eitaa logo
سرباز گمنام امام زمان (عج)
8.1هزار دنبال‌کننده
47.8هزار عکس
18.5هزار ویدیو
91 فایل
﷽♥️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرج♥️ ــــــــــــــ ✨️ما وارثــ عشق و شرف واحساسیم.. ✨️یعنے بہ نجف بہ کربلا حساسیم... #تبلیغات 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1871446027C496dce5861
مشاهده در ایتا
دانلود
😍 تنها کانال تخصصی و زناشویی در ایتا😍 نیاز همه ی 👇🏼👇🏼 http://eitaa.com/joinchat/2588344334C6c64442dee http://eitaa.com/joinchat/2588344334C6c64442dee 🔴ورود مجردها ممنوع🔴👆🏿 🔴ورود مجردها ممنوع🔴
هدایت شده از 
♨️شاید برای هم اتفاق بیفتد♨️ https://eitaa.com/joinchat/3078488073C188d7a5343 عجیب ترین و تلخ ترین پرونده های دادگاه های در ایران 🔞 کانال مختص میباشد⚠️
سلام ادمین عزیز ،راستش من وارد بازی بدی شدم که خدا لعنتم کنه کاش نمیکردم اینکارو داستان اینه که شوهر من همیشه عادتشه توی خواب حرف بزنه و اسم همکارا و خانواده و رفیقش حتی اقا غلام آبدارچی شرکتشونم میگه خلاصه کلا هر کیو در طول روز میبینه اسمشو توی خواب میگه اما دو سه ماه بود توی خواب میگفت نسیم اوایل فکر میکردم اشتباه میکنم ولی دیدم واقعا نسیم تلفظ میشه گوشیشو زیر و رو کردم هیچی نبود هرکاری بگی کردم نسیمی درکار نبود که نبود ،اخر سر یه روز سر ناهار بهش گفتم راستی علی،از نسیم چه خبر؟؟؟؟یه جوری انگار که با پتک بزنی تو سرش یه متر از جا پرید، غذاش پرید تو گلوش و داشت خفه میشد گفتم اوووووه چته یه سوال بود دیگه، خودشو زد به اون راه و به بهونه ی مادرش سریع پاشد رفت ،ولی دقیقا از اون شب همه چی عوض شد من بدبخت شدم ، دیگه اخر شبا که میشد توی خواب ...👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3078488073C188d7a5343 کانال مختص میباشد🔞👆
هدایت شده از 
شاید برای هم اتفاق بیفتد⚠️ https://eitaa.com/joinchat/2188509274C9b8b76b961 عجیب ترین و تلخ ترین پرونده های محاکم در کشور♨️ داستان زندگی همسران⚠️ لطفا فقط وارد شوند🔞❌
سلام ادمین عزیز تو رو خدا مشکل منم بزارید ببینم چه کار باید بکنم گرفتار داستان بدی شدم ،امشب دختر خالم زنگ زد و گفت تو رو خدا به دادم برس گفتم چی شده گفت محمد فقط داد میزنه یاسمن ،میگه قبل از مرگم بزارید یاسمن رو ببینم اصرار داره تو رو ببینه .شوهر دخترخالم که پسردایی منم میشه سه ماهه که تیمارستان بستریه و چند ماهه که شنیدیم افسردگی شدید داره من میخاستم اولش برم عیادتش ولی زنش نزاشت و گفت اینطرفا نیا که هر چی میکشیم از دست توعه😔 این ماجرای لعنتی برمیگرده به زمانی که من ۱۳ سالم بود،اون سال عید همه شهرستان جمع بودیم خونه ی مادربزرگم اون شب من متوجه پچ پچای داییم و زنش شدم ولی به روی خودم نیاوردم ،داییم چند دقیقه بعد یهو یه کاغذ تا شده از جیبش دراورد و گرفت سمت پدرم و با خنده گفت اینم شاهکار جدید دخترتون...👇 https://eitaa.com/joinchat/3078488073C188d7a5343 کانال مختص میباشد♨️🔞
سلام ادمین عزیز تو رو خدا مشکل منم بزارید ببینم چه کار باید بکنم گرفتار داستان بدی شدم ،امشب دختر خالم زنگ زد و گفت تو رو خدا به دادم برس گفتم چی شده گفت محمد فقط داد میزنه یاسمن ،میگه قبل از مرگم بزارید یاسمن رو ببینم اصرار داره تو رو ببینه .شوهر دخترخالم که پسردایی منم میشه سه ماهه که تیمارستان بستریه و چند ماهه که شنیدیم افسردگی شدید داره من میخاستم اولش برم عیادتش ولی زنش نزاشت و گفت اینطرفا نیا که هر چی میکشیم از دست توعه😔 این ماجرای لعنتی برمیگرده به زمانی که من ۱۳ سالم بود،اون سال عید همه شهرستان جمع بودیم خونه ی مادربزرگم اون شب من متوجه پچ پچای داییم و زنش شدم ولی به روی خودم نیاوردم ،داییم چند دقیقه بعد یهو یه کاغذ تا شده از جیبش دراورد و گرفت سمت پدرم و با خنده گفت اینم شاهکار جدید دخترتون...👇 https://eitaa.com/joinchat/3078488073C188d7a5343 کانال مختص میباشد♨️🔞
هدایت شده از 
شاید برای هم اتفاق بیفتد⚠️ https://eitaa.com/joinchat/3078488073C188d7a5343 عجیب ترین و تلخ ترین پرونده های محاکم در کشور♨️ سرگذشت های ⚠️ لطفا فقط وارد شوند🔞❌
سلام خاطره من برمیگرده به شب ۲۱ رمضان سال ۸۴. من و همسر و دخترم تصمیم گرفتیم برای مراسم احیا بریم مصلای شهرمون، وقتی رسیدیم اونجا همسرم ما رو جلوی ورودی خانمها پیاده کرد و گفت بعد از مراسم بیایید سر اون کوچه روبرویی.و خودشم رفت قسمت اقایون.بعد از مراسم من و دخترم اومدیم سر قرار و منتظر ایستادیم.اطراف مصلا خیلی شلوغ بود ولی خبری از شوهرم نبود یکساعتی اونجا موندیم، یواش یواش مردم هم پراکنده شدن و رفتن و فقط چندتا ماشین پلیس جلو در مصلی مونده بود،چند تا جوون هم جلوی یه مغازه نشسته بودن و سیگار میکشیدن که تو اون ساعت شب باعث ترس و دلهره من بودن.بعد از نیم ساعت پلیسها هم رفتن و در مصلی بسته شد دیگه به گریه افتاده بودم ،اخه شوهرمم رفته بود داخل همین ساختمون،مگه میشه اومده باشه بیرون و دنبال ما نیومده باشه😭 ،توی این فکرا بودم که دیدم اون چند تا جوون سر کوچه دارن میان سمتم😰....👇 https://eitaa.com/joinchat/3078488073C188d7a5343 کانال ویژه ی میباشد🔞♨️
شاید برای هم اتفاق بیفتد⚠️ https://eitaa.com/joinchat/3078488073C188d7a5343 عجیب ترین و تلخ ترین پرونده های محاکم در کشور♨️ سرگذشت های ⚠️ لطفا فقط وارد شوند🔞❌
سلام وقت شما بخیر ممنونم از کانال خوبی که دارید و دوست دارم اگر که قابل بدونید سوال من رو از ممبرهاتون بپرسید. من روز مادر برای مادر خودم و مادرشوهرم روسری بردیم. روسری که دورش دست دوز شده بود و هرکدوم رو حدودا ۱۶۵ تومان خریدیم و هر دو یک رنگ و یک شکل. امروز مادرشوهرم خونه ما اومد و دیدم توی یک پلاستیک چیزی گذاشته. از ایشان پذیرایی کردم و گفت فقط اومده بودم سر به نوه ام بزنم و برم. خلاصه اینکه ناهار منزل ما بود و حدودا یک ساعت پیش از خونه ما رفت. وقتی داشتم اتاق و پذیرایی رو مرتب میکردم دیدم گوشه مبل پلاستیک رو جا گذاشته. تا درشو باز کردم وحشت زده شدم...😰👇 https://eitaa.com/joinchat/3078488073C188d7a5343 کانال مختص میباشد🔞❤️
سلام ادمین عزیز ،راستش من وارد بازی بدی شدم که خدا لعنتم کنه کاش نمیکردم اینکارو داستان اینه که شوهر من همیشه عادتشه توی خواب حرف بزنه و اسم همکارا و خانواده و رفیقش حتی اقا غلام آبدارچی شرکتشونم میگه خلاصه کلا هر کیو در طول روز میبینه اسمشو توی خواب میگه اما دو سه ماه بود میگفت نسیم اوایل فکر میکردم اشتباه میکنم ولی دیدم واقعا نسیم تلفظ میشه گوشیشو زیر و رو کردم هیچی نبود هرکاری بگی کردم نسیمی درکار نبود که نبود اوایل خودمو میزدم به اون راه ولی یه چند شبی که بیدار موندم فهمیدم قطعا نسیمو صدا میزنه اخر سر یه روز سر ناهار بهش گفتم راستی علی،از نسیم چه خبر؟؟؟؟یه جوری انگار که با پتک بزنی تو سرش یه متر از جا پرید، غذا پرید تو گلوش و داشت خفه میشد گفتم اوووووه چته یه سوال بود دیگه ،ولی دقیقا از اون روز به بعد زندگیم بیچاره شدم ،شروع کرد دیگه توی خواب ...👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3078488073C188d7a5343 کانال مختص میباشد🔞👆
شاید برای هم اتفاق بیفتد⚠️ https://eitaa.com/joinchat/3078488073C188d7a5343 عجیب ترین و تلخ ترین پرونده های محاکم در کشور♨️ سرگذشت های ⚠️ لطفا فقط وارد شوند🔞❌
سلام خاطره من برمیگرده به شب ۲۱ رمضان سال ۸۴. من و همسر و دخترم تصمیم گرفتیم برای مراسم احیا بریم مصلای شهرمون، وقتی رسیدیم اونجا همسرم ما رو جلوی ورودی خانمها پیاده کرد و گفت بعد از مراسم بیایید سر اون کوچه روبرویی.و خودشم رفت قسمت اقایون.بعد از مراسم من و دخترم اومدیم سر قرار و منتظر ایستادیم.اطراف مصلا خیلی شلوغ بود ولی خبری از شوهرم نبود یکساعتی اونجا موندیم، یواش یواش مردم هم پراکنده شدن و رفتن و فقط چندتا ماشین پلیس جلو در مصلی مونده بود،چند تا جوون هم جلوی یه مغازه نشسته بودن و سیگار میکشیدن که تو اون ساعت شب باعث ترس و دلهره من بودن.بعد از نیم ساعت پلیسها هم رفتن و در مصلی بسته شد دیگه به گریه افتاده بودم ،اخه شوهرمم رفته بود داخل همین ساختمون،مگه میشه اومده باشه بیرون و دنبال ما نیومده باشه😭 ،توی این فکرا بودم که دیدم اون چند تا جوون سر کوچه دارن میان سمتم😰....👇 https://eitaa.com/joinchat/3078488073C188d7a5343 کانال ویژه ی میباشد🔞♨️
هدایت شده از 
کانال جذاب ⚠️ به ایتا امد♨️🔞 https://eitaa.com/joinchat/3078488073C188d7a5343 عجیب ترین و تلخ ترین پرونده های محاکم در کشور♨️ سرگذشت های ⚠️ لطفا فقط وارد شوند🔞❌
شوخیهای 😁👇 🔥 https://eitaa.com/joinchat/3175284762C6a87b71372 https://eitaa.com/joinchat/3175284762C6a87b71372 عاشق شوخیهاشم 🙈😜 یکم بی ادبیه ولی بهشته 😈
شوخیهای 😁👇 🔥 https://eitaa.com/joinchat/3175284762C6a87b71372 https://eitaa.com/joinchat/3175284762C6a87b71372 عاشق شوخیهاشم 🙈😜 یکم بی ادبیه ولی بهشته 😈
عزیز در این کانال رو از دست ندید👆👆
هدایت شده از 
فقط و خانم ها وارد شوند بدون اینکه همسرتون بفهمه بییایین اینجا👇🏾👏🏾😱🤩 https://eitaa.com/joinchat/1834418433C301d85ad3b ⛔️⚠️⛔️⚠️⛔️⚠️⛔️⚠️⛔️⚠️⛔️⚠️