند شهید اکبر شهریاری شهید مدافع حرم🕊🌹 🔴@sarbazanzeynab🔴
📌 ماجرای خانمی در شیراز که از شهیدی در استان گلستان حاجت می‌گیرد 🔷️ مادر شهید مدافع حرم محمدرضا شیبانی مجد در بیان خاطره‌ای میگوید: دربازگشت ازمشهد مقدس بودم و تصمیم گرفتم مستقیم به زیارت فرزندم در گلزار شهدا به امامزاده بروم. ◇ به آنجا که رسیدم خانمی بطرفم آمد واشک ریزان مرا درآغوش گرفت علت را که پرسیدم گفت: اهل شیراز هستم و قصد داشتم در شهر خودم با پخت شیرینی امرار معاش کنم ولی موفق نشدم . ◇ تا این که یکی از دوستان فرزند شهید شما را معرفی کرد و منهم به شهید شما متوسل شدم و او درخواب مرا به لطف خدا امیدوارکرد ◇ در حال حاضر گارگاهی دارم که باچند نفر مشغولیم خدا را شکر ازکارم راضی هستم. ◇ امروز قدردانی به استان گلستان آمده ام و خوشحالم از اینکه مادر شهید را هم اینجا زیارت می کنم شهید🕊🌹 🔴@sarbazanzeynab🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸بسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 ❣تلاوت دسته جمعی قرآن کریم هدیه به روح پاک و مطهر همه شهدا برای تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف انشاءالله صفحه45 🔴@sarbazanzeynab🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گفتگو با خانواده شهید مدافع حرم سردار دکتر در ایام شهادت حضرت زهرا(س)....🏴 🔴@sarbazanzeynab🔴
مجید بربری🌹 شهید مجيد قربانخانی 🌟🌟 قهوه خانه حاج مسعود صدای قل قل قلیان به گوش می رسید و بوی تنباکوی میوه ای،شامّه را تحریک میکرد.جماعت روی تخت های دو سه نفره،با چای و قلیان مشغول بودند.گاهی دود تنباکو،از تختی بالا میرفت،چرخی میزد و لحظه ای دیگر،در فضای قهوه خانه محو میشد.این جا برای مجید نا آشنا نبود.بیشتر شب ها و روزهای جوانی اش را،با دوست و آشنا، روی همین تخت ها گذرانده بود. مجید از راه رسید.دفتر و خودکاری در دستش بود.با بیشتر آن هایی که جابه جا روی تخت ها نشسته بودند،سلام و علیک داشت‌.بعضی ها برای مجید پا می‌شدند و برایش جا باز می‌کردند. یکی دو نفری هم،نی قلیان را به سمتش گرفتند و تعارف کردند: _آقا مجید پرتقالی یه،بفرما! _نه داداش!من چند ماهی میشه نمیکشم _ای بابا مجید جون،بیا یه دم بزن،حالش و ببر. _میگم دیگه نمیکشم،تو میگی بیا یه دم بزن، و بی آنکه پی حرفِ این و آن را بگیرد،رفت به طرف حاج مسعود.حاج مسعود مداح هیأت بود.بیشتر محرم ها را مجید ،توی همین هیئت سینه زده بود و گاهی میدان داری میکرد.آقا مسعود در بچگی، به حج رفته بود و از همان سربند شده بود حاج مسعود. مجید سلام کرد و گفت: _حاجی بیا کارت دارم. حاج مسعود در حالی که از اتاق بیرون می آمد، با حوله کوچکی دستش را خشک کرد _جونم مجید،کاری داری؟ _بیا داداش،بیا حاجی جون چارتا حرف قلمبه سلمبه یادم بده،من سواد آن چنانی ندارم، میخوام وصیت بنویسم. _مجید!این دیگه از اون حرفهاست ها! خودت باید بنویسی،من آخه چی بهت بگم؟ روی لبه ی یکی از تخت ها نشست.شروع به نوشتن کرد.مجید و مسعود باهم زیاد خاطره داشتند.سال های سال باهم بودند.اول هم صنف بودن و بعد بچه محل بودنشان، آن ها را تنگ هم گذاشته بود،اصلا قاطی بودند. مسعود نگاهش کرد و یاد روزی افتاد که بچه های قهوه خانه،خبردار شدند مجید قرار است به سوریه برود. زندگی نامه شهید مدافع حرم 🕊🌹 🔴@sarbazanzeynab🔴
💬 | متن پیام: سلام وعرض احترام به شهدای عزیزمون.لطفالینگ کانال شهدای دفاع مقدس راهم برامون میفرستید؟باتشکر 🌷@shahedan_aref
سلام خدمت عزیزان ☺️ داستان هایی که در کانال بارگذاری شده است👇 زندگینامه شهید مدافع حرم محمدحسین محمدخانی 🌺قصه دلبری🌺 زندگی نامه شهید مدافع حرم رسول خلیلی 🌺رفیق مثل رسول🌺 زندگی نامه شهید مدافع حرم مجید قربانخانی 🌺مجید بربری🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥«رجوع به ارزش‌ها» شهید حاج قاسم سلیمانی: 🔸در سال‌های اول دفاع مقدس، سال اول، ما مشکلات زیادی داشتیم در شکل‌گیری مبارزه بر علیه دشمن. 🔸اولین نتیجه‌ی دفاع مقدس رجوع عمومی به ارزش‌های اصیل دینی شد. فاصله‌ی بین انقلاب و دفاع مقدس را فرض کنید. 🔸آن چیزی که باعث شد جامعه‌ی ما از جامعه‌ی شاهنشاهی، از جامعه‌ی طاغوت زده به‌سرعت فاصله بگیرد و به ارزش‌های اصیل دینی و اسلامی رجوع بکند یکی از دلایل اساسی آن دفاع مقدس بود. 🔸این موجب شد تفکر انقلابی در مقابل تفکر لیبرالی در جامعه ما موفق بشود. این توفیق تفکر انقلابی موجب شد مردم ما تفکر لیبرالی را پس بزنند و از جامعه زدوده بشود. 🔸این اولین اثر دفاع مقدس بود؛ یعنی رجوع به ارزش‌های اصیل اسلامی و اعتماد به روحیه‌ی انقلابی. 🔴@sarbazanzeynab🔴
🔹حامد برای رفتن به سوریه مشغول یادگیری گویش افغانستانی شد، چون می‌خواست از طریق لشکر فاطمیون به سوریه برود و چون ارتباط خوبی هم با افغانستانی‌های اردوگاه داشت، برای شهدای آن‌ها مداحی می‌کرد و خیلی با آن‌ها رفت و آمد داشت. 🔹خیلی سریع به گویش افغانستانی مسلط شد. زمان اعزام که رسید، ایرانی‌هایی که برای اعزام رفته بودند شناسایی و برگردانده شدند. حامد نیز در آخرین لحظات شناسایی شد اما با وساطت‌های بسیاری از نیرو‌های توانست جواز اعزام را دریافت کند. 🔺راوی: مرحومه آقامحمدیان، مادر شهید حامد بافنده 🔴@sarbazanzeynab🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥گزارش مراسم وداع با شهید سردار حاج حسن اکبری آیین وداع با پیکر سردار شهید مدافع حرم حاج حسن اکبری صبح روز چهارشنبه ۱۵ آذرماه با مشارکت جمعی از فرماندهان، شهروندان و خانواده‌ شهید در آستان شهدای گمنام ولایت دانشگاه امام‌حسین علیه‌السلام برگزار شد. 📍مراسم خاکسپاری شهید حسن اکبری روز پنجشنبه ۱۶ آذرماه در آستان مقدس حمیده خاتون و سیدجعفر در بزرگراه شهید اشرفی اصفهانی، محله باغ فیض تهران برگزار می‌شود. 🔴@sarbazanzeynab🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 شهیدی که پس از فوت پدر، نان آور خانه می‌شود 🔹روایتی از شهید مدافع حرم فاطمیون «» 🔴@sarbazanzeynab🔴
📸خداحافظ ای داغ بر دل نشسته... 🔸آخرین وداع مادر فلسطینی با تنها فرزندش که در حملات هوایی رژیم صهیونیستی به شهادت رسیده است😭💔 🔴@sarbazanzeynab🔴
💬 | متن پیام: سلام و خدا قوت به خاطر کانال خوبی که درست کردید الهی که خود شهدا در دودنیا دستگیرتون باشند میخواستم سوال کنم ببینم نمیشه یه کاری انجام بدید که مثلا وقتی یه داستانی رو از توی کانال میخوایم پیدا کنیم راحت انجام بشه این کار سلام مخاطب گرامی! رو قسمت ، ، بزنید به قسمت اول داستان می روید و روی هر هشتگی که در داستان استفاده شده بزنید تمام قسمت های آن داستان نشان داده میشود 🌹🌹🌹🌹🌹🌹