وقتی محمد جهان آرا در خرمشهر یقه بنی صدر را گرفت
محمد برایم تعریف کرد که رفته بودند با بنیصدر پیش امام(ره)، محمد به امام گفته بود که این آقا امکانات لازم را به ما نمیدهد و دست دست میکند، امام(ره) توپیده بود به بنیصدر. بعد از جلسه بنیصدر، محمد را دعوا کرده بود که چرا جلوی آقا این حرفها را زده البته باز هم این دو نفر درگیری پیدا کردند. بنیصدر رفته بود خرمشهر، محمد یقهاش را گرفته بود و همدیگر را زده بودند. محمد میگفت بنیصدر جلوی نیروها را گرفته بود. پسرم از هیچکس نمیترسید.
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak
╚🕊✿ ••••══════╝
7.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک تکه از ماه
#سردار_شهید_محمد_بروجردی
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak
╚🕊✿ ••••══════╝
35.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مردخستگیناپذیر جبهههای ایران؛
#سردارشهید «محمد بروجردی»
سردار شهيد محمد بروجردی، از بنيانگذاران سپاه و فرمانده سپاه كردستان، عضو شورای 12 نفره موسس سپاه و جانشين قرارگاه عملياتی حمزه سيد الشهداء بود. در این قطعه ویدئویی که به مناسبت سالروز شهادت وی تهیه شده است، با ابعاد شخصیتی این شهید بزرگوار بیشتر آشنا خواهید شد.
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak
╚🕊✿ ••••══════╝
15.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحبت های مادر مسیح کردستان شهید بروجردی
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak
╚🕊✿ ••••══════╝
چرا شهید محمد بروجردی «مسیح کردستان» لقب گرفت؟
همرزم شهید «محمد بروجردی» گفت: بروجردی را خدا چنان حیاتی بخشیده بود که در میان مردم راه برود و با نورانیت خود، آنها را زندگی بخشد؛ به همین دلیل لقب شهید بروجردی «مسیح کردستان» شد.
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak
╚🕊✿ ••••══════╝
#نماز_شب
#کمک_از_نماز
بیسیم، خبر محاصره شدن تعدادی از رزمندگان را داد، آن هم در منطقه ای صعب العبور.
فرماندهان و شهید بروجردی خیلی ناراحت و نگران بودند. هیچ راه حلی برای رهایی نیروهای
محاصره شده پیدا نمی کردند.
شهید بروجردی بلند شد وضو گرفت و به #نماز ایستاد. #نمازی پر از حضور #خدا؛ پس از نماز بر اثر خستگی خوابش برد. بعد از چند دقیقه، ناگهان از خواب پرید؛ سراسیمه به سوی نقشه عملیاتی دوید، مدتی به نقشه زل زد، بعد با صدای بلند همه فرماندهان را به اتاق فرا خواند و طرحی را برای کمک به نیروهای در محاصره مطرح کرد؛ طرحی نو که همه را به تعجب وا داشت. همه موافق این طرح بودند. با اجرای طرح، محاصره شكسته شد و رزمندگان آزاد شدند. با خوشحالی به سمت #شهیدبروجردی رفتم و در مورد طرح، سؤال کردم؛ اشک در چشمانش حلقه زد و گفت: هر وقت با مشكلی مواجه می شوم به #نماز می ایستم و توسل به #ائمه_اطهار پیدا می کنم. این کار راه هایی را جلوی رویم باز می کند.
📚زیر این حرف ها خط بكشید؛ ص۷۰
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak
╚🕊✿ ••••══════╝
#نماز_شب
#از_خواب_گران_خیز
بچه ها را برای نماز صبح بلند می کرد. می خواند
ای الله ی خوابیده چو نرگس نگران خیز
از خواب گران خواب گران خواب گران خیز.
می گفت: اگه آیه ی آخر سوره کهف رو بخونین، هر ساعتی که بخواین بیدار می شین.
آمد بالای سرم، گفت: مگه آیه رو نخوندی؟
گفتم: چرا؟
گفت: پس چرا دیر بلند شدی؟
درست موقع اذان بود. گفتم: نیت کرده بودم سر اذان بیدار بشم که شدم.
خندید. گفت: مرد مؤمن، این رو گفتم برای نماز شب بلند شین.
شهید محمد بروجردی
📚یادگاران، جلد ۱۲ کتاب شهید بروجردی، ص۴۸
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak
╚🕊✿ ••••══════╝
#احترامِ_شهیدبروجردی_به_فرماندهان_ارتش
شهید بروجردی به بعضی از فرماندهان ارتش، احترام خاصی میگذاشت؛ از جمله به جناب سرهنگ «غضنفر آذرفر» که در مریوان فرمانده تیپ بود و در اثر اصابت خمپاره ضدانقلاب، از ناحیه پا به شدت مجروح شد؛ او بعداً که سلامتی نسبی خودش را به دست آورد، به فرماندهی لشکر ۲۸ کردستان و بعد هم به فرماندهی لشکر ۶۴ ارومیه منصوب شد.
یادم هست در راهرو ستاد فرماندهی لشکر ۲۸ در سنندج، فرش انداختند تا نماز جماعت بخوانیم. شهید بروجردی جلو نایستاد و با اصرار سرهنگ «آذرفر» را جلو انداخت و همه به او اقتدا کردیم. این شکل رفتار، اتفاق خوبی بود و در روحیه عزیزان ارتش، اثر مثبت و عمیقی میگذاشت.
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak
╚🕊✿ ••••══════╝
#نفوذمعنوی_عجیب_شهیدبروجردی
سال ۱۳۶۱ فرمانده سپاه «جوانرود» بودم. دورانی بود که عملیات «فتحالمبین» با موفقیت انجام شده بود و بعد در عملیات «رمضان» شکست خورده بودیم.
«جوانرود»، چون جبهه داغی نبود و پاکسازیهای لازم از عناصر ضدانقلاب هم انجام شده بود، از نظر عملیاتی رکود داشت، در آن مقطع زمانی در «جوانرود» خبری نبود و همه اعضای غیربومی سپاه علاقه داشتند که برای شرکت در عملیات، به جبهههای جنوب بروند.
ما در جوانرود حدود ۲ هزار و ۵۰۰ نیروی بومی داشتیم و حدود یکصد نفر هم نیروی غیر بومی که اسکلت و پیکر و شاکلهی سپاه جوانرود را تشکیل میدادند. این صد نفر مسئولیتهای گوناگونی نظیر فرماندهی گروهان و گردان را عهدهدار بودند.
وقتی کثرت مراجعات بچهها به من، برای اینکه از جوانرود بروند، زیاد شد، برای چارهجویی نزد شهید بروجردی رفتم و گفتم: «حاجی! این بچهها دیگر حاضر نیستند جوانرود بمانند؛ هرچه صحبت میکنم فایدهای ندارد؛ میگویند میخواهیم برویم. اگر این بچهها بروند، دیگر نمیتوان سپاه جوانرود را اداره کرد».
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak
╚🕊✿ ••••══════╝
#آن_جذّابیّت_عمیق
شهید بروجردی جاذبههای روحی داشت که هرجا میرفت اثر عمیق میگذاشت. چرا؟ نمیدانم! یعنی توضیح همهکسفهم برای این موضوع ندارم. شهید بروجردی خیلی هم کار خاصی نمیکرد، نمازش را معمولی میخواند و قرآن خواندن و دعا خواندنش هم مثل بقیه بچههای آن دوران بود؛ ولی جاذبههای خیلی عمیقی داشت که در آدمها خیلی اثر میگذاشت. پیامبرگونه که میگویم یعنی همین. شهید بروجردی نَفَس خاصی داشت، صاحب نَفَس بود.
اگر در قالب الگوهای موجود مدیریت ـ آنگونه که در دانشگاهها تدریس میکنند و دربارهاش کتاب و مقاله مینویسند، یا برمبنای آن، فیلم و انیمیشن درست میکنند ـ بخواهیم نحوه فرماندهی شهید بروجردی را تعریف کنیم، حتماً چیزی درنمیآید و در تحلیل آن درمیمانیم.
البته در این سیاق مدیریتی، شهید بروجردی تنها نبود، کسان دیگری هم بودند که به او شبیه بودند و من آن بزرگواران را هم از نزدیک دیده بودم و با بعضیشان همرزم بودم؛ ولی شهید بروجردی تلألو و جلوه دیگری داشت.
فرماندهی جنگ در آن دوران با چنین کسانی بود که پیش میرفت و شکوفا میشد، کسانی که آنها هم مثل شهید بروجردی دارای جذابیتهای خاص بودند.
البته شهید بروجردی، یگانگی خاصی داشت. بین تمام همرزمان و فرماندهان شهیدی که تا امروز توفیق آشنایی با آنان را داشتهام، بروجردی یگانه است. بسیاری از خصوصیات او را در دیگر عزیزان یافتهام؛ اما کسی را نیافتهام که واجد مجموع خصال والای او با آن رنگ و بو و عطری که داشت، باشد. آنقدر که میدانم، «بروجردی» شهیدی بود که مِثل نداشت.
افرادی هستند که تأثیرگذاریشان بر دیگران به موقعیت و مقامشان بازمیگردد، خودشان چیزی نیستند؛ ولی شهید بروجردی بهعکس! جاذبههای روحی وی به مسئولیت و جایگاهش ربط نداشت. در روزهای قبل از شهادتش، هیچ سِمتی نداشت؛ ولی مرجعیتش برای همرزمان و دوستان و آشنایانش همچنان برقرار و محل رجوع همگان بود. دیگران میرفتند نزدش تا آرامشی بگیرند و طمأنینهای پیدا کنند.
بروجردی را خدا چنان حیاتی بخشیده بود که در میان مردم راه برود و با نورانیت خود، آنها را زندگی بخشد؛ به همین دلیل لقب بروجردی «مسیح کردستان» شد؛ چراکه از یک سو این لقب اشاره دارد به زنده کردن دوباره کردستان و احیای مردم اسلامدوست آن منطقه که زیر دستوپای ضدانقلاب از جهات مختلف در حال نابودی و مرگ بودند و از سوی دیگر این لقب، بهخاطر سیمای نورانی و مهربان وی و شباهتش به تصویرهایی است که از حضرت عیسی (ص)، ترسیم شده است.
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak
╚🕊✿ ••••══════╝