#شهید_غفور_جدی_اردبیلی
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak
╚🕊✿ ••••══════╝
#نماز_شب
#هدیه_پر_برکت
در سال ۱۳۶۲ که به حج مشرف شده بودم، در یک شب جمعه در مسجد النبی، نام شهید ـ مهدی
قلی فیروزی ـ یكی از شهدای محل به ذهنم رسید. از یادآوری خاطرات او متأثر شده و گریستم،
حتی آن زمان به یاد فرزند شهیدم هم نبودم. پس از لحظاتی دو رکعت نماز خوانده و به روحش هدیه کردم.
وقتی به شیراز بازگشتم، مادر آن شهید به زیارت قبولی آمد و در حالی که گریه می کرد پرسید:
راستش را بگویید شما شب جمعه ی قبل برای پسرم چه کار خیری انجام دادید؟ پرسیدم: چه طور؟
گفت: شب جمعه فرزندم به خوابم آمد و گفت: هفته ی دیگر مادر شهید عبدالعظیم فیروزی از مكه باز می گردد. حتماً برای زیارت قبولی به منزلش بروید و به هر طریقی می توانید به او خدمت کنید.
چون امشب برای من زحمت زیادی کشیده و #هدیه ی پر برکتی برای من فرستاده است.
۱۴۷-شهید عبدالعظیم فیروزی
📚کتاب لحظه های آسمانی، ص ۵۷،خاطره ی مادر شهید
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak
╚🕊✿ ••••══════╝
10.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فصل هشتم
کتاب گویا
#عباس_دست_طلا
نویسنده : محبوبه معراجی پور
راوی: محسن دین محمد
❣سرباز کوچک 💕
eitaa.com/joinchat/3094216704Cccf19963bb
#نماز_شب
#نمازلیلةالقدر
شب قدر سال ۶۶ در کمپ ۷ بودیم. عراقی ها تهدید کرده بودند که: حق بیدار ماندن و نماز خواندن ندارید! ـ چند نفر از بچه هایی که برنامه های فرهنگی را سیاست گذاری می کردند، مخفیانه دور هم جمع شدند. اگر در مقابل دشمن عقب نشینی می کردیم، قدم های بعدی را هم جلو می گذاشتند.
قرار شد که ساعت ۱۲ نیمه شب بچه های همه ی آسایشگاه ها بلند شوند و نماز صد رکعتی را
شروع کنند.
ساعت ۱۱ شب، کم کم سربازها با چوب و کابل وارد اردوگاه شدند. آن شب تعدادشان زیادتر شده بود. آن ها شروع کردند به قدم زدن. گویا منتظر بودند.
من اولین نفری بودم که در آسایشگاهمان
نماز را شروع کردم. در رکعت اول بعد از حمد سوره ی کافرون خواندم. دو رکعت اول که تمام شد، می خواستم از پشت پنجره چیزی بردارم؛ یک مرتبه جاسم، سرباز عراقی پشت گردنم را گرفت.
جاسم گاوی هیكل بزرگی داشت. او مرا کشید جلوی نرده های پنجره و تا می توانست، به من زد. من هم از لج او مثل کسی بودم که نماز می خواند. تمام اذکار را می گفتم. این باعث شد که بچه های دیگر نمازشان را ادامه دهند. آن شب عراقی ها ربع ساعت فشار آوردند.
وقتی مستأصل شدند،گفتند: نماز بخوانید، اما آهسته تر!
دشمنان عقب نشینی کردند و دوستان صد رکعت نماز لیله القدر را با آرامش خواندند.
۱۴۸-خاطره ی فریبرز خوب نژاد
📚قصه ی نماز آزادگان، ص ۲۱۷
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak
╚🕊✿ ••••══════╝
12.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فصل نهم
کتاب گویا
#عباس_دست_طلا
نویسنده : محبوبه معراجی پور
راوی: محسن دین محمد
❣سرباز کوچک 💕
eitaa.com/joinchat/3094216704Cccf19963bb
#کتاب_گویا
#پرسه_در_خاک_غریبه
نویسنده: احمد دهقان
راوی: بهروز رضوی
قالب: روایی
دستهبندی: رمان و داستان
گروهی از رزمندگان در سرما و بوران منطقه کوهستانی غرب کشور و به منظور نجات مردم گرفتار در کردستان عراق به دل کوه میزنند تا با انجام عملیاتی آنها را از دست مزدوران بعثی نجات دهند ...
❣سرباز کوچک 💕
eitaa.com/joinchat/3094216704Cccf19963bb
پرسه در خاک غریبه ۱
eitaa.com/sarbazekoochak/4638
پرسه در خاک غریبه ۲
eitaa.com/sarbazekoochak/4654
پرسه در خاک غریبه ۳
eitaa.com/sarbazekoochak/4662
پرسه در خاک غریبه ۴
eitaa.com/sarbazekoochak/4672
پرسه در خاک غریبه ۵
eitaa.com/sarbazekoochak/4679
پرسه در خاک غریبه ۶
eitaa.com/sarbazekoochak/4692
خجسته میلاد پیامبر رحمت حضرت محمد (ص)
و امام جعفر صادق(ع)
وفرارسیدن
#هفته_وحدت_مبارک_باد
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak
╚🕊✿ ••••══════╝