eitaa logo
سرباز۵۷(حسن فاضل)
1.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
2.1هزار ویدیو
9 فایل
@mosafer88888 در خدمتم
مشاهده در ایتا
دانلود
دیدم هنزفری جامونده و نیاوردم... نظرم بر این ست، خداوند دوست داره بیشتر به اهالی اتوبوس و اطرافیانم توجه کنم باهاشون ارتباط گرفتم...
چالشی با راننده اتوبوس و دو تا از مسافرین پیرامون محل خوابش شد، در مقابل حقیر صورت گرفت. وظیفه داشتم بی تفاوت نباشم. جوون همدانی بود، همدان پیاده شد برای دیدن مادرش... فک کنم تونستم انگیزه درش ایجاد کنم تا فردا عازم زیارت بشه/ انشاالله
حجاب ضعیف بیشتر از قبل شده و راه حلش در صدا و سیما و مدرسه و دانشگاه ست
🔻ی نوجوون توی اتوبوس داریم، فقط توی گوشیه 🔸 اساسی؛ ✅ بهتر از درمانه _بچه تا رشید(رشد یافته) نشده، گوشی مستقل نداشته باشه/ اگر خوب عمل کنیم، رشد حدودا بین۱۶تا۱۸سالگی رقم میخوره و عقده ای هم نمیشه از گوشی پدر و مادر یا لب تاب خانوادگی هم با برنامه ریزی استفاده میکنه ؛ _عزت نفسش رو تقویت کنیم. (اصلا تحقیرش نکنیم، بهش توجه کنیم، بهش مسئولیت بدیم، در اتفاقات خوبی که رقم میزنه ببینیمش و تشویق و تعریفش کنیم. مادر محبوبه است و پدر محترم) _دوست داشتنی های مفید یا کم آسیب تر برایش رقم زنیم مثلا؛ +زمینه ساز دوستان مناسبی برایش شویم. +الان بازی پرسپولیسه، نیم کیلو تخمه و گعده پدر، پسری بگیرین و بشینین پای فوتبال +اگر میتونیم و مقداری خطمون باهاش برقراره، بریم توی دنیای گوشیش و همراهیش کنیم. خطمون رو باهاش قویتر میکنه، حریم گوشیش رو سالم سازی میکنه، تعلقات بیرون گوشیش که ما پدر و مادرا یا مربیانیم بیشتر می‌کنه +مثلا الانی که باهاش همسفر شدی، براش سناریو داشته باش. برای شخصیتهای سناریو، آدم بیار مثلا بابای این نوجوون داداشش(میشه عمو ایشون) که جوونتره و ی تازه جوون دیگه رو با خودش آورده. عمو هم واقعا نازه و پسر هم واقعا دوسش داره. ولی خوب بابا و عمو خسته اند و تخت خوابیدن. و این دو تا غرق دنیای خودشون و منفک از همند
معمولا از سفر که میام برای خانواده سوغاتی میارم. واقعا ازون مستحبها و سنتهای عالیه و چسبناکه یک سالی پول خاصی نمونده بود، اناری که خادمین مواکب بهم داده بودند رو برای سادات آوردم. ایشون عکس اون انار رو امشب برام فرستاد...👌😭❤️
شارژ باطریم ۵درصد مونده و پاور هم ندارم. بعیده تا مرز بتونم براتون بنویسم. شب جمعه است به نیت امواتمون و امواتی که محب امام حسین بودند ولی بد وارثند و از طرف شهدای غزه غیور؛ السلام علیک یا اباعبدالله...
به دلم افتاد خودکار بردارم توی مرز خانمی همراهش رو گم کرده بود و به موکبی پناه آورده بود، خادم موکب هم برای ثبت شماره موبایل و...دنبال خودکار میگشت. خودکار اینجا
اومدم گیت عراق افسر عراقی بهم گفت استاد دانشگاهی... از اون موقع که عینکی شدم، چند نفر تا حالا بهم گفتن😁😁 ای برادر زیبا بیار...
قبل از اینکه وارد خاک عراق بشم به همه اقوامی که صله(احسان) رحم مولا گفته باهاشون واجبه، ارتباط گرفتم و بهشون عرض ادب کردم و گفتم نیت کردم از طرف تون نایب الزیارتونم/ انشاالله
راننده ای به دلم نشست و ده دینار تا شهر مولاجانمون طی کردیم. بین راه هفت دینار هم پیدا شد ولی بد عهدی بود باهاش راه افتادیم. شیش تا اصفهانی باهامونن، حقیقتا مقتصدند. دنبال راهی بودند تا قیمت رو بشکونن.
شروع مسیر، خصوصا در بدره عراق(یکی از شهرهای مرزی عراق) پر از موکب بود، و انصافا مشتاقانه ی پذیرای زائر... موکب امام الحجة وایسادم. چند تا خادم ایرانی داشت. به فارسی بنر زده بود، خادم افتخاری پذیراییم، ولو به چند ساعت...