چند روزی قبل از اینکه محسن به سوریه بره ماخبردار شدیم اما هرچی بهش میگفتیم که میخوای بری سوریه یا نه؟ میگفت نه و خلاصه انکار میکرد
تا اینکه بالاخره وقتی دید ما خبردار شدیم یه چیزایی گفت،
وقتی گفت شاید برم بهش گفتم انشاءالله که میری و داعشی ها سرت رو میبرن و شهیدت میکنن...
محسن گفت دلت میاد که سر منو ببرن؟
گفتم حقیقتش نه انشاءالله که تیر میخوره بین دوتا ابروهات و شهید میشی( که همین اتفاق هم افتاد )
محسن گفت انشاءالله خودمم دوست دارم اینطوری شهید بشم بعد یه هو گفت : اگر شهید شدم برام گریه میکنی؟
به شوخی گفتم تو شهید شو ببین من چه ضجه ای برات بزنم تو مراسم، و هردو زدیم زیر خنده
و محسن گفت قول دادی گریه کنی ها ، خیالم راحت باشه؟
گفتم خیالت راحت راحت حسابی تو مراسمت اشک میریزم...
حالا که شهید شده می فهمم راز شوخی ها اونروزش چی بوده...خیلی دلم برای محسن تنگ شده
#شهید_محسن_فانوسی
#شهید_مدافع_حرم
#خاطره
تاریخ شهادت
#08_09
#jihad
#martyr
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @sarbazelashkarim