4⃣ او امروز طلبه است و روضه خوان و حقیقتا این ایام در امرِ تبیین و روشنگری فعال است. دستگیری را از خانواده اش شروع کرد، حال خواهر و برادر و پدر و مادرش را بسیار ارتقاء بخشیده و بعضا دگرگون کرده! سوم راهنمایی بود که در مدرسه باهم آشنا شدیم. بهانه آشنایی مان سفر مشهد بود و حقیقتا چه پربرکت سفری بود... او از سیره پیامبر آموخت که لازمه دستگیری را از خانه و خانواده خود شروع کند.🙏 #حضرت_خدیجه #حضرت_علی #خاطرات_تربیتی_بنده @sarbaze1357

5⃣ کما کان زلف بلندِ خودش رو داشت. بعد از اردوی مشهد، هیات رو مرتب میومد. پارت اول: یکی از جلسات روضه خون، روضه رو برد سمتِ کاخ یزید و ماجرای تشت و اشاره کرد به اهانت یزید با شراب به سرِ ارباب و گفت که یزید اهل میگساری بوده... پارت دوم: بعدها داداشش اومد پیش من و گفت؛ دمتون گرم، داداشم مشروب رو نگذاشته بود کنار، روضه ی هیاتتون باعث شد از شراب خواری و حالت مَستی بدش بیاد و ترک کنه و الان چند ماهیِ ....لب به مشروب نزده. 💥برادر عزیزم(ایشون☝️) الان تشکیل خانواده داده و بابا هم شده و بسیار زندگیِ سالم و آبرو داری داره #شراب_کلید_بدی_ها #یزید_اهل_شراب_خواری_بود #توبه_واقعی #کشتی_حسین_اسرع #امام_رضا_دروازه_بهشت #خاطرات_تربیتی_بنده @sarbaze1357

6⃣ درب حجره ش رو باز کردم، دیدم با نون خشک و آب داره افطار میکنه، گفتم حسین مگه تو شهریه تازه نگرفتی؟! چرا اینجوری؟! عزیزم فقط میخندید💔 از امیرحسین که هم حجره ایش بود، فرداش قضیه رو جویا شدم، حسین اینجوری افطار میکرد، چرا؟!!! گفت؛ حسن آقا، حسین شهریه اش و به علاوه پولی که از خانواده ما براش قرض گرفتم رو داد برای پول گوشی عباس! هفته پیشش توی اردوی اردبیل گوشی عباس(یکی از بچه های گروهش) گم شد. مربی حلقه اش(حسین) برای اینکه این موضوع مانع حضور این نوجوون توسط پدر و مادر در برنامه های بعدیِ هیات نشه، هر جوری شد، گوشی رو براش جور کرد. حسین بعدها شد، شهیدعرصه فرهنگ😭🌷 امیرحسین هم شد، مدافع حرم🙏🌷 #الذین_جاهدوا_فینا_حتما_حتما_حتما_هدایتش_میکنیم #وعده_صادق #خاطرات_تربیتی_بنده @sarbaze1357

7⃣ قبل از اینکه وارد این دبیرستان بشیم، حرفِ زانیار پیچیده بود بین کادرِ هیأت... فلانی لات مدرسه است. حرفش بین بچه ها برو است. از اهل سنت است. و سخت پا میده به هیأت... اَلقِصه، شورای هیأت مصوب کرد و بنای اردوی وصال(جذبی) مشهد گذاشتیم. بنده گفتم خودم این مدرسه رو مبلغ وایمیسم و با یکی از بچه ها رفتیم مدرسه... بیش از ۱۰۰نفر از این مدرسه ثبت نام کردند، برادر سنندجی الاصلِ بنده هم ثبت نام کرد. و بعد از ۲۰دقیقه صحبت سرِ کلاس و یک جلسه مصاحبه و ۲جلسه توجیهی قبل از اردو و ۴روز اردوی مشهد، موقع وداع از حرمِ عشق، گریه های بچه ها، خصوصا گریه زانیار از صحنِ جمهوری دیدنی بود. بسیار دلتنگِ زانیار و فرزاد و...ام الان دیگه برای خودشون مردی شده اند. ❤️❤️😊 #سلم_لمن_سالمکم #سنندج #مشهد #عشق #خاطرات_تربیتی_بنده @sarbaze1357