برای ناکارامدسازی دولتمردان، انگارههای غلط فراوانی تولید شده است. از کنار هم قرار دادن این انگارهها، آنچه نتیجه میشود، قطع ید مدیر در انجام وظایف بزرگ اوست.
در همین حین که دست مدیر را قطع میکنند، با ایجاد موجهای رسانهای سنگین، تکالیف و تعهدات فراوانی را بر او بار میکنند.
بدتر آن است که بسیاری از مدیران، علیالخصوص مدیران انقلابی، و نیز جوامع انقلابی در هر دو طرف فریب میخورند. هم به این قطع ید کمک میکنند و هم با تعهدات بیشماری که مطرح میکنند، زمینه را برای ناکارامدسازی خود فراهم میکنند.
تلاش میکنم برخی از این انگارهها را معرفی کنم که شاید به مزاق عمومی شما هم خوش نیاید. چرا که انگارههای خلاف مشهور، همیشه ناخوشایند هستند.
اولین مورد:
قیس ابن سعد از یاران خیرخواه و همدل امیرالمومنین (ع) بود. زمانی که عثمان کشته شد و آن حضرت به خلافت رسید، قیس را فراخواند و به او فرمود: «راهی مصر شو که فرمانداری آنجا را به تو سپردهام. اول به منزل خودت برو و یاران مورد اطمینان خود و هر کس را که میخواهی با تو همراه شود جمع کن. سپس همراه لشکری به مصر برو. این کار، دشمنت را بیشتر میترساند و باعث عزت بیشتر دوستانت میشود. وقتی به خواست خدا به مصر رسیدی، با نیکوکاران نیکی کن و بر شکاک بدگمان سخت بگیر. با خواص خود و عموم مردم مدارا کن که مدارا کردن خجسته و مبارک است».
منبع: ترجمه الغارات، ص ۵۷
حال نظر شما راجع به این انگارهها چیست؟
۱- اگر فردی مدیر میشود، یاران مورد اطمینانش را با خود ببرد!
۲- با هیمنه وارد عرصه مدیریت شود که دشمنانش ذلیل و دوستانش عزیز شوند؟
۳- افراد میانه حال و بدگمان را سخت بگیرد؟
۴- با خواص خود و عموم مردم مدارا کند؟
احتمالا میگویید بله این ها درست است ولی...
این ولی ... از ابتدای تاریخ، کند کننده شمشیر انبیای الهی بوده است.
#حمیدرضا_مقصودی