#دلنوشته
آ رئیسی
آ خاندوزی
آ نماینده مجلس
آ شورای شهر
تو رو خدا درک کن؛ بابایی که توی روز کارگری کرده، بعدازظهر تا پاسی از شب هم با موتور کار کرده!
ساعت ۹شب چشاش باز نمیمونه تا به زن و بچه ش نظر کنه!
چشمی اگر باز باشه، اجاره خونه، گرونی به ذهن رخصت نمیده تا به زن و بچه ش توجه کنه! مرد باشه بدخلقی نکنه...
عدم تجمل گرایی کارگزار مردم کافی نیست!
لازمه به سطح پایین جامعه زندگی کنه تا درک کنه! مرد باوجدان و حلال خور برای ضروریات داره دوشیفت کار میکنه، و هنوز لنگه!
بماند بعضی ها متاسفانه به حروم افتادند...
مال حروم در آوردن سختی اش فقط در خفه کردن وجدان است، وگرنه خصوصا در تهران کاری ندارد! و این حروم لقمه جی چه پدری از خود فرد و خانواده و جامعه در آورد...خدا رحم کند!!!!
لقمه حروم زورش زیاد ست، مأموم گذشته(کوفیان/ ما خودمون هیأتی بودیم) را در حال به مصاف و تقابل با امام میکشاند!
غصه ی بزرگ عدم آسایش و عدم آرامش این مرد ه، جوانمرد ست! که حاضر نیست نان حرام به منزل ببرد و روز به روز شکسته تر میشود، بعضاً شرمنده تر...میدانم اگر صبور باشد خدا به بهترین نحو جبران میکند، مثلاً پسرش میشود؛ هادی ذوالفقاری یا سیدروح الله عجمیان و چه بسا حاج قاسم...
منتهی شمای مسئول نکند به سرنوشت بعضی از مسئولین و کارگزاران گذشته دچار شوی! ذلیل و عاقبت به شر خدای رحمان و رحیم، غیور و منتقم هم هست! فقط سمیع و بصیر به احوال مردم نیست، به احوال مسئول هم هست...
الهی به خود بیاییم، کاش ببینیم و بشنویم که مسئولین اقتصادی مردم به خاطر مسائل مردم در آگاهانه و هوشمند تا پای جان ایستاده اند...